مصاحبه کاوه بهبهانی با هفتهنامه شهرِ راز دربارهی شهر و شهروندی
شنبه 19 خرداد 97 – شماره 254
1ـ شهر بهقول رابرت پارک «استوارترین و موفقیتآمیزترین تلاش آدمی برای بازسازی جهانی است که در آن زندگی میکند.» اما شهر از چه دلالتهای اجتماعی و فرهنگی برخوردار است؟
شهر محمل بروز رفتارهای اجتماعی و فرهنگی و در همان حال فاکتور شکل دهنده به فرهنگ و اجتماع است. با قدری تغییر در عبارتی از وینستُن چرچیل باید بگویم ما شهرها را میسازیم و شهرها ما را. راستش علاقۀ من بررسی شهر از خلال آثار هنری است. شهر در سیمای نقاشی و سینما و ادبیات. اگر رشتههایی مثل جامعهشناسی شهری، شهر را با سنجههای کمّی میسنجند، هنر، روح کیفی شهر را شکار میکند و بیانگر تجارب سوبژکتیو برآمده از زندگی شهری است. اینکه در چه شهری زندگی میکنید سرِ نخی به دست میدهد برای اینکه که هستید و پیوندهای اجتماعیتان چطور سامان پیدا کرده و روح فرهنگی آن شهر چه خصیصههایی دارد. لندن قرن هجدهم را در آینۀ شعر بلیک باید شناخت و پاریس نیمۀ اول قرن نوزده را در قاب تصویر مانه و سطور منثور بودلر. برای اینکه بدانید مسکو و سنتپترزبورگ با جان ساکنانشان چه میکنند داستایفسکی بخوانید! محلۀ چینیهای پولانسکی روح شهرهای امریکای اوائل قرن بیست را پیشِ چشمِمان میآورد و چه بسیارند نمونههایی از این دست که به ما نشان میدهند شهر لبریز است از دلالتهای فرهنگی و اجتماعی. ایتالو کالوینو رمان نویس مدرن ایتالیایی رمانی دارد به نام شهرهای نامرئی. این رمان گفتوگویی است میان تاجر و جهانگرد نامبردار ونیزی مارکوپولو با حاکم مغول هولاکو خان. همان حاکمی که بنی عباس را ساقط کرد و ایران را تسخیر کرد. مارکوپولو در زمان کالوینو شهرهایی خیالی را برای هولاکو خان توصیف میکند و حال و روز مردمان هر شهر را میگوید. مثلاً آنجا شهری به نام پِرینتیا را وصف میکند که طبق چیدمان ستارگان آسمان طراحی شده و قرار است نظم کائنات را بازنمایی کند. ساکنین آن شهر بدل شدند به موجوداتی فلج و گوژپشت، زنان شهر بسیار پروار بودند و ریش و سبیل داشتند و صدای زوزههای حیوانی از آن شهر میآید. میبینید که مسأله طراحی فضای شهری و پیامدهای اجتماعی آن است. اینجاست که میتوان پرسید طراحی عقلانی و هارمونیک و هندسی چهجور آدمهایی ببار میآرود. همان شکل از طراحی شهری که نَسَباش میرسد به دِدالوسِ اساطیر یونانی و در جهان مدرن در قالب طراحیهای لاکوربُزیهای تجسم پیدا میکند. خلاصه این که دلالتهای فرهنگی و فردی و اجتماعی را در سیمای هنر خوب میتوان دریافت.
2ـ در این معنا، شهروند چه مفهوم و جایگاهی در برساختن مفهوم شهر دارد؟
مفهوم شهروندی مفهوم بسیار مهمی است. اینطور نیست که هر شهرنشینی شهروند باشد. شهروندان واجد حقوق شهروندی هستند و در مقابل هم مسئولند. شهروند فقط ساکن شهر (inhabitant) نیست. بلکه پارهای آداب و قواعد و آگاهیها و ساختارها را هضم کرده. علاوه بر این شهروند صرفاً تماشاگر قربانی و منفعل شهر نیست. بلکه بازیگری فعال است که در فضای شهری تغییر ایجاد میکند. مناسبات قدرت عموماً مایلاند شهروندان تبدیل به سکنۀ شهر کنند. یعنی تبدیل شوند نظارهگرانی معصوم و بیآزار که خطری برای کسی ندارند.
3ـ هویت فرهنگی شهر چیست و مؤلفههایش کدام است؟ بهطور ویژه، هویت فرهنگی شیراز چیست؟
هویت یعنی مجموعهای از داستان و حکایتها که ما برای توضیح اینکه که هستیم از آنها استفاده میکنیم. گاهی این داستانها ناظرند به دینِمان و هویت دینی ما را میسازند. گاه ناظرند به ملیتِمان و هویت ملّی ما را میسازند. ما آدمها هویت قومی داریم، هویت شغلی داریم، هویت سیاسی و هویت جنسی داریم و مواردی دیگر. ملیت و قومیت و مذهب و مکان زندگی کردن و موارد دیگر برای ما یک هویت فرهنگی میسازند. هم برای ما در مقام فرد و هم برای باهماد و جماعتی که در آن زندگی میکنیم. آدمی این حس را دارد که به فرهنگ معینی تعلّق دارد و کنشهای اجتماعی و هنجارها و پندارهای آن فرهنگ را درونی کرده است و کیستی خود را عطف نظر به آن فرهنگ توضیح میدهد. ساکنین هر شهری هویت فرهنگی خود را دارند و آن هویت فرهنگی به شهر هم سرایت میکند و البته شهر هم به سکنهاش هویت ویژهای میبخشد. هویت ساکنین شهر و هویت شهر با هم برهمکنش یا به تعبیر فلاسفه رابطۀ دیالکتیکی دارند. کالبد این هویت شهری را میتوان در گذرگاهها و معابر، کنارگذرها، زیرگذرها، بناهای به یادماندنی، ورودیهای شهر، دیوارنگارهها، معماری هتلها و حمامها و بناهای مذهبی و تاریخی شهر، نقاط استراتژیک یا گرههای شهری و موارد بسیاری از این دست یافت. خب این هویت فرهنگی شهر شاخصهای بسیاری دارد. مثلاً خوانایی (legibility) از ارکان هویت شهری است. یعنی اینکه تا چه حد محیط شهری را میتوان شناخت و راه خود را در آن پیدا کرد. حتی اینکه در شهر چه بویی غالب است (به تعبیر برخی اندیشمندان حوزۀ شهر، منظربویایی شهر (smellscape)) هم مهم است. مثلاً پنسیلوانیا مشهور است به بوی شکلات هِرشی یا بوشهرِ خودمان را به بوی ماهی و دریا میشناسیم. این امضای بویایی امروز در بسیار شهرها مفقود شده و بوی غالب بوی دود و گازوئیل و بنزین است. غرضم این است که بگویم عوامل زیادی در ساخت هویت شهری دخیلاند. درمورد هویت فرهنگی شهر شیراز سخن بسیار میتوان گفت. اما از توصیف بگذرم و فقط یک توصیه کنم. از ارکان هویت فرهنگی شیراز باید پذیرا بودن فرهنگها و هویتهای فرهنگی متکثر باشد. هویت فرهنگی شیراز میراث دارد خوان فراخ حافظ است. به باور من کثرتباوری و مبناگریزی دو عنصر اساسی این هویت است که باید همیشه پروده و پرودهتر شوند و طراحی فضای شهری نیز باید به این سمت برود. برای مثال طراحی پیادهروهای شیراز باید به نحوی باشد که همه را راغب به قدم زدن در فضای شهر کند. یعنی پیادهروهایی با قدمزنپروری (walkability) بالا که تناسب دارد با روح مهماننوازی و کثرتباوری شیرازیها.
4ـ آیا حافظهی فرهنگیِ جمعی وجود دارد؟ این حافظهی فرهنگی چطور در شهر بروز پیدا میکند؟
بله حتماً حافظۀ فرهنگی جمعی داریم. در بحث شهر تخیلپذیری اجتماعی (social imageability) از ارکان دیگر هویت شهری است که نشان دهندۀ همین حافظۀ فرهنگی است. یعنی محیط شهری تا چه حد این قابلیت را دارد که دلالتهای اجتماعی ویژهای را برای ساکنان محیط برانگیزاند و این راه را باز میکند برای یکی از ارکان مهم هویت شهری که نشانهشناسی شهری باشد. ادراک ما از شهر متأثر از نشانههایی است که به لحاظ تاریخی و فرهنگی برای ما دلالتها و معنایای دارند. جامعه برخی امور را در ذهناش برجستهتر کرده است. باز اینکه ساکنین شهر چقدر به شهر دلبستگی روحی و روانی دارند به همین تخیلپذیری اجتماعی مربوط است. یکی از شگردهای برآورد این وابستگی، شگردی است به نام «شگرد آخرین پیادهروی». در این آزمایش از آزمایش شوندگان میپرسند اگر قرار باشد از فلان شهر تبعید شوید و شانس این را داشته باشید که برای آخرین بار جایی قدم بزنید کجا را انتخاب میکنید؟ معمولاً اکثریت مردم بخشهای مشترکی را در نقشه انتخاب میکنند. مثلاً در پاریس 3500 خیابان هست اما اکثریت در این آزمایش خیابان شانزالیزه، کنارۀ رود سِن و برج ایفل را انتخاب کردهاند. هرچند تحقیق تجربیای در اختیار ندارم اما گمان میکنم در شیراز اولیت با حافظیه و خیابان اِرم باشد. همچنین بناهای شهری باید جوری طراحی شوند که خاطرات جمعی را بازتولید کنند. شهر باید لبریز باشد از دلالتهای تأملانگیز جمعی.
5ـ با توجه به مفهومهای حقوق شهروندی و فرهنگ شهروندی، چه نوع شهری باید بخواهیم و چگونه شهروندی میتوانیم باشیم؟
راستش این بحث مفصّل و مهمی است. تکلیف حقوق شهروندی که هنوز معلوم نیست. ازیکطرف منطق شهر مدرن منطق نمایش و جلوهگری است از سوی دیگر جلوهفروشان را به جرم «تبرج» از شهر جمع میکنند! فضای شهری در ایران بدل شده به انبوههای از رستورانها و هر شکلی از بروز و تجلی فردی و جمعی بهصورت کنترلشده آنهم صرفاً در رستوران ممکن است. شهر باید جایی برای بروز شادیها و اندوهها داشته باشد. سکنۀ شهری که منطق کارنوال در آن جایی ندارد در محرم و سفر منطق کارنوال را به مراسم عزاداری منتقل میکنند و با ریتمهای بلوز و راک تعزیه میخوانند. شهر باید لبریز باشد از نشانهشناسی صلح و دوستی و شادکامی و کثرتباوری و گشودگی و این بهطور خاص در مورد شهر شیراز اهمیت ویژهای دارد. شیراز شهر گردشگری است و نه شهر صنعت و کشاورزی. شاید برایتان جالب باشد که بدانید سعدی شیرازی اتابکان فارس را به همین امر توصیه کرده که با گردشگر درست تا کنند. سعدی در مقدمۀ بوستان به پادشاه اندرز میداد که «غریبآشنا باش و سیاح دوست/ که سیاح جلّاب نام نکوست». او میگوید سیاح یا توریست است که برای ما نکونامی میآورد. لازمۀ سیاحدوستی مدارا و حتی دوستی با غیرِخودیها و غریبههاست. البته مواردی هم هست که عامترند. دغدغههای زیستمحیطی و سازگاری با طبیعت در طراحی شهری بسیار مهم است. دیکنز با شهر خیالی کوکتاون در رمان روزگار سخت شهرهای صنعتی را آسیبشناسی میکند. همچنین طراحی شهری باید با دغدغههای زیباییشناختی همراه باشد. بیعدالتی در طراحی شهری معضل مهمی است که امروز گریبانگیر ماست. شما بیشتر دوست دارید در خیابان اِرم قدم بزنید یا در پسکوچههای بافت قرونوسطایی شاهچراغ و خیابان سعدی؟ رمان خانۀ متروک دیکنز آسیبهای همین بیعدالتی در طراحی شهری را به تصویر میکشد. در طراحی فضای شهری اولویت باید با حرکت انسانها باشد نه ماشینها. دغدغههای روانشناختی در طراحی شهر بسیار مهم است و رشتۀ نوظهور روانشناسی محیط در این خصوص واجد اهمیت است. من همینطور ذهنی مواردی را گفتم و البته بر این فهرست میتوان افزود. اما شهروند همان کسی است که با خصلتی کنشگرایانه یا اکتیویستی شهر بهتر را از متولیان مطالبه میکند البته امیدوارم متولیان هم امکان این مطالبهگری را فراهم کنند. نباید تصمیمگیریهای شهری پشت درهای بسته باشد.
.
.
فایل pdf این مصاحبه
.
.
عالی بود جناب دکتربهبهانی.
متاسفانه در کشورایران این اصول معماری درشهرها رعایت نمی شود.به نظرم تاوقتی شهرداری ها دید کثرت گرا داشته باشند ,شهرهایی خواهیم داشت نامتقارن,یکی از اصول زیبایی تقارن هندسی و وحدت است.چشم و حواس پنچ گانه انسان امروزی به عدم تقارن عادت کرده است.البته متاسفانه…