نقد و بررسی کتاب «ما ايرانيان» با حضور مقصود فراستخواه و محسن خليلی

نقد و بررسی کتاب «ما ايرانيان» با حضور نويسنده کتاب (مقصود فراستخواه) و محسن خليلی
نهمين نشست جمعه‌های پرديس کتاب با عنوان نقد و بررسی کتاب «ما ايرانيان» نوشته دکتر مقصود فراستخواه با حضور نويسنده کتاب و دکتر محسن خليلی استاد علوم سياسی دانشگاه فردوسی مشهد، ساعت ده صبح روز جمعه ۳۰ تير ۱۳۹۶ در محل پرديس کتاب مشهد با حضور جمع زيادی از علاقه‌مندان تشکيل شد.: پس از تلاوت آياتی از قرآن مجيد، علی قديری دبير اين نشست با معرفی مهمان برنامه يادآور شد که دکتر فراستخواه با گردآوری داده‌های شبه‌پيمايشی، کوشيده است در مقايسه با کتاب‌های مشابه، تلاش نوی را شکل دهد و با پرهيز از نگاه ايستا و ذات‌گرايانه، و بهره‌گيری از مدل انديشه سيستمی در کتاب خود به اين پرسش که آيا خُلقيات ايرانيان ضعف‌های دارد پاسخ دهد.

آن‌گاه دکتر فراستخواه با تشکر از پرديس کتاب مشهد و آرزوی شکل‌گيری و پايداری يک نهاد فرهنگی در اين مرکز، اظهار اميدواری کرد که اين مجموعه در نيل جامعه به يک بلوغ فرهنگی نقش‌آفرين باشد.

وی با اين سخن به استقبال نقد کتاب خود رفت که: معنی در غياب مؤلف پديدار می‌شود، و با پايان مؤلف است که معنی خودش را از قفس متن آزاد می‌کند و به قصه خودش در جهان سوم معرفت ادامه می‌دهد «قطره درياست اگر با درياست» و از اين همين رو ست انتظار نقد هر کار يک انتظار خجسته است.
فراستخواه با اشاره به نگارش نخستين کتاب با عنوان «خلقيات ما ايرانيان» به کوشش محمدعلی

پرداختن به «نظريه بازی» هم در بررسی خلقيات ايرانيان برای من چندان مفهوم نبود، من بر اين باورم که اين نظريه تنها در يک جامعه عقلانی معنی پيدا می‌کند. افزون بر اين، حجم اطلاعات مربوط به تاريخ معاصر در مقايسه با ديگر بازه‌های تاريخی، اندک است

جمال‌زاده در سال ۱۳۴۵ به سفارش مجله «مسائل ايران»، يادآور شد که بحث «خلقيات ايرانی» خويشاوند بحث «مسأله ايران» است. به گفته وی برنامه پژوهش «خلقيات ايرانی»، فارغ از ارزش نظری، يک ارزش اخلاقی هم دارد و همه پروژه‌های بزرگ سياسی، اقتصادی، فرهنگی و.. به‌نوعی همبسته با بحث خلقيات ايرانی است و هر کسی که در ايران پروژه تغيير (به معنای جامعه‌شناختی آن) را دنبال می‌کند ناگزير بايد به مسأله خلقيات ايرانی نيز بپردازد.
وی افزود: ايرانی‌ها به رغم دشواری‌های فراوان، هم‌چنان می‌خواهند موفق باشند و همواره در تمنای زندگی و تکاپو برای بهبود زندگی خود هستند. شخصيت ملی جامعه ايران، هم واقعيت اجتماعی ما است، هم رفتار، هم تعريف و هم عمل اجتماعی ما. چهار پارادايمی که در جامعه‌شناسی مطرح است.
وی در پايانِ نخستين بخش از سخنانش اظهار داشت که راه‌حل خلقيات ايرانی، باز هم خلقيات ايرانی است و چنین خواند:
ماييم که اهل شادیّ و غميم/ سرمايه داديم و نهاد ستميم/ پَستيم و بلنديم و کماليم و کَميم/ آيينه زخم‌خورده و جام جميم

سپس دکتر محسن خليلی که از سال ۱۳۸۱ در دانشگاه فردوسی مشهد به تدريس و تحقيق اشتغال 

به بهترين جوامع هم که بنگريم همه‌اش عقلانی نيست، به جامعه خودمان هم که نگاه کنيم همه‌اش غيرعقلانی نيست. ما هم‌چنان می‌آزماييم، می‌بازيم، به دست می‌آوريم، عقلانيت ما مغلوب می‌شود و…

دارد و چندين کتاب و ده‌ها مقاله به رشته تحرير کشيده است، پس از سپاس از انتشارات امام که نقش ارزنده‌ای در تأمين نيازهای فرهنگی اين شهر ايفا کرده است، اظهار داشت که موضوع نويسنده کتاب بسيار عالی است؛ زيرا ما ايرانی‌ها قدمتی داريم که می‌خواهيم آن را بشناسيم و اصولاً خودشناسی و دانستنِ اين که ديگران در باره ما چگونه می‌انديشند امر جذابی است.

وی اظهار داشت که برای تبديل پروسه تغيير به يک پروژه، اين کتاب می‌تواند مبنای يک کار عملياتی قرار گيرد. وانگهی، طرح مسأله نويسنده هم فوق‌العاده است و مبنا و چهارچوب نظری بی‌نظيری دارد و از پيشينه پژوهشی بسيار خوبی بهره‌مند است، چندان که نتوانستم حتی يک اثر را به عنوان منابع اين کتاب بدان بيفزايم، جز کتاب «در اسارت فرهنگ» که آن هم پس از اين کتاب انتشار يافته است.

دسته‌بندی يازده‌گانه کتاب نيز به ما می‌آموزد که چگونه بايد بين پيشينه پژوهش و مبانی نظری جمع کرد.
با اين حال، مدل ايشان قدری طولانی است و اگر اسم آن را تغيير دهند، بی‌گمان به‌‌سرعت شهرت پيدا خواهد کرد.
پرداختن به «نظريه بازی» هم در بررسی خلقيات ايرانيان برای من چندان مفهوم نبود، من بر اين باورم که اين نظريه تنها در يک جامعه عقلانی معنی پيدا می‌کند.
افزون بر اين، حجم اطلاعات مربوط به تاريخ معاصر در مقايسه با ديگر بازه‌های تاريخی، اندک است که البته عامل آن شايد خودسانسوری، شايد بررسی‌های ارشاد و شايد برای پيشگيری از يک زيان بزرگ‌تر بوده است.
به نظر دکتر خليلی، عدم ارائه يک سرمشق و الگو، يکی از کاستی‌های اين پژوهش است و خواننده نمی‌داند که بايد در پیِ چه چيزی باشد.
دکتر خليلی با اشاره به فهرستی که نويسنده از عيب‌های جامعه ايران ارائه داده است، خاطر نشان کرد که اين سياهه قدری عاميانه است و خواننده با نگاه به آن احساس شرم و نوميدی می‌کند و به اين نتيجه می‌رسد که ما قابل تغيير نيستيم.
دکتر خليلی در پايان سخن خود با اشاره بی‌همتايی کتاب، يادآور شد که همين بی‌مثالی، انتظار ما را از آن بالا می‌برد.

آن‌گاه دکتر فراستخواه ضمن تشکر از اظهارات منتقد، گفت: عنوان‌های طولانی را می‌توان ويرايش و کوتاه کرد، اما من از نظريه بازی هم‌چنان دفاع می‌کنم و حتی هنوز دوست دارم که کتاب مستقلی در اين زمينه بنويسم.
ايجازگويی و کوتاهی بخش تاريخ معاصر هم عمدی بوده است که نخواسته‌ام خيلی موضوع را ادامه بدهم؛ زيرا ما هميشه، حتی در مزيت استعمارشدگی هم در حاشيه بوده‌ايم.
در باره سرمشق و الگوی توسعه بايد بگويم که نگاه من با دکتر خليلی تفاوت دارد، ايشان بر پايه منطق دوگانه می‌گويد الگوی توسعه داريم يا نداريم، اما من بر پايه منطق فازی، بر اين باورم که الگوی توسعه ما در حال ساخته شدن است و منطقه خاکستری را خيلی بزرگ می‌بينم، و از همين جا به نظريه بازی در يک جامعه عقلانی می‌پردازم و می‌پرسم: کدام جامعه عقلانی؟ به بهترين جوامع هم که بنگريم همه‌اش عقلانی نيست، به جامعه خودمان هم که نگاه کنيم همه‌اش غيرعقلانی نيست. ما هم‌چنان می‌آزماييم، می‌بازيم، به دست می‌آوريم، عقلانيت ما مغلوب می‌شود و… اما در هر حال اين پويش عقلانيت زنده است و از همه اين بازی‌ها به تعادل می‌رسيم.
دکتر فراستخواه افزود که می‌شود برای خلقيات ايرانی‌ها يک نقشه مفهومی ترسيم کرد و بر پايه تحولات خوب و بد، و وضعيت مطلوب و نامطلوب آن، برای اصلاح خُلق و خوی اين جامعه برنامه ريخت.
به گفته وی، ما بايد هويت سی‌مرغی پيدا کنيم، و جامعه را به مثابه يک شبکه ببينيم، و به اين اصل باور کنيم که Network; ياNotework و جز اين دو، حالت بينابينی وجود ندارد. در هر يک از ما تکه‌ای از اهريمن و پاره‌ای از فرشته است، و اگر ساختار مناسبی پی‌ريزی شود، رفتار فرشتگی ما نمايان خواهد شد. نمونه‌اش را در همين سيستم نوبت‌دهی بانک‌ها می‌بينيم که تا پيش از آن، از سر و کول هم بالا می‌رفتيم تا کار خود را انجام دهيم، اما از وقتی اين ساختار فراهم شد، رفتار هم اصلاح گرديد. اين امر اختصاص به جامعه ما ندارد، حتی در ونکوور هم اگر برق قطع شود، باز همان رفتارهای نابهنجار تکرار خواهد شد.

موقعيت زيست ما، ما را گزافه‌گو کرده است و تنها با يک رياضت اجتماعی، می‌توانيم اين همزيستی و اين فراگيری اجتماعی را بهبود بخشيم. اگر می‌خواهيم خود را استوار نگه داريم، بايد پايداری را در اين جامعه تمرين کنيم و به جايی برسيم که فقط گليم خود را از آب بيرون نکشيم، بلکه منافع همگانی را نيز در نظر بگيريم. اين وظيفه و مسئوليت همه پيشروها، کنشگران، معلمان، برنامه‌ريزان و حکمرانان است.
وی در پايان با اشاره به سخن شهيد مطهری که گفته بود: «فتوای شهری بوی شهری می‌دهد و فتوای روستايی بوی روستايی» خاطر نشان کرد که اينک ۷۳درصد جامعه ايران شهرنشين است، متوسط سال‌های تحصيل ايرانيان از ۲ سال به ۵/۸ سال افزايش پيدا کرده، شبکه‌های اجتماعی در سطح جامعه گسترش يافته، چندان که سه ساعت از اوقات شبانه‌‌روز افراد ۱۵ تا ۲۴ ساله، در شبکه‌های اجتماعی می‌گذرد، و بدين ترتيب جِرم جامعه ايرانی در حال دگرگونی است، و هنگامی که اين جِرم عوض شد، ناگزير انديشه‌ها هم تغيير خواهد کرد. اگر سياست اجتماعی نيز همپای اين پويش اجتماعی دگرگون شود، آن‌گاه است که روزنه‌های اميد گشوده خواهد شد و الگوی توسعه ما شکل خواهد گرفت.

.


.

صوت نشست نقد و بررسی کتاب «ما ايرانيان»

.


.

نقد و بررسی کتاب «ما ايرانيان» با حضور نويسنده کتاب ( دکتر مقصود فراستخواه) و دکتر محسن خليلی

منبع: کانال پردیس کتاب مشهد

.


.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *