چندی پیش دوستی از من خواست که چند کتاب به او معرفی کنم که فرزند نوجوانش که به لطف تحصیل در نظامِ آموزشی ایران در حال فاصله گرفتن از دین است را مجدداً با آن آشتی دهد. من پاسخ آمادهای برای این سؤال مهم نداشتم، جز اینکه به او پیشنهاد کردم که تلاش مستقیمی برای تبلیغِ دین نکند و برای معرفی آن به فرزندش دور کتابهای دینی را به کلی خط بکشد. فکر میکنم تجربهٔ چند دهه تبلیغات مستقیم دینی در ایران موفق بودن این رویکرد را زیر سؤال برده است. در واقع ایدئولوژی حاکم بر ایران باعث شکلگیری فضایی دو قطبی شده که فرد جوان را بر سر یک دوراهی نامطلوب قرار میدهد: او یا باید دینِ ایدئولوژیک ارائه شده توسط نهادهای رسمی را بپذیرد و یا به کلی دین را کنار بگذارد. گزینهٔ سوم، یعنی درک و انتخاب آزادانهٔ دینِ حقیقی به مثابهِ راهنمای حرکت به سوی زندگیِ مؤمنانه به حاشیه رانده شده و دور از دسترس بسیاری از نوجوانان قرار گرفته است.
پدر و مادر طبعاً نمیتوانند به کلی مانع از حضور فرزندشان در فضای دو قطبی یاد شده شوند، چه دو قطبی یاد شده عرصهٔ فرهنگیِ جامعه را تقریباً به کلی اشغال کرده است. در عین حال تبلیغِ مستقیمِ دین—حتی اگر با روایتهای ایدئولوژیک حاکم تفاوت داشته باشد—میتواند ذهنِ تازهشکفتهٔ نوجوان را به یکی از همان قطبهای یاد شده متمایل سازد، چرا که او هنوز آمادگی لازم را برای شکل دادن گزینهٔ سومِ مختصِ خودش ندارد. پس چنانچه پدر و مادری بخواهند فرزند نوجوانشان را تا حدی از فضای دو قطبی شدهٔ امروز دور کنند چه گزینههایی پیش رو دارند؟
احتمالاً بهترین روش رویکرد غیرمستقیم به دین و معرفی مقولاتی است که میتوانند زمینهساز نگاه دینی شوند؛ یعنی این امکان را برای فرد نوجوان فراهم میسازند که در صورت تمایل نگاهِ دینیِ منحصربهفرد و غیرتقلیدیِ خود را به زندگی و جهان شکل دهد. طبعاً هیچ فهرست همهپسندی از چندی و چونی این مقولات وجود ندارد، اما فکر میکنم آشنا کردنِ فردِ جوان با شرایطِ بنیادین حاکم بر جهان نظیرِ فقر، بیماری، مرگ، رنج، جهل، بیعدالتی، جنگ، تباهی و ظلم و در عین حال نمایشِ روحیهٔ نشاط، امیدواری، پایداری، احسان، درستکاری، گذشت، پرسشگری و دیگر جلوههای رنگارنگ و تعالیطلبانهٔ انسان احتمالاً هرگز بد نیست. این فرایندِ آشناسازی میتواند در بسترِ روزمرهٔ تجربهٔ خانوادگی رخ دهد، اما اینکار همیشه عملی نیست؛ به خصوص برای نوجوانانِ مرفهِ امروز که درکی از پدیدههایِ انسانسازی نظیرِ محرومیت و محدودیت ندارند و آنها را به شکلی معنادار تجربه نمیکنند. بنابراین اهمیت ادبیات و مطالعهٔ گسترده برای چنین نوجوانانی دوچندان است.
اگر به تجربهٔ شخصی خودم مراجعه کنم، تأثیرگذارترین کتابهایی که در دوران نوجوانی مطالعه کردم و به نوعی امکان شکلگیری نگرش دینی را در من فراهم آوردند ارتباط ظاهری چندانی با دین نداشتند و چه بسا توسط نویسندگانی بیدین خلق شده بودند. هدف من از مطالعهٔ این کتابها این نبود که به دین علاقهمند شوم و فکر نمیکنم کسی هم با این هدف که مرا با دین آشتی دهد آنها را به من معرفی کرده باشد. آشنایی من با این کتابها البته ناشی از فضایی که در آن رشد کردهام بود، اما مهمتر از آن علاقهٔ عمومی به مطالعه، کنجکاوی، بازیگوشی و انتخاب فیالبداههٔ کتابِ بعدی—بدون اینکه هدف معینی از مطالعهٔ آن داشته باشم—من را با آنها مأنوس کرد. امروز که بعد از گذشت چند دهه به آن دوران نگاه میکنم تردیدی ندارم که آثاری مانند «خرسی که میخواست خرس باقی بماند» (یورگ اشتاینر)، «حسنک کجایی؟» (محمد پرنیان)، مجموعهٔ «قصههای خوب برای بچههای خوب» (مهدی آذر یزدی)، داستانهای «آبشوران» (علیاشرف درویشیان)، مجموعهٔ آثار صمد بهرنگی، مجموعهٔ «قصههای مجید» (هوشنگ مرادی کرمانی)، «باخانمان» (هکتور مالو) و بعدها رُمانهایی نظیر «بینوایان» (ویکتور هوگو)، «خوشههای خشم» (جان استاینبک)، «جنایت و مکافات» و سایر آثار داستایوسکی تأثیر شگرفی بر من گذاشتند و افقهایی را در ذهنم گشودند که زمینه را برای پرسشها و انتخابهای دینی فراهم ساختند.
.
.
منتشر شده در سایت notes.feizonline – مرداد ۵, ۱۳۹۷
نویسنده: روزبه فیض
.
.
یک پیغام گذاشتم ولی انگار ثبت نشده
مناظره سروش دباغ و زهیر باقری درباره دینداری در دنیای مدرن در برنامه تابو خیلی آموزنده و شنیدنی بود
https://www.radiofarda.com/a/taboo-e84-on-necessity-of-religions/29345162.html
بدین وسیله اعلام میکنم زهیر باقری را در همین موضوع دعوت به مناظره میکنم. لایو اینیستا یا جایی دیگر به ایشان بفرمایید با من تماس حاصل کنند.
علی شیخو
پژوهشگر فلسفه و دین
سلام و درود،
مطلب جالب، مفید، به جا و تأمل برانگیزی بود.
از نگارنده و منتشر کننده (سایت صدانت) سپاسگزارم.
سلام و درود دوباره،
البته به شخصه، کتاب «365 روز در صحبت قرآن» اثر استاد حسین الهی قمشه ای را به عنوان یک استثناء، برای نوجوانان کتاب بسیار مفیدی می دانم.
متاسفانه ابزار جدید (تکنولوژی) مانع بزرگی در راه نه تنها دینداری بلکه انسانهای متفکر است. زیرا امروزه بشر فرصتی نئدارد تا خود را از این فضای مزاجی خلاص کند و اندکی به جهان و هستی فکر کند.
چندیست که دو مطلب جهت انتشار در صدانت ارسال کرده ام امّا نه منتشر شده اند و نه حتّی اعلام می کنید که «رد شده اند» تا بتوانم آنها را جهت انتشار به جای دیگری ارسال کنم.
لذا از طریق ایمیل خواسته بودم آنها را از بررسی خارج کنید، امّا بازهم پاسخی دریافت نکرده ام.
شما که در حیطۀ اندیشه، روشنفکری و امثال آنها فعالیت می کنید چرا رفتارتان اینگونه است؟!
سلام و درود
حجم مطالب ارسالی بسیار بالاست و تعداد ما بسیار اندک
شرمندهایم، امیدوارم زودتر مطالب شما بررسی شود
سلام و درود،
با عرض پوزش از نویسندۀ مطلب بالا و خوانندگان آن، چون بارها به صدانت ایمیل زده امّا پاسخی دریافت نکرده ام، چاره ای ندیدم جز اینکه درخواستم را از این طریق پیگیری کنم. مسئلۀ اصلی این است که صدانت در مورد متن های ارسالی که جهت انتشار «پذیرش نشده اند» (یعنی رد شده اند) به نویسنده (ارسال کنندۀ مطلب) اطّلاع رسانی نمی کند. در واقع اصلاً برای این منظور سازوکاری نیندیشیده است! و وقتی از آنها سئوال کردم پاسخ دادند که «بله، لازم است برای این مسئله سازوکاری بیندیشیم!». یعنی من نوعی که مطالبی ارسال کرده ام، فقط یک گزینه پیش رویم هست: باید تا قیامت منتظر بمانم که شاید مطلبم منتشر شود؛ ذر مورد متن های «رد شده» اطّلاع رسانی نمی کنند.
جناب ایرانمنش،
دشمنتان شرمنده باشد.
درک می کنم که حجم مطالب ارسالی زیاد است و بررسی آنها زمان بر خواهد بود امّا لطفا بزرگواری فرموده، مطالب مرا از «تحت بررسی» خارج کنید. این که زحمتی ندارد، تازه از زحمت و حجم مطالب تحت بررسی شما نیز کم می شود!
می خواهم آنها را برای جای دیگری ارسال کنم.
در ضمن، قول هم می دهم که از این به بعد با ارسال مطلب، بر حجم کارتان نیفزوده، اسباب مزاحمت نشوم.
با احترام
با تظاهرات مردم فرانسه عليه نظام سرمايه داري و تحليل رفتن تدريجي حقه هاي دموكراتيك و آگاهي مردم جهان دين و منطق ديني در حال احياء جدي است.