انتقام در تاریکی

انتقام در تاریکی

در تاریخ فلسفه کم نبوده اند اندیشمندانی که از نسبت میان وجوه مختلف حیات بشری و فلسفه سخن رانده اند. مثلا پرسش از مناسبات میان اقتصاد و فلسفه یا پرسش از رابطه قدرت سیاسی و فلسفه پرسش بی راهی نیست. این پرسش ها در ذات خود فلسفی هستند و تامل برانگیز. و اصولا اگر شان فیلسوف ایجاد تامل و برانگیختن عقلانیت انتقادی است بایسته است که آغوش اندیشه را به روی این پرسش ها بگشاییم. پرسش از سیاست در فلسفه امر مهجوری نیست. اما حاشا که فلسفه به خدمت سیاست ورزی و کینه توزی در آید. این مقدمه را در طلیعه سخن گفتم تا همین ابتدا معلوم کنم که فلسفه نه نسبتی با لمپنیزم و شارلاتانیسم عریان دارد و نه نسبتی با خشونت و نخوت مستکبران.  ماجرایی که این روزها بر جناب دکتر خسروپناه می رود نامش هر چه باشد نامش فلسفه نیست.

جماعتی هم داستان کف بر لب آورده اند و عقده از دل چرکین می گشایند. اینجا هدف تحری حقیقت نیست. آنچنان خشم آلود بر خسرو پناه می‌تازند و دوغ و دوشاب به هم آمیزند که گویی با هتک خسروپناه تاوان ناکامی و نامرادی خود را از تاریخ گرفته اند. البته نقادی آدابی دیگر دارد. که التزام به آن به سود همگان است. اخیرا  جناب خدا پرست پژوهشگر در موسسه حکمت و فلسفه ایران متنی منتشر کرده («انتحال» را بود آیا که عیاری گیرند؟) که قابل بررسی و تامل است . البته من جناب خدا پرست را در عداد این قبیل افراد نمی دانم .  آنچه من می دانم آن است که ساحت علم و فلسفه رفیع تر از آن است که آن را به در خدمت سیاست ورزان بنهیم. هر چند کسانی را خوش نداریم.  بر آن شدم چند سطری در باب سخنان جناب خدا پرست  که عمرش دراز باد. قلمی کنم باشد که ایشان و دیگران را  مفید افتد. اول آنکه صرف نظر از صحت و سقم نظرات جناب ایشان ای کاش این متن در این روزها منتشر نمی شد. این روزها زمینه و فضایی که این قبیل انتقادات در آن ترویج و تبلیغ می شوند پیش از آنکه علمی و ناصحانه باشد سیاست زده و کینه توزانه است با این حال دغدغه نسبت به اصالت فرآورده و تولیدات علمی پدیده مبارکی است. منتهی اگر این دغدغه به اغراض آلوده شد یا آنکه معیار و ملاک روشنی نیافت دستمایه شیادی خناسان قرار می گیرد پس باید مراقب بود که به حرمت سلامت تولید علم این معیارها را پاس داشت.احتجاج و اتهامی  که جناب خدا پرست به سوی جناب خسروپناه روانه کرده است عمدتا بر دو مبنا استوار شده است. و باید دید آیا این مبانی تاب و توان تحمل مدعیات ایشان را دارند؟ من بر این باورم که از این مقدمات  و مبانی آن دعاوی سهمگین و فضیلت کش قابل استنتاج نیست.

مبنای  نخست ایشان در طرح اتهامات قانون  پیشگیری و مقابله با تقلب علمی مصوب مجلس شورای اسلامی است. در این قانون منسوب داشتن اثر دیگران به خود جرم دانسته شده است. بنابر قواعد روشن حقوقی جرم انگاشتن رفتار دیگران امری گتره ای و بی ضابطه نیست. اینطور نیست که ما اگر دلمان بخواهد پدیده ای را جرم بدانیم و اگر نخواهیم پدیده ای را جرم ندانیم. در این مورد فصل خطاب قانون است.اگر تعریف جرم به اشخاص واگذار می شد و هر کس حق داشت هرچه بخواهد جرم بداند اصولا وجود قانون بلا موضوع میشد. و همان می شد که مولف محترم انجام داده. بر اساس ماده واحده  قانون پیشگیری و مقابله با تقلب که به تاریخ 96/5/31 به تصویب مجلس شورای اسلامی رسیده است در تهیه آثار علمی تهیه اثر علمی توسط دیگری به عنوان اثر خود جرم تلقی شده است و اصولا معلوم نیست که عنوان تقلب از خود توسط چه نهادی و در چه شرایطی جرم انگاری شده است.  از این جهت معلوم نیست که جناب خدا پرست بر اساس چه عنوانی و بر اساس چه قانونی خواستار مجازات جناب خسروپناه  شده است.

.اما مبنای دومی که مورد استناد جناب خداپرست قرار گرفته است مقاله ای است که در  نشریه جاودان خرد مربوط به موسسه حکمت و فلسفه ایران منتشر شده و  در آن استانداردها و ضوابط مجله برای پذیرش مقالات گوشزد شده است. از جمله مواردی که در این نشریه سرقت علمی تلقی شده است کپی برداری و تکرار قابل توجهی از مقاله دیگر می باشد که ممکن است مقاله دیگر از آن خود مولف باشد. در مورد این استدلال نیز ذکر چند نکته حائز اهمیت است. اولا نشریه جاودان خرد ضوابط حاکم بر فعالیت خود را تبیین کرده است و اصولا کتاب هایی که در دو دهه گذشته از جناب خسروپناه منتشر شده است  ارتباطی با موسسه حکمت و فلسفه و ضوابط حاکم مجله جاویدان خرد ندارند و هر گونه ادعایی  از سوی این مجله نسبت به هر نویسنده ای در محاکم قضایی بر اساس قوانین موضوعه کشوری قابل تعقیب است.  ثانیا ضوابط مربوط به پذیرش مقالات است نه کتاب. در واقع جناب خدا پرست برای اتهام زنی به جناب خسروپناه هم گستره آیین نامه داخلی مجله را توسعه داده و به مراکز دیگر تعمیم داده و هم موضوع آیین نامه را که مقالات است فراخ کرده  و به کتاب های خسروپناه در 20 سال گذشته تسری داده و فتوی داده که خسروپناه حق نداشته که مطالب خود را در کتاب های دیگرش تکرار کند. که البته تعمیمی بی جا و غیر موجه است.مساله از نظر اخلاقی نیز قابل ملاحظه است آنچه که مولف محترم آن را سو رفتار علمی دانسته است. و آن را نشانه ای از تقلب علمی قلمداد کرده است . صرف نظر از جعلی بودن این عنوان در نظام حقوقی  فی حد نفسه نه تنها مذموم نیست بلکه بنابر  شرایطی گاه لازم و ضروری است.  اینکه قسمتی از آثار یک نویسنده در کتاب دیگری باز نشر شود  نه تنها  ضرورتا کار ناهنجاری محسوب نمی شود. گاه بنابر تغییر مخاطب گاهی به لحاظ تغییر ساختار اثر ممکن است این تکرار اتفاق بیافتد. نگاهی به حلقات ثلاثه اصولی شهید صدر بیفکنید. یا آنکه می توانید شواهد جناب صدرا را با اسفار مقایسه بفرمایید. یا آنکه نگاهی به کتاب

Philosophy in a New Century فلسفه در قرن جدید نوشته جان سرل بياندازيد که در سال 2008 توسط کمبریج منتشر شد و در آن مقالات سرل در دو دهه گذشته گرد هم آمدند و بار دیگر یکجا منتشر شدند. در کشور ما نیز هم اکنون هم بسیاری مقالات چاپ شده خود را بدون ارجاع به صورت مجموعه مقالات چاپ می کنند و این کار از گذشته در موسسات پژوهشی مرسوم بوده است البته کتاب سازی امر مذمومی است اما هر تکراری کتاب سازی نیست.اما تاسف بارتر اتهام تقلب از آثار دیگران است. خوب است نگاهی به بخش  جاودانگی مسائل جدید کلامی و فلسفه دین بیفکنیم. و ببینیم که بر اساس چه استدلال و قانونی خسروپناه متهم به تقلب از جناب اکبری شده است. در بخش جاودانگی کتاب فلسفه دین کتاب جناب اکبری یکی از منابع بوده و به روشنی و صراحت در پاورقی موارد ارجاع ذکر شده است. البته منابع متعددی در این بخش مورد استفاده قرار گرفته است. منابعی که در نگارش‌ این بخش شامل گفتارهای 14. 15 و 16 مورد استناد خسروپناه قرار گرفته به این شرح است قرآن کریم. عهدین. اسفار اربعه جناب صدرا. تقریرات فلسفه امام خمینی. تحقیق در معاد جسمانی جلال الدین آشتیانی. کشف المراد علامه حلی. شرح تجرید قوشجی. الهیات شفا ابن سینا. دوره آثار افلاطون. راه طی شده بازرگان. معاد شهید مطهری و جاودانگی جناب اکبری و…. .  البته کتاب جناب اکبری مورد توجه بیشتری قرار گرفته و به فراخور استفاده به روشنی  ارجاع پیدا کرده است.  تقلب به معنای اسناد اثر دیگران به خود است طبعا در جایی که به روشنی آدرس منبع ذکر شده عنوان تقلب بی وجه و مضحک است. اما در باب رو نویسی در بخش جاودانگی  باید گفت کتاب مزبور  سه نظریه معاد جسمانی در پرتو نظریه معاد در حکمت متعالیه اشاره شده که امری بدیع و بی سابقه است. و از این جهت شایسته تحسین است و معلوم می شود که این ادعا که نویسنده مطالب خود را اصولا از منبع دیگری تلخیص کرده تا چه حد بی پایه و غیر دقیق است.

بر فرض که نویسنده محترم در مواردی ارجاعات را زیاد یا طولانی بداند باز معلوم نیست که چگونه بر این دعاوی باید عنوان تقلب صادق می شود. در موارد ارجاع آدرس منبع درج شده است. مگر اینکه از دیگران بخواهیم به عناوین جعلی و خودساخته ما که محرک سیاسی دارند گردن نهند.

.


.

انتقام در تاریکی

دکتر امین رضا عابدی نژاد

.


.

5 نظر برای “انتقام در تاریکی

  1. سوال این است که آیا برای خواننده ـ بدون مراجعه به منبع اصلی ـ روشن است که از کجا تا کجا نقل قول است و کجا سهم خود نویسنده؟ اگر معلوم نیست (که در مورد آقای خسروپناه چنین است) اگر هم انتحال نباشد دست کم در همین ۵۰ سال اخیر در ایران هم اخلاقاً نکوهیده بوده است.

    1. ادعای مطرح شده، تقلب و انتحال بود که به اعتراف خودتان روشن شد ادعای درستی نبوده و تهمت بوده است و با روشن شدن حقیقت باید ببینیم مدعی تقلب به تکلیف شرعی و اخلاقی‌اش عمل خواهد کرد و عذرخواهی و جبران خواهد کرد؟ یا بر کار غیر اخلاقی‌اش پافشاری خواهد کرد؟

    2. نقل قول‌های آقای خسروپناه کاملا مشخص و روشن است. یک نمونه بیاورید که آقای خسروپناه قول دیگری را بعنوان قول خود منتشر کرده باشند.
      تهمت اخلاقا چگونه فعلی است؟

  2. انتقام در تاریکی درفشانی های حاجی در توییتر بود.
    قافیه که تنگ بیاد به خانواده شهدا جسارت میکنه؟
    چقدر خوب داره خودش رو نشون میده.
    با همین فرمون بره، دیگه نیازی نیست که کسی نقدی بکنه.

    1. ربط خط دوم به سطر اول چیست؟
      تمسخر و تحقیر تا حد مشخصی اثر دارد. ادبیات شما بدرد تظاهرات ضد حکومتی می خورد. خانم فرهیخته در این رسانه سبک فرونشاندن گرایشات متعصبانه متفاوت است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *