پرسش: جناب آقای دكتر فنایی، موضوعی كه این روزها صورت جدیتری برای من پیدا كرده است و از طرف خانواده هم در فشار هستم، بحث ازدواج و انتخاب همسر است. در بین معیارهای متعدد ازدواج، یك معیار هم توجه به سیستم فكری و اعتقادی و اندیشگی فرد مقابل است. البته این سوال بیشتر در مورد خود من موضوعیت دارد و اینكه او (فرد مقابل) چگونه می تواند به عقاید اكنون من كه هیچگونه چارچوب مشخصی ندارد، اعتماد كند؟ آیا صرف گفتن اینكه من تضمین میكنم در زندگی فردی اخلاقی خواهم بود، می تواند دلیل كافی برای قانع كردن او باشد؟ و اگر من نوعی بخواهد در زندگی، عقایدی پویشی و انتقادی داشته باشد و مدام در پی حك و اصلاح عقایدش برآید، می تواند اطمینان حاصل كند كه تا آخر عمر بر همین اصول اخلاقی پایبند خواهد بود؟ به عبارت دیگر با تغییر عقایدش – گیرم كه هر سمت و سویی بخود گیرند- اصول اخلاقی اش بلا تغییر خواهند ماند؟ ادعای مطلق بودن اخلاق تا چه حد قابل اعتماد است؟ و مسائلی از این دست كه باز می توان به اینها افزود.
.
.
برخی از دوستان جوان نادیده که افتخار آشنایی با آنان را در دنیای مجازی یافته ام از سر لطف و محبت و حسن ظنی که نسبت به بنده دارند پرسشهای خوب و عمیق خود را با بنده در میان میگذارند. متأسفانه گرفتاریهای فراوان از یک سو و کثرت پرسش ها از سوی دیگر فرصت و مجال پاسخ گویی سریع به این پرسش ها را از من سلب کرده است. عمیق بودن پرسش ها نیز مانع از این می شود که شخص به پاسخ سرسری و نیندیشیده به آنها اکتفا کند. این یادداشت حاوی یکی از این پرسشها و پاسخهاست. در انتشار علنی این پرسش از طراح آن اجازه گرفتهام.
دوست عزیز
با سلام
یادداشت زیر پاسخ من به یکی از پرسشهای شماست. نظر به اولویت و اهمیت این پرسش به نظرم آمد که بهتر است اول به آن پاسخ دهم. امیدوارم بزودی توفیق پاسخ گفتن به پرسشهای دیگر شما را پیدا کنم. از اینکه پرسشهای خوب و عمیق خود را با بنده در میان نهادید صمیمانه سپاسگزارم.
پرسش:
(1) جناب آقای دكتر فنایی، موضوعی كه این روزها صورت جدیتری برای من پیدا كرده است و از طرف خانواده هم در فشار هستم، بحث ازدواج و انتخاب همسر است. در بین معیارهای متعدد ازدواج، یك معیار هم توجه به سیستم فكری و اعتقادی و اندیشگی فرد مقابل است. البته این سوال بیشتر در مورد خود من موضوعیت دارد و اینكه او (فرد مقابل) چگونه می تواند به عقاید اكنون من كه هیچگونه چارچوب مشخصی ندارد، اعتماد كند؟ آیا صرف گفتن اینكه من تضمین میكنم در زندگی فردی اخلاقی خواهم بود، می تواند دلیل كافی برای قانع كردن او باشد؟ و اگر من نوعی بخواهد در زندگی، عقایدی پویشی و انتقادی داشته باشد و مدام در پی حك و اصلاح عقایدش برآید، می تواند اطمینان حاصل كند كه تا آخر عمر بر همین اصول اخلاقی پایبند خواهد بود؟ به عبارت دیگر با تغییر عقایدش – گیرم كه هر سمت و سویی بخود گیرند- اصول اخلاقی اش بلا تغییر خواهند ماند؟ ادعای مطلق بودن اخلاق تا چه حد قابل اعتماد است؟ و مسائلی از این دست كه باز می توان به اینها افزود.
پاسخ دکتر ابوالقاسم فنایی:
اولاً، دغدغهای که شما در این زمینه دارید بسیار ارزشمند و شایان تقدیر است. به گمانم خود این دغدغه نشانگر حساسیت اخلاقی و بیداری وجدان اخلاقی در شماست. کسی که وجدان اخلاقی او به خواب رفته است اصلاً دغدغهی این را ندارد که تحولات محتمل فکری او در آینده چه تأثیری بر روابط او با دیگران از جمله همسر آیندهی او خواهد داشت. درواقع پرسش شما یک پرسش جدی اخلاقی است. امری که شما را نگران کرده این است که «آیا من که هیچ اطمینانی نسبت به باورها و ارزشهای خود در آینده ندارم اگر ازدواج کنم کار اخلاقاً ناروایی نکردهام؟».
ثانیاً، مشکلی که شما در این پرسش به آن اشاره کردهاید مختص کسانی نیست که چارچوب فکری مشخصی ندارند و به قول شما عقایدی پویشی و انتقادی دارند و مدام در پی حک و اصلاح عقاید خود برمیآیند. علل و اسباب تغییر عقیده در انسانها بسیار متنوع است و بسیاری از آنها نیز قابل کنترل و پیشبینی نیست. حتا کسانی که چنین رهیافتی را به عقاید کنونی خود ندارند و بر این گمان باطلاند که عقاید کنونی آنان تا ابد دست نخورده باقی خواهد ماند در معرض چنین تغییر و تحولی قرار دارند. بنابراین، احتمال تغییر عقاید در آینده، و به تبع آن احتمال تغییر اصول و ارزشهای اخلاقیای که فرد در حال حاضر بدانها پایبند است همواره و در مورد همهی انسانها موجود است.
ثالثاً، این پرسش مختص ازدواج و رابطهی زناشویی نیست، بلکه همهی روابط اجتماعی، مخصوصاً روابط بلند مدت، با چنین پرسشی مواجه هستند. و لذا اگر این امر، یعنی احتمال تغییر باورها در آینده بخواهد مانعی بر سر راه ازدواج ایجاد کند، سایر روابط اجتماعی را هم با مانع مواجه خواهد کرد. بر این اساس میتوان ادعا کرد که پرسش شما کاملاً عام است. زیرا همهی روابط اجتماعی پایدار مبتنی بر شناختی است که طرفین رابطه از شخصیت یکدیگر و از نظام باورها و ارزشهای مورد قبول یکدیگر دارند. اگر عکس العمل طرف مقابل در موقعیتهای گوناگون قابل پیشبینی نباشد، رابطهی مطلوب و صمیمانه و مبتی بر اعتماد با او شکل نخواهد گرفت. پیشبینی عکسالعمل دیگران تنها در پرتو شناخت شخصیت آنها و شناخت اصولی ممکن است که آن شخص در رفتار و گفتار خود از آنها پیروی میکند.
رابعاً، این مشکل به شما اختصاص ندارد، بلکه کسی هم که قرار است همسر آیندهی شما باشد دقیقاً با چنین مشکل و پرسشی مواجه است و اگر دغدغهی اخلاقی زیستن داشته باشد، ناگزیر است پاسخ قانعکنندهای برای آن بیابد.
همهی اینها را گفتم برای اینکه نتیجه بگیرم که احتمال تغییر عقیده در آینده و نیز احتمال بازنگری در اصول اخلاقی مورد قبول شخص نباید و نمیتواند مانع ازدواج یا برقراری هر رابطهی دیگری با دیگران شود. درواقع پرسش اصلی این است که «آیا اخلاقی زیستن در ظرف عدم یقین نسبت به آینده ممکن است؟». به گمان من پاسخ این پرسش مثبت است، زیرا چنانکه فیلسوفان گفتهاند، «قویترین دلیل بر امکان چیزی وقوع آن است». نکته این است که اخلاقی زیستن در گرو داشتن صداقت و جدیت در تشخیص وظیفهی اخلاقی و به جای آوردن آن است، نه در گرو ثبات و عدم تغییر باورها و ارزشها. مادامی که شخص با صداقت و جدیت میکوشد بدرستی وظیفهی اخلاقی خود را تشخیص دهد و بدان عمل کند، زندگی او اخلاقی است. اینکه آیا در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد و اینکه آیا در آینده تغییر باورهای او به تغییر ارزشهای اخلاقی مورد قبول او منجر خواهد شد یا نه نقشی در اخلاقی زیستن او بازی نمیکند، نه در حال و نه در آینده.
بر این اساس، قولی که شما در هنگام ازدواج میتوانید و حق دارید به همسر آیندهی خود بدهید این نیست که وضعیت فکری و اعتقادی من همواره ثابت خواهد ماند. طرف مقابل نیز نمیتواند چنین قولی به شما بدهد، و اساساً با توجه به توضیحاتی که گذشت، پذیرش چنین قولی از کسی نشان خامی و حماقت است. حداکثر قولی که شما میتوانید به دیگری بدهید این است که بکوشید انسان خوبی باشید، یعنی در تشخیص وظیفه و عمل بدان صداقت و جدیت داشته باشید. بیشتر از این خارج از کنترل و اختیار شما و غیر قابل پیشبینی است.
هم شما و هم طرف مقابل پرسشی را که در وقت تصمیمگیری دربارهی ازدواج باید در نظر بگیرید این نیست که «آیا اصول اخلاقی مورد قبول من یا طرف مقابل ثابت خواهد ماند یا نه؟»، بلکه این است که «آیا من یا طرف مقابلم انسانی اخلاقی هستیم یا نه؟». تعریف انسان اخلاقی هم این نیست که «باورها و ارزشهای اخلاقی او در آینده عین باورهای و ارزشهای اخلاقی مورد قبول او در حال حاضر خواهد بود»، بلکه این است که «با صداقت و جدیت میکوشد اخلاقی زندگی کند». نتیجه اینکه اخلاقی زیستن در گرو یقین به حال و آینده و ثبات باورها و ارزشها نیست، بلکه در گرو ارادهی اخلاقی زیستن و تلاش همراه با صداقت و جدیت در راستای تحقق بخشیدن به این اراده است.
در پایان بد نیست به دو نکته اشاره کنم. یکی اینکه صورتبندی شما از پرسش مورد نظرتان دقیق نیست. زیرا «ثبات» و «تغییر» غیر از «اطلاق» و «نسبیت» است. پرسش شما ربطی به مطلق بودن یا نسبی بودن ارزشهای اخلاقی ندارد. حتا کسانی که به مطلق بودن ارزشهای اخلاقی قائلاند ممکن است در آینده نظرشان دربارهی آن ارزشهای مطلق تغییر کند و در نظام ارزشی مورد قبول آنان ارزشهای مطلق دیگری جایگزین ارزشهای مطلق کنونی شود. بعلاوه، همانگونه که تغییر باورهای اخلاقی شخص محتمل است تغییر باورهای فرااخلاقی او هم محتمل است، یعنی کسی که در حال حاضر براین باور است که ارزشهای اخلاقی مطلقاند، ممکن است به هر علت یا دلیلی در آینده این عقیدهی خود را عوض کند و به نسبیگرایی گرایش پیدا کند.
همهی اینها نشان میدهد که اخلاقی زیستن در زمان حال در گرو اتفاقات و تحولات غیر قابل پیشبینیای نیست که ممکن است در آینده بیفتد. قید «غیر قابل پیشبینی» به این نکته اشاره دارد که نتایجی که در آینده بر رفتارهای کنونی فرد در حال حاضر مترتب میشوند اگر قابل پیشبینی باشند و از نظر اخلاقی اهمیت داشته باشند، شخص نسبت به آنها مسئول است و در وقت تشخیص وظیفه و تصمیمگیری در مورد خوبی و بدی و درستی و نادرستی عمل باید در نظر گرفته شوند.
نکتهی دوم این است که پاسخ بالا به پرسش مورد بحث استعداد سوء فهم دارد. این پاسخ را نباید به معنای تأیید هرهری مذهبی اخلاقی، شکاکیت اخلاقی و نسبیگرایی اخلاقی گرفت. کسانی که در قلمرو اخلاق شکاک یا نسبیگرا یا هرهری مذهباند در زمان حال و در رفتارهای کنونی خود چنیناند. عدم یقین نسبت به آینده دلیل خوبی برای شکاکیت یا نسبیگرایی یا هرهری مذهبی در زمان حال نیست.
با مهر و ارادت
علی
.
.
پرسش و پاسخ از استاد ابوالقاسم فنایی پیرامون ازدواج
منتشر شده در صفحه ی شخصی ایشان در فیسبوک | 5 آبان 92
.
.