ایرانیانی که عاشق موضوعات جنسی‌اند اما از گفت‌وگو درباره آن وحشت دارند

ایرانیانی که عاشق موضوعات جنسی‌اند اما از گفت‌وگو درباره آن وحشت دارند

محسن رنانی: این روزها همه نگران دلارند، و من گرچه دانش تخصصی‌ام اقتصاد است اما اصلاً نگران دلار نیستم چون بازار دلار قواعد شناخته شده خود را دارد و حوزه پولی کشور هم متولی خودش را دارد و آن متولی که صدها نفر به او مشاوره می­دهند دارد تلاش خودش را می‌کند. اگر درست نمی‌شود لابد مشکل در جای دیگری است. و اینکه مشکل کجاست را بیشتر ما می‌دانیم و درباره‌اش خیلی سخن گفته‌ شده است و چون گوش شنوایی نبود همه خسته شدیم و سکوت کردیم.
اما دغدغه من همواره حوزه‌هایی است که متولی ندارد، معضلات آنجا کسی را نمی‌گزد، و مغفول ماندن آن حوزه‌ها برای توسعه‌ی فردای ما زیانبار است. ما حوزه‌های حساس‌تر و بحرانی‌تر از دلار داریم که بیشتر آنها رها شده­اند و حتی مقامات متولی هم گاهی به عمد بر آنها سرپوش می­گذارند. آن حوزه‌ها است که موجب نگرانی است و ما باید به فکرش باشیم.
من در نوروز امسال فرصت کردم و مجموعه مستندی را از یک فیلم ساز جوان دیدم که موبوط به یکی از این بحران‌های خاموش ایران است. دیدن آن مجموعه، دغدغه‌ی سال­های گذشته مرا بیدار کرد و بر آن شدم تا درباره آن چیزی بنویسم.

جامعه‌ی ما یکی از پر مسئله‌ترین جوامع در حوزه‌ی مسائل جنسی است و همچنین یکی از ناتوان‌ترین جوامع در حل‌وفصل نیازهای جنسی شهروندان خویش است. این در حالی ‌است که اسلام و به طور خاص تشیع یکی از سهل‌گیرترین مذاهب ابراهیمی در حوزه‌ی زیست جنسی است. اما ما نه الگوی غرب را در حل‌وفصل مسائل جنسی جامعه به کار گرفته‌ایم و نه متأسفانه توانسته‌ایم الگوی بسیار ساده و سهل‌گیرانه اسلام (تشیع) را در زندگی اجتماعی خویش مستقر کنیم. به همین‌خاطر به یک جامعه‌ی پیچیده و پرمسئله از منظر جنسی تبدیل شده‌ایم که ظلم و بی‌عدالتی جنسی در آن بسیار عمیق و خطرناک شده ‌است. گرچه این بی‌عدالتی جنسی در همیشه تاریخ کشورمان وجود داشته است اما امروز خیلی فراگیر شده است. روزگاری بی‌عدالتی در حوزه جنسیت و زیست جنسی به دربارها و خانه‌های اشراف محدود می‌شد و در سطح جامعه هم اگر بود گستره آن کمتر بود. امروز اما این بی‌عدالتی گستره‌ای فراگیر دارد.

یک مورد آن اینکه بر اساس سرشماری عمومی سال ۱۳۹۵ حدود سه میلیون صد هزار زن در کشور داشته‌ایم که همسر خود را به علت فوت یا طلاق از دست داده‌اند. سنت ناعادلانه جامعه ما چنین است که اگر مردی همسر خود را از دست بدهد، (حتی اگر فرزند داشته باشد) به راحتی و به زودی می‌تواند مجدداً ازدواج کند وحتی می‌تواند با دختری که قبلاً ازدواج نکرده است ازدواج کند. اما عکس این سنت برای زنانی که همسر خود را از دست می‌دهند به سختی و به ندرت اجرا می‌شود. بنابراین بخش بزرگی از این سه میلیون و صد هزار زن، دیگر هرگز فرصت ازدواج و برآوردن نیازهای عاطفی و جنسی خود را نخواهند یافت، و حکومت و جامعه نیز هیچ راهکاری برای برآورده‌سازی نیازهای آنها نیندیشیده است. این جدای از صدها هزار دختری است که به خاطر دو سنت ناعادلانه دیگر، یعنی سنت «خواستگاری مرد از زن» و سنت «پایین‌تر بودن سن زن از مرد»، هرگز فرصت ازدواج پیدا نمی‌کنند. این بی‌عدالتی از آن روست که قوانین و سنت‌های جامعه ما فقط یک راه را برای تأمین نیازهای جنسی جمعیت‌اش باز گذاشته و محترم شمرده است و همه­ی راه­های معقول دیگر را بسته است. تصور کنید قانونی تصویب شود که اعلام کند مردم جامعه برای دفع گرسنگی خود فقط حق دارند کباب بخورند و هر کس برای سیر کردن شکمش چیزی غیر از کباب بخورد، مجرم است. معلوم است که نیازهای جسمی و ذائقه و امکانات و توانایی‌های افراد متفاوت است و هر کدام باید غذایی متناسب با شرایط خودش بخورد. بنابراین تجویز خوردن کباب برای همه، ظلم به بخش‌هایی از جامعه است. روشن است که در چنین جامعه­ای جُرم «همه چیز خواری» خیلی گسترده خواهد شد. هر جا می‌روی می‌بینی که افراد در خفا دارند چیزی می­لُمبانند که کباب نیست!
داستان نیاز جنسی هم از همین جنس است. جامعه ما یک راه را در جلوی جوانانش گذاشته است: «ازدواج رسمی قانونی دایم»، این هم با این همه دست و پاگیری رسوماتی مثل انواع جشن‌های پرهزینه و بُرد و آوُردهای طرفین و جهیزیه­‌های سنگین و مهریه‌های وحشت‌آور، و از همه مهم‌تر قوانین اسارت‌آفرین. معلوم است که با این اوضاع اقتصادی روز به روز امکان چنین ازدواج‌هایی کمتر می‌شود و وقتی جامعه و نظام مدیریتی کشور راه حل جایگزینی نداده باشند، جامعه برای خودش راهکار پیدا می‌کند، نخست پنهان و بعد هم کم‌کم علنی. «روسپیگری»، راهکار تاریخی ارزان و دم دستی بوده است که در همه جوامع در پاسخ به بی‌عدالتی‌های اقتصادی و جنسی وجود داشته است. «ازدواج سفید» هم راهکار نوینی است که بخشی از نسل جوان امروز جامعه ما در پاسخ به بی‌عدالتی‌های جنسی، و فرار از قوانین و رسم­های غلط عرفی برگزیده است. خیلی ساده، وقتی ما همه راه­های قانونی و اخلاقی و انسانی را برای برآورده‌سازی یکی از نیازهای مهم انسانی می‌بندیم، حذف‌شدگان و نادیده گرفته شدگان مجبورند به راهکارهای غیرمتعارف متوسل شوند.

و افسوس آنجاست که اکنون که نسل جوان ما توانسته است با هزینه‌های سنگین از بند قیود و سنت‌های دست و پاگیر تاریخی رها شود و راهکاری به نام «ازدواج سفید» برای خودش خلق کند، هنوز که هنوز است نظام تدبیر و نظام حقوقی ما ناتوان بوده است که این راهکار را که تقریباً همان «نکاح معاطاتی» است که در اسلام سابقه داشته و برخی از فقهای مذهب تشیع هم بر آن صحه گذاشته‌اند، رسمیت ببخشد و اجازه دهد آنانکه می‌خواهند این مسیر را تجربه کنند، دستکم با آرامش روانی و بدون نیاز به مخفی‌کاری و در چارچوب قانون و با قابلیت پیگیری رسمی تبعات بعدی این روش، دست به انتخاب سهل‌تر و با مسئولیت محدودتری بزنند.

اما واقعیت این است که ما برای تصمیم‌گیری در این مورد بسیار ناتوانیم. «وای بر ما! اجازه بدهیم ازدواج سفید قانونی شود؟»؛ احتمالاً این جمله‌ای است که بسیاری از مقامات و قانونگذاران ما وقتی به ازدواج سفید می‌اندیشند در ذهنشان می‌گذرد یا به زبان می‌آورند. و البته به علت همین ناتوانی در یافتن راهکارهای قانونی جایگزین، ازدواج سفید یا انواع روابط خارج از ازدواج رسمی، زیر پوست جامعه به سرعت گسترش می‌یابد و قطعاً بسیاری از زنان جامعه ما در این مسیر‌ها آسیب می‌بینند.

حالا بگو چرا جامعه ما راه حل ندارد و راهکارهای تازه برای حل مشکلات خودش در این زمینه کشف یا ابداع نمی‌کند؟ پاسخ من این است: چون ناتوان است؛ چون گفت‌وگو در مسائل جدی‌اش را تمرین نکرده است؛ چون در حوزه مسائل جنسی چنان تابو‌ها و حوزه‌های ممنوعه ایجاد کرده است که قدرت گفت‌وگو در این حوزه را از او ستانده است. راستی آیا جای پرسش نیست که «چرا در جامعه ما که «بکارت» را یک ارزش بنیادین در ازدواج می‌داند و چه زندگی‌ها که به خاطر آن ویران نشده است و چه قتل­ها که صورت نگرفته است، درباره بکارت آموزش‌های لازم داده نمی‌شود و مثلاً کتابی، کلاسی، کارگاهی، همایشی، فیلمی، نشست علمی‌ای یا مرکز مشاوره­ای در این مورد راه نیفتاده است؟». به گمانم ممنوعه‌ها و تابوها اصلی‌ترین موانع عقلانیت در یک جامعه است و ناتوانی یک جامعه در گفت‌وگو، باعث می شود که این ممنوعه‌ها و تابوها همچنان پر قدرت برای نسل‌های متمادی حاکمیت داشته باشند.

حالا بگو جامعه ناتوان است، چرا حکومت دست‌به‌کار یافتن و معرفی کردن راهکارهای مختلف قانونی برای حل این معضلات نمی‌شود؟ پاسخ من این است: چون حکومت در چنبره نظام فقهی و حوزوی سنتی و فرونشسته در قرن‌های گذشته، زمین‌گیر شده است و هنوز پس از چهل سال که همه نظام‌ها و نهادهای آموزشی در دستش بوده است نتوانسته یک رشته «فقه اجتماعی» یا «فقه کلان» (همانند اقتصاد کلان) در دانشگاه یا در حوزه ایجاد کند تا راهکارهای فقهی حل‌وفصل معضلات اجتماعی از این دست را بیابد و به تدریج نیز به یک نظام فکری در حوزه «فقه اجتماعی« و «فقه مدیریت کلان»‌ دست پیدا کند. من باز هم ریشه این ناتوانی را ترس حاکمان از «گفت‌وگو» درباره مسائل مهم می‌دانم. حاکمان ما از گفت‌وگو درباره مسائل اساسی‌مان وحشت دارند و این وحشت را چهل‌ سال است با خود حمل می‌کنند و چهل است ما را سرگردانی نگاه‌داشته­اند.

بنابراین «ناتوانی در گفت‌وگو» به عنوان یک معضل ملی، یکی از موانع اصلی توسعه ماست؛ اما وقتی وارد حوزه مسائل جنسی می‌شویم دیگر ناتوانی نیست بلکه به نوعی فلج­شدگی می‌ماند؛ و البته این مشکل فقط در رسانه‌ها و در حکومت نیست بلکه مسئله اصلی، ناتوانی خانواده و سپس مدرسه در ایجاد بستری آرام و مطمئن برای گفت‌وگو درباره‌ی مسائل جنسی است.

ناتوانی از این بیشتر که خانواده ما حتی از آموختن اسامی اندام‌های جنسی، به کودکان ناتوان است و کودکان، اسامی این اندام­ها را باید در کوچه و در مدرسه و در فحش‌‌هایی که بزرگسالان در خیابان به یکدیگر می‌دهند بیاموزند. نمی‌دانم آیا از جامعه‌ای که در خیابان، به راحتی فحش‌های کاف‌دار می‌دهد و در محیط‌های کسب‌ وکارش فحش‌های کاف‌دار به فراوانی کاربرد دارد، اما از اینکه اسامی اندام‌های جنسی را در خانواد به کودکش بیاموزد، ناتوان است، می‌توان انتظار داشت که در یک گفت‌‌وگوی ملی به سوی یک الگوی بومی برای ترسیم نظام جنسی خود حرکت کند؟ می‌ترسم به محض اینکه گفت ‌وگو آغاز شود، نخست نیش‌وکنایه و سپس فحاشی‌ جای گفت‌وگو را بگیرد.

فراموش نمی‌کنیم که رئیس‌جمهور پیشین بارها در گفت ‌وگو با خبرنگاران خارجی گفته بود ما در ایران همجنس‌گرا نداریم. خود این سخن مصداق نوعی ناتوانایی است که حتی در اندیشه هم نمی‌خواهیم بپذیریم که جامعه ما یک جامعه پرمسئله است و هنوز راه حلمان پوشاندن مسائل است. آخر مگر می‌شود در جامعه‌ای که دروغ رواج فراوان دارد، رشوه عادی شده است، غیبت، ‌بدخواهی، مشروب‌خواری، خیانت به همسر و سایر رذایل اخلاقی به وفور و در مواردی بیش از جوامع دیگر رواج دارد،‌ به یکباره یک رذیله‌ی اخلاقی (هم جنس‌گرایی) صفر باشد؟ شک نکنیم که به همان اندازه که در جامعه ما دروغ بیش از سایر جوامع رواج دارد سایر رذایل اخلاقی هم گسترده‌تر است. آن هم در جامعه ای که نوشته‌های ادبای بزرگش آکنده از داستان‌های عشقی با اَمردان است و مثلا سعدی بزرگش در هزل‌نامه، اشعار فراوانی در باب مناسبات جنسی مردان دارد. روزگاری در مورد بیمار ایدز هم راه حل ما پوشاندن و انکار مسئله بود و هنوز هم آمار واقعی آن محرمانه است. بگذریم.

راستی چند درصد از پدران و مادران ما مهارت لازم را برای تربیت جنسی فرزندانشان دارند؟ و افسوس آنجاست که این ناتوانایی به سطوح مدیریتی و مجریان حکومتی هم سرایت کرده است. و چنین می‌شود که جرئت نمی‌کنیم درسی، کتابی یا یک نشست آموزشی به نام «مهارت‌های جنسی» در برنامه مدارس‌مان گنجانده شود تا کودکان ما مهارت لازم برای مقابله با شرایط غیرطبیعی را پیدا کنند. راستی چرا تصور غالب ما و حتی بزرگان ما از «آموزش مهارت‌های جنسی» این است که قرار است بی‌بندوباری جنسی به کودکان آموزش داده شود؟ تصور کنید که اعلام شود که لازم است در همه مدارس ایرانی کلاس آموزش آتش‌نشانی برگزار شود و بعد، ما اعتراض کنیم که «آی، شما می‌خواهید آتش زدن را به کودکان ما بیاموزید!».

آری آنان که برای آموزش جنسی کودکان ما در مدارس ممانعت به عمل آوردند، در برابر کودکانی که ربوده می‌شوند، کودکانی که به علت عدم آگاهی از مسائل جنسی، ناتوان از حفاظت از خود هستند، کودکانی که مورد آزار جنسی قرار می‌گیرند، و کودکانی که مورد آزار قرار گرفته‌اند ولی آن را مخفی می‌کنند و بنابراین آزار بیشتری می‌بینند، مسئول خواهند بود.

وقت آن است که نسل آینده را از بی‌مهارتی در حوزه جنسی رهایی بخشیم؛ و وقت آن است که به کودکانمان حفاظت جنسی از خویش را بیاموزیم؛ و مگر ممکن است مهارت‌های مربوط به حفاظت جنسی را بیاموزیم بدون اینکه درباره مسائل مربوط به آن گفت‌وگو کنیم؟ تا زمانی که گفت‌وگو درباره مسائل جنسی از حالت تابو و ممنوعه خارج نشود و به میان خانه و مدرسه و صداوسیما نیاید امکان یافتن هیچ راه حلی برای معضلات امروز و فردای‌مان در این حوزه وجود ندارد.
اکنون که حکومت سر در کار خویش دارد و عمده نگرانی‌هایش به مسائل امنیتی معطوف شده است و حتی قدرت و انرژی و فرصت ورود جدی برای مدیریت خطر بزرگی مثل «بحران آب» را هم ندارد و بنابراین معضلات مهم اجتماعی دیگر را کلاً به حال خویش رها کرده است، نوبت خانواده‌ها و نهادهای مدنی است که آستین بالا زنند و درباره مسائل اجتماعی خویش گفت‌‌وگو کنند و برای آنها راه‌حل‌هایی بیابند. برنامه‌ریزی برای آموزش و مهارت‌‌افزایی جنسی کودکان در شرایط کنونی خارج از توان نهادهای رسمی و دستگاه های دولتی به ویژه آموزش‌و‌پرورش است.

جامعه ما جامعه ای است که همزمان در حوزه‌های مختلف فرهنگی اقتصادی و سیاسی در حال گذار است و هر گذار، برای خودش سطحی از آشفتگی و ناهنجاری یا بی‌هنجاری را برجای می‌گذارد. به همین علت در حوزه جنسی نیز جامعه در حال ورود به یک دوره گذار هیستیریک (هیجانی‌- نمایشی) است که می‌تواند برای کودکان ما بسیار آسیب‌زا و پرهزینه باشد. پس باید از هم اکنون کودکانمان را برای ورود به چنین جامعه‌ای آماده و توانمند کنیم. برای آزار یک کودک تنها چند دقیقه کافی است اما برای آموزش آن کودک ماه­ها آموزش نیاز است و ترمیم آسیب‌های روحی کودکان آزار دیده سال‌ها زمان می‌برد. اکنون که سیاست­گذارانمان از ورود به این مسئله و گفت‌وگو درباره آن وحشت دارند باید خودمان گفت‌و‌گو را آغاز کنیم و کمک کنیم تا خانواده‌ها و کودکانمان برای مدیریت حوزه جنسی خویش آمادگی لازم را پیدا کنند.
بنابراین برای شروع و برای عطف توجه خانواده‌ها به این مسئله مهم، پیشنهاد ساده من این است که مجموعه آموزشی «یک پیشنهاد ساده» را به هر خانواده‌ای که می‌شناسید که دارای کودک و نوجوان زیر ۱۵ سال است معرفی کنید. همچنین به هر زوجی که به زودی صاحب فرزند خواهد شد و هر مربی مهد کودک و هر معلمی دبستانی که در بین اقوام و دوستان خویش می‌شناسید توصیه کنید که این مجموعه ی (رایگان) را ببینند. و مدیران مدارس و مهدکودک‌ها نیز آن را برای مربیان و معلمان خود به نمایش درآورند. ای کاش آموزش و پرورش دیدن آن را برای همه معلمان دبستان و پیش‌دبستان توصیه می‌کرد.
از طریق لینک زیر می‌توانید به تمامی قسمت‌های مجموعه آموزشی «یک پیشنهاد ساده» دسترسی پیدا کنید:

https://www.aparat.com/pishnahad_sade

پس از دیدن این مجموعه آموزشی در ایام نوروز، در تماسی که برای سپاسگزاری از کارگردان آن (آقای یاسر عرب) با او گرفتم متوجه شدم که متأسفانه این مجموعه هیچ حامی مالی نداشته است و صداو‌سیما و دیگر نهادهای متولی فرهنگی حاضر به حمایت مالی از این مجموعه نشده اند. حتی بعد از ساخت هم صداوسیما حاضر به پخش آن نشده است. البته کارگردان می‌گفت بسیاری از مدیران به طور خصوصی از من تقدیر کردند اما هیچکدام حاضر به حمایت مالی یا حمایت سازمانی برای انتشار آن از رسانه‌های رسمی نشدند. و البته این نیز خود شاهدی است بر ناتوانی سیاست­گذاران و مسئولان ما که در حالی که اعتقاد دارند چنین مجموعه‌‌ای برای آموزش فرزندان ما، مفید است جرئت اینکه پشت آن بایستند و حمایت کنند و آن را از رسانه های رسمی پخش کنند ندارند.
بنابراین اکنون که کارگردانی جوان جسارت و اهتمام ورزیده است و دوربین را به پستوخانه اسرار مگوی فرهنگ ایرانی برده است و مسئله ناتوانی ما ایرانیان در حوزه تربیت جنسی را بر آفتاب افکنده است، به ویژه آنکه این کار را بدون حمایت هیچ فرد یا نهادی و کاملاً با انگیزه و هزینه شخصی انجام داده است، باید به طور خاص از او تقدیر کرد.
و چنین شد که مصمم شدم تا این مجموعه آموزشی ۲۱ قسمتی را معرفی کنم. روشن است که روایت و رویکرد مطرح شده در این مجموعه البته یکی از رویکردهای علمی موجود است و ممکن است سایر صاحب نظران و متخصصان این حوزه، رویکردهای دیگری را به مسئله توصیه کنند. اما همین که طیف گسترده‌ای‌ از مسائل پوشیده و ممنوعه و مغفول مانده، در این مجموعه مطرح شده و برآفتاب افکنده شده و پرسش ایجاد کرده است، گام آغازین بزرگی است که راه را برای تلاش‌های بعدی هموار می‌کند.

بیایید دست به دست هم دهیم تا مجموعه مستند آموزشی «یک پیشنهاد ساده» به دست تمامی خانواده‌هایی که کودک دارند و تمامی مادران و پدرانی که به زودی صاحب فرزند خواهند شد و همه مربیان و معلمانی که با کودک سروکار دارند، برسد و توصیه کنیم که آن را تماشا کنند. اگر هر یک از ما مطمئن شویم که باعث شده‌ایم یک پدر و مادر دارای کودک، یا یک مربی یا یک معلم این مجموعه را ببیند، ما به یک «موفقیت کوچک» دست یافته‌ایم که وقتی تکثیر می‌شود آثار بزرگ ملی دارد و می‌تواند مانند یک دومینو موجب تغییرات فکری و رفتاری در خانواده های ایرانی شود. ان­شاء الله.
.


.
یک پیشنهاد ساده برای ایرانیانی که عاشق موضوعات جنسی‌اند اما از گفت‌وگو درباره آن وحشت دارند
محسن رنانی / ۲۴ فروردین ۱۳۹۷
.


.

64 نظر برای “ایرانیانی که عاشق موضوعات جنسی‌اند اما از گفت‌وگو درباره آن وحشت دارند

  1. چرا تمامی مطالب صدانت هیچ رنگ و بویی از فرهنگ شرق، از نهاد فکری ایرانی وجود ندارد. همه اش از دیار غرب.
    مگر خودمان اهل اندیشه چیست.

    1. یعنی شما موضوع ناتوانی در حل مسائل جنسی را یک موضوع غربی می دانید؟ یعنی در دیار شرق مردم مشکل سکس ندارند؟

      1. خودت به سئوالت فکر کن؟
        مگر شرق یکپارچه است؟
        مگر یک فرد مراعات کننده اخلاق همیشه پاک است؟
        البته خوشا به احوال او که پدر و مادرش در اثر آشنایی با اخلاق مومنانه زندگی زیبا و وفادارانه دینی را ، پاک زیستن، حیای چشم داشتن را به فرزند خود از همان ابتدا می آموزند.
        چیکیتیتای عزیز شهد شیرین عشق را بنوش بسیار رؤیایی است.
        ذلت نگاه حرام ، و گناه را که آن ها که به تله فریب هوای نفس افتادهاند چشیده اند.

        1. متوجه منظور شما نشدم
          شما در کامنت های متعدد حرف های از هم گسیخته زیاد دزدید. موضوع مقاله حاضر مشخص است و آن هم مربوط به تابوهای جامعه است که باعث شد از راههای غیر رسمی مردم نیازهای خود را ارضا کنند حال نمی دانم دقیقا در میان این عبارات چند تکه به دنبال بیان چه هستید

  2. به جای این ایده‌های فضایی که در بافت فرهنگی ایران به‌ویژه پذیرفته نیست
    و مطمئنم اکثرا ً حتی نمی‌دونن ازدواج سفید
    در اون هم صداقت وجود داره؛ چه ثبت قانونی می‌شه
    و هم حقوق فرزند یا فرزندان حاصل‌ه کاملا ً حفظ می‌شه
    و زمین تا آسمان با صیغه و ازدواج مسیار و…
    انواع دیگۀ رایج مذهبی تفاوت داره
    که مروج پنهان‌ه دروغگویی و تزویر هستند
    بهتر نیست مثلا ً روشنفکران ما بیشتر توصیه و فرهنگ‌سازی کنند
    برای پذیرش عمومی خانواده‌ها و افراد
    تا در گام اول با مفاد ضمن عقد
    و بعدها تغییرات اساسی قوانین مضمحل و منسوخ کشور ما موافقت کنند
    تا بتونیم رفته‌رفته “ازدواج برابر” رو محقق کنیم
    به این ترتیب گرایش نسل جوان هم به ازدواج
    بدون توصیه و سفارش بیشتر خواهد شد.. 😉
    نه اینکه برخی نه حتی بسنده کنند به چنین توصیه‌هایی
    که مجوز تماشای پورن و ارضای تمنیات جنسی رو بدهند..!
    تغییرات حسی و عاطفی و فکری در نتیجۀ اعمال اینچنینی
    ممکن‌ه در آیندۀ جنسی اون افراد تأثیر گذاشته؛
    و جز از قماش دستکاری شده خودشون
    پارتنری نتونه اون‌ها رو ساپورت کنه،
    و در نتیجه زندگی مشترک‌شون در هر شکل قراردادی با مسئله روبه‌رو می‌شه
    همیشه برای حل مسائل باید کمی بلندتر نوک دماغ‌مون رو نگاه کنیم
    و به لذت و خوشی و خوبی و سودمندی‌اش در درازمدت
    و هم در بافت فرهنگی و اجتماعی و سیاسی اون جامعۀ بخصوص نگاه کنیم
    چرا ازدواج با حقوق برابر دست‌کم فعلا ً با مفاد ضمن عقد
    به‌طور جدی و گسترده فرهنگسازی و توصیه نمی‌شه؟

  3. ازدواج برابر مفهومی غربی است. بطور ضمنی نابرابری ازدواج را در خود بیان می دارد.
    ازدواج خود هنادی دینی و خدایی است . ازدواج عاشقانه، مسئولت پذیرانه، و شیرین است. نابرابری واژه ای است که از متون دیگر برگرفته شده. آن چه در غرب است کاملا متفاوت است ترجمه کردن و انتقال واژه بی دقتی است. برخی مفاهیم وابسته به فرهنگ و کانتکست هستند.برای فهم متن بایست کانتکست را مطالعه نمود و فضای تولید متن را دید.
    این شرایط به محیط تولید متن نسبت داده شده . این خیلی دقیق نیست که چون کسی از عدم عدالت در کشوری دیگر گفته گفته او را قالبی بکنیم و بیاریم ایران.
    نیاز به تسلط به فرهنگ، زندگی در آن کشور، و پروفیشنسی زبانی دارد. این خیلی بی دقتی است که توصیفی در مورد نهادی اجتماعی در جامعه ای دیکگر را به درون جامعه خود بپذیریم. به عشق زو عاشقی شیرین و فرهاد لیلی و مجنون ایرانی در ادبیات و شیرینی رابطه زوج های ایرانی اهمیت بدهیم.

    1. برابری ذاتی اجناس انسانی یک موضوع فلسفی و جهانی است
      ادعای اینکه نگرش تبعیض جنسیتی شرقی است؛
      یعنی ساده‌انگارانه‎تر از این ممکن‌ه؟
      هر چند شیوع و گستردگی این آفات فکری در شرق بیشتر باشد
      اما این بیماری‌های بشری در محدودۀ هیچ سوی این زمین سرد آدمیزادی محصور نمانده..
      تمام قوانین کتب دینی هم مثل همۀ قوانین تابع شرایط زمانی و فرهنگی
      و کانتکست اقلیم و زمانۀ خودشان هستند، پس قابل تغییر هستند..
      دلخوش به کجای ادبیات عاشقانه هستید امثال شما؟
      لیلی به قیس نرسید؛
      حتی عرضه نداشت به مردی که نمی‌خواست “نه” بگوید
      قیس مجنون شد و لیلی در همسری مردی دیگر مُرد
      و مجنون بر سر مزار او به وصال سنگ گورش رسید..!
      شیرین و فرهاد داستان‌اش چه بود؟
      خسرو که عاشق هم مریم و شیرین بود
      و پس از مرگ مریم باز از بیچارگی سعی کرد به شیرین بیاویزد..
      شیرین هم کابین و مکنت و اعتبار سیاسی یک ملکه و.. را طلب می‌کند..!
      و بازی خسرو و آویختن به دیگری برای تحریک شیرین..؛ بگذریم.. 😉
      گویی در بازی‌های بی‌اخلاقی‌ها مردسالانۀ
      این قصه‌های مثلا ً عاشقانۀ خاصانه و اسطوره‌ای..!!
      تنها شیرین دختر داستان به هماوردی با اشتباهات مرد قصه؛
      توانسته سقوط کند به لحاظ اخلاقی و مثلا ًعاشق فرهاد، مردی دیگر شود..!
      بخوانید به دقت بازی‌های بسیار زیبا و دلنشین سروده شده را
      و بعد از آن‌ها اینچنین ساده‌لوحانه اسطوره‌سازی کنید؛
      عشاق اسطوره‌ای ادبیات ایران همین‌هایند..
      دوست عزیز کمتر متوهمانه خیالبافی کنید،
      با این رؤیاپردازی‌ها در عالم واقع هیچ گشایشی در انتظارمان نیست؛
      مگر دروغ‌های مسکن و التیام‌بخش با آرامش کوتاه‌مدت و سطحی‌شان کفایت‌مان باشد..!

  4. نقل قول
    ” تا زمانی که گفت‌وگو درباره مسائل جنسی از حالت تابو و ممنوعه خارج نشود ”

    فرهنگ ایرانی را بایست اول شناخت فرهنگ و سنت ایرانی را اگر نشناسیم دچار خطا می شویم. در فرهنگ شیعی تربیت جدی و عمیقی از این لحاظ وجد دارد.

  5. از مطلب بسیار مهم تان متشکرم. کاش همانطور که به موضوع آموزش جنسی به کودکان توجه زیادی کردید قسمت اول کلامتان را که در مورد ازدواج سفید بود را بیشتر باز می کردید. واقعیت نیز این است که ازدواج سفید با بی بند و باری تفاوت فاحش دارد. در ازدواج سفید قصد زوجیت وجود دارد. اما متاسفانه این راهکاری که جوانان امروزی برای حل نیاز جنسی فارغ از تحمل هزینه های گزاف و رسومات بی ثمر انتخاب کرده اند، محدود به کلان شهر های ایران شده و در باقی شهرستان ها هنوز تصور چنین روابطی با بی بند و باری جنسی و در نتیجه طرد شدگی و هزاران واکنش منفی دیگر وجود دارد. باید پذیرفت نه وجود بکارت تضمین کننده سلامت و دوام زندگی است و نه هزینه ها و رسومات سنتی.

    1. فرهنگ ایرانی دلبستن به همدم عقد شده طبق امر الهی، رعایت شرع، لذت بخش ترین تجربه زندگیم پس از دور انداختن تربیت غربی ام بود. هر آن چه در تنوع طلبی، هر آن چه در هوشمندی و عدم تعهد جامعه مختلط گم کردم در شرع یافتم.

      1. قرار نیست یک نسخه برای همگان جواب دهد. شما با شرع خودت را آرام کردی دلیل نمی شود دیگران نیز اینگونه تجارب لذت بخش داشته باشند.

  6. نه عفت ، نه هیزی گری، نه عزت نفس، نه فساد، نه پاکی پسر مهم است ، نه هر جایی بودن دختر…!!!!!!
    بفرمایید ادامه دهید. هیچ چیز در نظر فردی که اخلاق و پاکی نگاه خود را حفظ نکرده مهم نیست. کاملا درست گفتید چیکیتیتا!!
    تا شیرینی زندگی اخلاقی و عشق به همسر را تجربه نکنیم هیچ گاه ذلت ارزان بودن همدمی مان ، و در اختیار هر کس و بازیچه بودن را نخواهیم چشید.
    زیباترین عشق، قشنگترین زندگی در انتظار فردیست که self-esteem خود را به نگاه نامحرم نمی الاید.

  7. جوان ایرانی عشق زیباست. زیبایی آن عزت نفس، بندگی خدا، دوری از هرزگی، و صلابت شخصیت اخلاقی است.
    عشق زیبا را به منجلاب هوس رانی آلوده نکن که بجز نگرانی و دیپرشن چیز ی در پی ندارد.

  8. – داستان اصلی جامعه ایران ( و بلکه هر جامعه غیر مدرنی ، و بلکه تا حدی جوامع مدرن ) وحدت خواهی/ جویی است . حالا این یعنی چی ؟ وحدت جویی یعنی ” من ” من نباشم ، من ” ما ” باشم . تفرد ( individuality) آینده گریزناپذیر هر جامعه ای است . زمانی دو چیز وحدت روانشناختی جوامع را تامین میکردند : مذهب و ملیت . اما علل گوناگون ، وحدت روانشناختی جوامع را تخریب کردند . یکی از ان علل پیدایش جامعه صنعتی و علت دیگر اقتصاد سرمایه داری بود ( و علل دیگر…) . نزدیکی ها و صمیمیت ها تضعیف شد ، و نتیجه نهایی این پروسه تقویت فردیت و منیت بود . نتیجه این پروسه خدای جدیدی بود بنام ” موفقیت شخصی ” . ملل مدرن توانستند با خدای جدیدی بنام “قانون ” چسب لازم برای استحکام جامعه را فراهم کنند . “قانون ” برای یک غربی ( جوامع مردن ) مطلقا معنای شرقی ( جوامع غیر مدرن ) آن را ندارد . ” قانون ” برای یک غربی معنایی اخلاقی/ مذهبی ( متعالی ، مقدس ) دارد . اما جوامع غیر مدرن در وضعیتی معلق ، نه منش قدیم را دارند ، و نه منشی جایگزین . نتیجه ، وضعیت شتر گاو پلنگ جامعه ماست . من بسیار فشرده گفتم تا برسم به مسئله میل جنسی .

    ۲- غیرت یعنی چه ؟ غیرت یعنی همه مردان جامعه من ، در حکم برادر من ، و همه زنان جامعه من در حکم خواهرم باشند . غیرت یعنی هر زن و دختری را ابژه جنسی ندیدن . غیرت یکی از لوازم ” روح وحدت جو” ست . اما مسئلتن : آیا اساسا ان روحیه جمع گرایی ( وحدت جویی ) در زمانه ما ممکن است ؟ قطعا نه ! مجال شرحش نیست ولی قطعا امکانش محال است . تنهایی عمیق سرنوشت بشریت است . چرا که نه مذهب و نه ملیت و … قادر به ایجاد وحدت روانشناختی سابق نیستند . حتا مذهبی ترین افراد جامعه ما ، در حال حاضر ، روحیه ای کاملا اندیویدوالیستیک ( من محور ) دارند . بقول معروف گذشت روزگار صمیمیتهای آنچنانی . آنچه جوامع مدرن را سرپا نگه داشته منیت هایی است که دو چیز را رعایت میکنند : قانون و اخلاق ( اخلاق مدرن ) .

    ۳- تابوشکنی از رابطه جنسی : مواردی که در بالا ذکر شد ، رابطه جنسی را به چیزی تبدیل کرد که نباید عیان و اشکار باشد . نباید آزاد باشد . اما با غریزه جنسی نمیتوان شوخی کرد . ماهی نمیگذرد مگر داستان دهها تجاوز به گوش میرسد ( از کودکان خردسال تا بزرگسال ) . چه ساعات طولانی ای که جوانان در اینترنت صرف وبگردی های اروتیک و … میکنند ( = هدر رفتن سرمایه ملی ) . باید از رابطه جنسی تابوشکنی کرد . رابطه جنسی ملازم هیچ نکته اخلاقی منفی ای نیست . رابطه ازادانه و اختیاری دو شخص ، واجد هیچ قبح اخلاقی ای نیست . محدود کردن جوانان نتیجه ای ندارد مگر افزایش اعتیاد ، تجاوز ، افسردگی ، هدر دادن سرمایه ملی ( وقت جوانان ) ، و دهها اسیب دیگر .

    – باز هم تاکید میکنم : رابطه جنسی اختیاری دو شخص ( خارج از چارچوب ازدواج ) ، واجد هیچ قبح اخلاقی ای نیست .

    1. ببخشید جناب منوچهر یک سوال شخصی از شما دارم.
      نمی دانم جنابعالی فرزند دختر دارید یا نه ؟
      اگر فرضا جنابعالی، فرزند دختری داشته باشید که این دختر از هر جهت (مادی و معنوی) برازنده و شایسته باشد.آیا به عنوان یک پدر ایرانی حاضر هستید که دختر دلبندتان را که با هزار امید و آرزو بزرگش کرده اید،هر چند وقت یکبار به بهانه رابطه جنسی اختیاری (خارج از چهارچوب ازدواج) با مردان متفاوت در ارتباط باشد؟

      و سوال دیگر :اگر دختر شما ازاین ارتباطات صاحب فرزندی شود که باید خودش به تنهایی با توجه به شرایط امروز اقتصادی و قوانین حاکم بر جامعه ما، فرزند را بزرگ کند.
      البته بدون هیچ حمایتی از طرف دولت و پارتنر خودش ،
      چه راهکاری برایش در نظر می گیرید؟

      1. راهکار این است که این نوع روابط اثر حقوقی داشته باشند. نه اینکه همه دختران و پسران را مجبور به ازدواج کنیم که از نظر همان شرع شما مستحب است نه واجب. موضوع سکس و ازدواج باید از یکدیگر تفکیک گردد. هر ازدواجی سکس دارد اما هر سکسی نیاز نیست در غالب ازدواج باشد چرا؟ چون مردم توان اقتصادی شان ضعیف شده توان ندارند خرج های سنگین زندگی را به دوش بکشند و سالها طول می کشد تا جوان کار پیدا کند سالها طول میکشد خانه و ملزومات فراهم کند در حالی که سکس نیازی است که حداقل از بیست سالگی جوانان را رنج می دهد. حال اگر امکان همباشی جوانان حداقل از نظر عربی فراهم شود تا نیازهای خود را به شیوه عاقلانه ارضا کنند بهتر است و یا سالها در انتظار ازدواج؟ تکلیف زنان بیوه چه می شود؟ آیا آنها محکوم به رهبانیت هستند؟

        1. این راهکار شما بیشتر برای آقایان سودمند است.
          برای اینکه یک رابطه برای یک دختر و یک پسر کاملا متفاوت است.اگر به قول شما شرع پاسخ مناسبی ندارد،
          چون شرع برای یک مرد شرط و شروط قرار می دهد و مرد را ملزم می کند که آن شروط ضمن (عقد موقت یا دائم )را بپذیرد.
          یک دختر یا زن در یک رابطه فقط صرفا جسمانی وارد نمی شود (لطفا تفاوت جنسیت از لحاظ روحی را در نظر بگیرید).
          ثانیا :اگر یک دختر از همان ابتدای بلوغ جسمی شروع به برقراری رابطه با یک پسر یا مرد داشته باشد (خارج از چهارچوب ازدواج)،فقط برای ارضا غرائز زودگذر،
          آیا آن پارتنر یا پسر ، باز هم حاضر است که آن دختر را به عنوان همسر دائم خود و به عنوان مادر فرزندانش بپذیرد؟!!

          لطفا شعار ندهید!
          ما در ایران زندگی می کنیم و هنوز خانواده هایی با اصالت فرهنگ شرق وجود دارند که حاضر نیستند که یک دختر که رابطه های نامعلوم با افراد متعدد داشته است را به عنوان عروس خانواده بپذیرند!!
          تکلیف زنان بیوه با دختران متفاوت است!!

          به نظر من مقایسه فرهنگ غرب و فرهنگ شرق اشتباه است.هر دوی آنها بافت فرهنگی کاملا متفاوتی دارند.

          1. دوست عزیز طوری می گویید “اصالت شرقی” که آدم واقعا باور می کند. یا طوری میگویید دختری که پیش از ازدواج رابطه داشته نمی تواند پذیرفته شود که انگار در عالم دیو و پری و فرشتگان سیر می کنید نه روی زمین. آن دختر هم مثل آن پسر غرایزی دارد و احتیاجاتی. همان طور که به پسر اجازه می دهید قبل از ازدواج رابطه ی جنسی (حالا چه فقط برای ارضای جنسی چه عاطفی چه هر دو یا چه هر چیز دیگری) داشته باشد، به دختر هم طبیعتا باید این اجازه را داد. یا این که پیرزنان بیوه ی بالای شصت سال داوطلبانه حاضر شوند آن پسران را به شریکی بگیرند!!! مگر شریک آن پسر، یک دختر از صنف خودش نیست؟ کجایید؟ شما دارید شعار می دهید آن وقت دیگران را متهم می کنید به شعار دادن!

          2. پاسخ بی پی خطای شما این است که رابطه را با ازدواج متمایز می فرمایید. رابطه با ازدواج نه با تحریک جسمی صرف و دفع نیاز و دور انداختن همسر صورت می پذیرد. در گونه غربی غیر کاتولیک غیر مسیجی دفع نیاز و فراموش کردن همسر وجود دارد ودر نسخه اخلاقی افراد با هم درک متقابل احترام و وظایفی قبل و بعد ازدواج دارند.
            اما متاسفانه با تحریف ازدواج و بی دقتی در بیان موضع اخلاق نتایج خطایی گرفته می شود.
            کسانی که تجربه رفتار غربی را داشته اند می دانند که چقدر غیر انسانی است وچقدر صدمه روحی در بر دارد.

          3. بی پی تو کجایی؟
            یک چرخی تو شهر بزن.پراززنان جوان زیر۳۰سال بیوه است.با یک دختررابطه داشتن جز دردسرهای بعدش در ایران هیچ نتیجه ایی ندارد.کافی است یکی از پدرهای باغیرت باهات برخورد کند
            تاعقدنامه را امضانکنی رهایت نمی کند.
            دیدم که میگم.

          4. جناب بی پی

            من در عوالم دیو و پری و فرشتگان سیروسیاحت نمی کنم ! بلکه در همین ایران زیبای خودمان زندگی می کنم.
            اگر نظر شخصی شما در مورد برقراری ارتباط جنسی قبل از ازدواج و (خارج از چهارچوب ازدواج) با مردان متفاوت “در مورد خواهر و دختر ” خودتان هم همین است و واقعا شعار نیست !

            یعنی حاضرهستید واقعا بپذیرید که هر لحظه خواهر و یا دختر و یا هر جنس مونث که به شما محرم و برایتان عزیز است با مردان متفاوت ارتباط داشته باشد؟!

            پس خوش آمدید به دنیای غرب…

          5. نازنین عزیز
            که با بخش اعظمی از نظراتت موافقم..!
            شما خودت بهتر می‌دونی لابد وارد روابط بدون تعریف شدن
            صرفا ً به دختران و زنان صدمه نمی‌زنه اگر چه مشهودتره..!
            چه به لحاظ ویژگی‌های تاریخی نهادینه‌شده
            مردان آسیب‌دیده مثل گربه‌های بیمار در «سکوت» و «تنهایی» رنج می‌کشند..
            از قلب خودت بپرس؛
            دختری از خانواده‌ای معتبر با امکانات مالی و زیبایی و وجاهت اجتماعی
            آیا به مردی که حتی چندبار ازدواج مشروع داشته
            منهای روابط قلبی نامشروع – که کثرت یا نمود بیشتر هم یافته این نوع ضدفرهنگ-
            جز در حد یک دوستی تعریف شده توجه می‌کنه؟
            و اگر با مطالبه و خواست دیگری رو‌به‌رو بشه
            – گر چه شاید این اصطلاح کمی ناشی از نوع نگاه کالایی به آدمی به نظر بیاد –
            ولی واقعیت این‌ه که دختران هم در اعماق قلب‌شون اینچنین مردانی رو جز یک تفالۀ مصرف‌شدۀ انواعی از روابط مشروع و نامشروع نمی‌دونن..
            در غرب هم بکارت و روابط در حدود اخلاق برخلاف ادعاها اهمیت داره؛
            صد البته در طبقات عالی اجتماع که حق انتخاب بیشتری دارن..
            پس به خودمون و هیچ‌کس دروغ نگیم
            و اعلام کنیم آنچه رو بر خودمون نمی‌پسندیم
            و افشا کنیم مکنونات قلبی پنهان و اطلاعات ضمیر ناخودآگاه‌مون که کشف‌شون کردیم و فهمیدیم‌شون..
            آسیب‌های عملکردهای نادرست اخلاقی؛ پنهان و آشکار در همه‌جای دنیا البته با عوارض مختلف وجود داره و و به همۀ اجناس بشری صدمه روانی و جسمی می‌زنه..
            تا به حال مردانی را ندیده یا قصه‌شان را نشنیده‌اید
            که به کسانی در حد محارم‌شان ابراز مثلا ً عشق می‌کنند
            و شب‌ها خواب‌های پرت‌و‌پلا بینند و حتی همان‌جا هم ضمیرناخودآگاه‌شان پارادوکس‌های فرهنگی‌شان را به‌یادشان بیاورد
            یا با جوانانی که به اسم کار فرهنگی محیط‌های مجازی را به محلی برای جفت‌جویی به دلیل نقائص شخصی و فشارهای اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و.. تبدیل کرده‌اند روبه‌رو نشدید؟
            این‌ها بخش ناچیزی از عوارض پیچیده و گستردۀ همان آسیب‌ها
            و ورود در حوزۀ روابط بدون تعریف اصولی و اخلاقی مشخص است..
            من اصلا ً با خویشتنداری و یا پرهیزگاری که به‌ظاهر بیشتر از تعالیم مذهبی و آموزه‌های اخلاقی‌خاص می‌آید هم موافق نیستم
            به نظرم تغییر نوع نگاه در توجه به خواهش‌ها که پی‌آمدش تغییر تمنیات طبیعی انسانی‌ است؛ راهکار اساسی‌ست..
            به عنوان مثال ترنسکشوال‌ها – فارغ از اینکه موافق یا مخالف جراحی آن‌ها باشیم –
            با ویژگی‌های ظاهری کاملا ً متعلق به یک جنس با ادعای گرایش روانی به تعلق به جنسی دیگری جراحی می‌شوند و در واقع به جنس دیگر مهاجرت می‌کنند..! این افراد که نه تنها مطلقا ً امکان تولیدمثل و فرزندآوری ندارند چون تنها با تزریق هورمون و جراحی پلاستیک مشابه جنس دیگر شدن به لحاظ علمی امکان لذت بردن مکانیکی را هم ندارند چه تنها یک پرتز شبیه‌سازی شده برایشان ساخته‌اند اما گفته‌هایشان نشان می‌دهند که دست‌کم برخی از آن‌ها پس از تغییر جنسیت به‌خاطر ویژگی‌های پیچیدۀ روان انسانی از روابط جنسی‌شان لذت می‌برند..! در مکانیزم روان‌تنی‌ای که گیرنده‌های جسمی‌شان در واقع نقائص جدی دارد؛ پس این لذت روانی غیرقابل توضیح با وجود عدم امکان لذت مکانیکی و تنانه با پرتزی صرفا ً شبیه‌سازی شده بدون اعصاب حسی؛ بیش از هر چیزی وابسته به نوع نگاه‌شان است..
            با این مثال خواستم تأکید کنم با توجه به اینکه انسان هوشمند با گسترده‌ترین و مجهزترین قالب برای تعالی و کسب لذائذ متنوع معنوی است؛ پس این اوست که برحسب نوع‌نگاه‌اش به خودش و جهان پیرامون‌اش انتخاب می‌کند که چطور و از چه چیز و به چه صورت لذت ببرد..
            در نتیجه نیازی به نیازی به پرهیزگاری و خویشتن‌داری نیست؛ نوع نگاه متفاوت هر آدمی بسته به شخصیت و انتخاب‌اش؛ گستره و تنوع لذائذ و حلاوت‌اش را تعیین می‌کند
            حتی این ویژگی می‌تواند جنبۀ منفی پیدا کند
            بارها ما از روابط ذهنی به دلیل و علت متعدد به‌ویژه تعاریف غلط بدون ارتکاب به گناهان فیزیکی خوانده‌ایم
            و در قرآن هم شواهدی بر اطلاع از این موضوع آمده است؛ «اوست که خیانت دل‌ها و دیده‌ها را می‌داند..» و «خدا آگاه به راز سینه‌هاست..» و..
            پس تعریف درست، ناشی نوع نگاه اصولی؛ تعیین‌کنندۀ خواسته‌ها و انواع احساسات و ادراکات خالصانه و صمیمانۀ انسانی است
            و نه از بیرون کوشیدن و پرهیزگار بودن و متبحر شدن..
            چه از درون جوشیدن و دلی چنان داشتن که آنچه می‌خواهد خوب است و نه هرچیزی را که ممکن است؛ نه شایستۀ مقام متعالی انسانی و نه پسندیده و روا باشد و چنان است که در مواجهۀ با ناخالصی‌های پچیدۀ روابط امروزی حتی اگر لحظاتی تصوراتی برمبنای معیار قرار دادن ویژگی‌های خودش بر او مشتبه شود؛ سرانجام در زمان کوتاهی با رصد و تحلیل نشانه‌هایی شاخک‌های حسی‌اش تکان می‌خورد و به او هشدار می‌دهد..
            با این اوصاف به قطع من مخالف باری به هر جهتی مدرن و توصیه‌های به اصطلاح معلم‌های اخلاق نوجوی حتی آخوندزاده هم هستم؛ که توصیه به تماشای پورن و توجه به غرایز جنسی از این طرق دارن و گواه‌های زیادی از عوارض ناهنجار و مخرب این دست رفتارها از روانشناس‌ها و نوروساینتیست و.. که از رصد این دست پدیده‌ها گرفته‌اند، خوانده‌ام..
            البته ای بسا روابط مشروعی که در ماهیت خود – چون این دست رفتارها – نامشروع‌اند و بالعکس..
            پس وجود غریزۀ جنسی کتمان‌ناپذیر است اما در درون موجود «متفکر و پیچیده‌ و متنوع» آدمیان، در فرایند «روان‌تنی» آن هم ویژه و مختص به «شاکلۀ شخصیت و تفکر هر شخصی»؛ راه‌های درست و اشتباه و غلط بسیاری برای محظوظ شدن دارد و این نوع نگاه هر فردی است که به لحاظ درونی می‌تواند راهکار اصولی و درست‌ و ویژۀ هر فردی را برگزیند..

          6. جناب رهگذر کاملا درست می فرمایید .

            منظور من از خویشتن داری “رهبانیت” نیست!
            هر انسانی بنا به خواسته و غرائز درونی خودش باید پاسخ مناسب بدهد.
            به نظرم عاقلانه باشد بهتر است ، چرا که درغیراین صورت باید تبعات آن اعمال را خودش شخصا پرداخت کند.

        2. شرع برای این مسئله راهکار قرار داده . اسلام بسیار با مسئولیت به این مسئله احترام می گذارد در ضمن احساسات پسر و دختر جوان را هم محترم می شمارد و حریم آن را حفظ می کند.

    2. نظر شما
      ” تفرد ( individuality) آینده گریزناپذیر هر جامعه ای است ”
      لز کجا این رو فهمیدید؟ ضرورتش را از کجا متوجه شدید؟

      فرد محوری همان عامل بی ادبی، خودخواهی ، و تنش است که جامعه را از هم می درد

      نقل قول از شما
      ” . آنچه جوامع مدرن را سرپا نگه داشته منیت هایی است که دو چیز را رعایت میکنند : قانون و اخلاق ( اخلاق مدرن ) . ”
      شما چقدر راحت چیزهایی به این بزرگی را قبول می کنید!!
      اولا قانون چیست و فلسفه اش چیست و از کجا بایست بیاید؟ بعد از کدام اخلاق در جامعه مدرن سخن می گویی؟ چیزی هم مگر مانده؟
      دیگر این که شما ظاهرا حتی چیزی که غرب قبول داره را اصلا به ذهنتان هم خطور نمی کند که ممالک مختلف مختلفند.
      جامعه مدرن متلاشی شده و این حرف شما متعلق به قرن ۱۹ است. برای شما که تصور می کنید چند تا کتاب قشری جامعه را تعیین سرنوشت می کند می گویم که پست مدرنیسم به همین سسب شکل گرفت
      هیچ ایرانی فرهنگ عمیق ایران را با تنش و منجلاب افسردگی خشونت و خودفروشی مدرن عوض نمی کند. خودتون را گول نزنید.ببینید که چطور بیست و یگ هزار میلیارد دلار بدهی غیر قابل پرداخت کمر اقتصاد یک کشور سابقا قوی را داره خورد می کنه. اینها از عواقب افراط و efficiencyپایین و اخلاق غیر کاراست.

    3. اسلام توصیه بسیار به دفع این غریزه اما عاقلانه و با احترام به احساسات و اخلاق دارد. اسلام منعی برای رابطه نگذاشته بلکه آن را مورد توجه و احترام فرار داده. شما تحریفات ایرانی در دین را بایست شناسایی کنید.
      در اسلام بسیار به ازدواج آسان توصیه شده.شما خودتان هیچگاه سمت فرد سهل الوصول نمی روید.و اگر اینگار را می کنید با مشکلاتی مواجه خواهید شد.

  9. تشکر از آقای دکتر رنانی به خاطر این مطلب و معرفی این مجموعه. و تشکر از آقای عرب و خانم باقری. این کمترین کاری است که می توانم بکنم؛ این مجموعه را به دوستان و نزدیکان معرفی خواهم کرد.

  10. – خانم نازنین گرامس سوال خوبی کردید . سوال اینست : آیا اگر من فرزند دختری داشته باشم ، راضی ام که بعد از بلوغ جنسی با افراد ذکور رابطه جنسی داشته باشد ؟ بله . چرا ؟ چون یک نیاز کاملا طبیعی است و متضمن هیچ قبح اخلاقی ای نیست . ملل غربی همینگونه هستند ، و ماها همچون انگل مصرف کننده تمامی تولیدات علمی ( اعم از تکنولوژیک و علوم انسانی ، پزشکی و…) آنان هستیم .

    – و صد البته همین روش ملل مدرن در کشور ما هم برقرار است ( منتها بصورت نیمه اشکار ) .

    – غریزه جنسی شوخی بر نمیدارد . ایجاد مانع بر سر غریزه جنسی دهها ضرر دارد :
    ۱- فکر جوان ازاد نیست . دائما درگیر این مسئله است . در زمانی که جوانان غربی روزانه هزاران تولید علمی و صنعتی و … دارند ، جوان ایرانی در حال هدردادن وقت بر سر مسائل جنسی است .

    ۲- غریزه جنسی فرصت تعالی پیدا نمیکند . جوان ایرانی اولین مسئله اش همخوابگی است و نه ایجاد یک رابطه عاطفی متعالی .

    ۳- تجاوز . تجاوز در کشور ما اساسا دلیل فشار جنسی است و نه مشکل روانی افراد مجرم .

    ۴- اعتیاد و تفریحات مخرب . اعتیاد راهی است برای تسکین . تفریحات مخرب دیگر نیز هکذا .

    – پرسیده اید : ” گر دختر شما ازاین ارتباطات صاحب فرزندی شود که باید خودش به تنهایی با توجه به شرایط امروز اقتصادی و قوانین حاکم بر جامعه ما، فرزند را بزرگ کند.”

    پاسخ من انست که این معضل ، یک معضل قابل پیشگیری است ( چه قبل از رابطه ، چه بعد از رابطه ) . مشکل مهمی نیست . مضاف به انکه میلیاردها انسان به دلیل احتمال تصادف ، از رانندگی صرفنظر نمیکنند .

    – صرفنظر از انچه در این کامنت گفتم ، من در کامنت قبلی سعی کردم مساله ارتباط جنسی ازاد را یک صورتبندی فلسفی / عقلی بکنم . سوال اینست : ایا رابطه جنسی اختیاری دو شخص ( خارج از چارچوب ازدواج ) ، واجد قیح اخلاقی است ؟ و یا بالعکس واجد حسنات روانشناختی و جامعه شناختی است ؟

    1. جناب منوچهر من خودم در انگلیس به دنیا آمدم و تا سن ۱۱سالگی در آنجا بودم و دوران کودکستان و دبستان را آنجا سپری کردم.
      مسئله ایی که در آنجا وجود دارد ،آموزش مسائل جنسی از دوران کودکستان است. من یادم هست که در دوران کودکستان هیچ پسر و یا دختری حق نداشت بدون اجازه مربی به بدن همکلاسی خودش دست بزند .یعنی اگر مربی می دید حتما آن بچه را مواخذه می کرد. تقریبا تمام آموزشهای لازم به ما به مرور زمان در حد فهم کودکانه داده میشد.
      به نظرمن اگر در ایران آموزش به فرزندان ازهمان دوران کودکستان داده شود ،شاید دیگر با مسائلی نظیر” آتناها” کمتر مواجه باشیم.

      اما در مورد غریزه جنسی که شوخی بردارنیست. با شما موافق هستم ،ولی باید بافت واصالت فرهنگ شرق هم در نظر بگیریم.
      در شرق چیزی که تشویق می شود “.خودکنترلی و خویشتن داری” است . چیزی که در غرب نمی بینیم !
      در مورد تجاوز هم شرق و غرب ندارد! همانطور که در هالیوود کمپینی بر علیه بیماران جنسی راه افتاده است ،نشان می دهد این مسئله جهانی است و معطوف به ایران نیست.
      در مورد فرزند دار شدن از یک رابطه که شما فرمودید “مشکل مهمی نیست” با شما موافق نیستم .چرا که در ایران اتفاقا مشکل مهمی است! (سقط جنین در ایران غیرقانونی است،چه زنانی که در اثر همین سقط جنین غیر قانونی توسط مراکز غیرقانونی کشته شده اند)

      در انگلیس یک زن اگر در یک رابطه از پارتنر یا همسرش فرزندی داشته باشد ،دولت او را همه جانبه حمایت می کند . ولی در ایران چی ؟؟
      آیا دولت حمایت می کند؟!
      و سوال جنابعالی مبنی بر اینکه :آیا رابطه جنسی اختیاری دو شخص (خارج از چهارچوب ازدواج )واجد قبح اخلاقی است؟

      به نظر من باید همه شرایط را در نظر گرفت.

      آیا شرایط فرهنگی و اجتماعی و مذهبی حال حاضرجامعه ما اجازه می دهد؟!

  11. تا آنجا که ممکن است باید تنهایی را تحمل کرد و باز هم تا آنجا که ممکن است نباید دست به خلق موجود دیگری زد. اینجا وحشتناک‌ترین جای ممکن است. هر کاری بکنید، هر راهی بروید، رنج در کمین شماست. همین نیاز جنسی می‌تواند عامل بزرگترین بدبختی‌ها برای خودتان و دیگران شود؛ اگر هم به هر دلیل نتوانستید از این لذت بهره‌مند شوید، باید تبعات زیانبار آن را بر روح و روان خود بپذیرید.
    در کشور ما آن طور که آمار می‌گوید تعداد دختران چندین برابر پسران است و هیچ تناسبی در این مورد برقرار نیست (قابل توجه مدافعان برهان نظم) یعنی اینجاهیچ تضمینی نیست که حتی همسری نصیبت شود(حال خوب یا بدش بماند).
    این را هم در نظر داشته باشید که نیاز جنسی از سطح یک نیاز بیولوژیکی فراتر رفته و وارد مراحل پیچیده‌تری شده است. یافته‌ها نشان می‌دهد عامل بیشتر طلاق‌ها در جامعه‌ی ما ریشه در رابطه‌ی جنسی و نارضایتی زوجین از نوع اجرای آن دارد و این نشان می‌دهد که ما هنوز برای پیچیدگی این رابطه،آمادگی لازم را نداریم.

    1. این بیان شما در اروپا معضلات بزرگی ایجاد کرده. رو به عقلانیت و فطرت انسانی و کلام حق بیاوریم.

      1. شما هم بیانیه صادرنکن
        برای ازدواج جوان نیاز به کارومسکن دارد
        این همه جوان بیکار وبی مسکن و تحصیلکرده!
        فرق ازدواج سفید با صیغه موقت فقط خواندن یک خط عربی است.
        اگر جوان آنرا بخواند دیگر از نظر شرع حلال است.
        مشکل آن است که حاضر نیست آن یک خط را بخواند.

        1. بله اگر با نگاه دشمنی و تعصب به هر چیزی نگاه شود بی ارزش به نظر می آید. صحیح می فرمایید. شما مطلب را مثله می کنید اصلا به تبیین اوریجینال آن وقعی نمی گذارید با این توصیف کاریکاتوری کوانتوم فیزیکس به یک جوک تبدیل می شود. حق دارید.

    2. این تصویر مادی انگاری است. جهان باورمندان این زندگی را منهاج ترقی و پر از امید تصویر می کند.

    3. کلینیک های سکس تراپی برای همین ایجاد شده است.
      زوجین که مشکل ارتباط دارند اگر به یک کلینیک معتبر مراجعه کنند،خیلی ازمشکلاتشان حل می شود.

  12. زندگی مومنین خدا پر از امید عزت نفس و سرور و زندگی غربی پر از اضطراب نگرانی و افسردگی است. تجربه زندگی غربی و متجددانه پر از افراط و تفریط و صدمه روحی است.زندگی دینداری عقلانی پر مهر و صفا ست. زندگی عشق ورزیدن به مردم و خانواده است. زندگی غربی زندگی فردی و زندگی دیندارانه زندگی وظیفه شناسی و خدمت به جامعه است. در حین خدمت به جامعه فرد هم رشد می کند.

  13. عزیزان! والله ما با آسیب های جدایی از یک شریک عاطفی ناآشنا هم نیستیم. توی همین شهر با شما داریم زندگی می کنیم. من از جماعت حاضر می پرسم راهکار شما برای غرایز انسانی که از بدو بلوغ و حتی قبل از آن، این احتیاج را در خود حس می کند چیست؟ لطفا تئوریک برخورد نکنید با سوال. شرایط و وضعیت حال حاضر زندگی شهری ایران برای همه ی ما مشخص است. تنها پاسخ اجتماع مذهبی ایرانی این است که صبر کن! تا ۱۸ سالگی در مدرسه و بعد حداقل ۴ سال دانشگاه و برای پسرها ۲سال هم سربازی اجباری، و بعد… نتیجه ی این راهکار را هر روز دارید تماشا می کنید. حتی غیر مذهبی ها هم سخت گیری های خودشان را دارند. به بهانه ی آبرو و حیثیت و شان و… اجازه ی تعاملات آزاد به نوجوانان و جوانان داده نمی شود.
    ما در همه ی امور قلاده مان را به دست غرب سپرده ایم و حالا فقط چند تا چیز را نگه داشته ایم: قورمه سبزی، آبروی خانوادگی، تعارفات و… بقیه را شما بگویید! نمی شود از یک طرف احساسات و غرایز را در رقابت لحظه به لحظه با مد و تکنولوژی و رسانه ی غربی بیدارتر و تشنه تر کرد و از آن طرف راه ارضای ان را سد کرد. کمی از نظریات فضایی فاصله بگیرید. به آمار رسمی وزارت بهداشت در زمینه ی گسترش ویروس ایچ آی وی که منجر به بیماری ایدز می شود توجه کنید. الگوی انتقال این ویروس که زمانی از طریق سرنگ های آلوده در بین معتادان بود، امروز به سمت روابط جنسی حفاظت نشده کشیده شده است. آمار رسمی را در ضریبی بزرگتر از ۱ هم باید ضرب کرد تا حدود آمار واقعی معلوم شود. چرا تعارف می کنیم؟ بارداری های ناخواسته و سایر عفونت ها و بیماری های انتقال پدیر از راه ارتباط جنسی را هم به این لیست اضافه کنید. و در نظر داشته باشید که چون این ارضای مخفی و غیررسمی دور از شرایط مساعد و کنترل شده است، پیش زمینه ی بزه و جرایمی را هم می تواند فراهم کند. نگویید تا حالا نمونه هایش را نشنیده اید و ندیده اید.

      1. آقاجان شما در نظرات قبلی خود که خوب نسخه های دوخطی پیچیده اید! می دانم موضوع جای بحث بیشتری دارد. این نظر من در واکنش به نظرات دیگر بود وگرنه من که از اول نخواستم طرح بحث کنم.

  14. ارسال نظرات با اسم متفاوت به خاطر فضای نامناسب سایت است. قاعدتا باید حساب کاربری ای وجود داشته باشد و کاربران با اسم ثابتشان نظر بدهند که متاسفانه الان این گونه نیست. ما هم گاهی عجله داریم و اسم خود را مخفف می نویسیم و گاهی هم کامل. به هر حال من همان بی پی یا ب پ هستم!

  15. جناب [ غیرت] مرد .

    همه ما او را کشتیم .

    زنان خود را تبدیل کردند به کالا و ابزار جنسی
    مردان تبدیل شدند به خریداران این کالای ارزان

    علمای اخلاق نیز غیرت را چنین تعریف کرده اند، غیرت و حمیت، یعنی تلاش در نگهداری آنچه که حفظش ضروری است، این صفت در قالب مطلوبش از شجاعت، بزرگ منشی و قوت نفس انسان سرچشمه می گیرد و یکی از ملکه های نفسانی انسان و سبب مردانگی است و مرد بی غیرت از زمره مردان خارج است.

    اگر غیرت بری با درد باشی
    وگر بی غیرتی نامرد باشی

    1. نگهداری از یک چیز، یعنی ان چیز مال من است. یعنی من مالک ان هستم. یا شاید من مالک جزیی از ان باشم و اجزای دیگرش مال دیگران باشد؛ یعنی یک مال اشتراکی، مثل سرمایه های جمعی. حالا با این حساب، شما برای ما روشن کنید که چرا یک انسان را مایملک انسان یا انسان های دیگر می دانید؟ ضمنا این را هم در نظر بگیرید که وقتی شما می گویید باید چیزی را حفظ و نگهداری کرد، دارید اذعان می کنید که ان چیز توانایی نگهداری خود را ندارد. حقیقتا گیج شدم. لطفا کمی موضوع غیرت و نگهداری را برای من باز کنید. متشکرم.

      1. غیرت یعنی یک مرد با خون خودش در طول تاریخ محافظ جان و مال و آبرو مادر و خواهر خودش بوده است.
        غیرت یعنی یک جوان در جنگها در طول تاریخ ایران کشته میشد ،که ناموس خواهر و مادرش زیر دست اجنبی و هر نامرد دیگر نرود.
        نیازی به گیج شدن ندارد!
        یک دختر و یا یک زن در زمان جنگ و بلایای دیگر توان نگهداری از خودش را در مقابل غالب مردان ندارد.

        فقط تاسف می خورم چه بلایی برسر جامعه ایران آمده است ،که مردان اینگونه ناموس خواهر و دختر خودشان را حراج می کنند!
        البته شما آقایان مقصر نیستید،مقصر دختران پروتزی بیچاره ایی هستند که سرتا پایشان تبدیل شده است به یک ابزار و کالای جنسی برای فروش ارزان و سهل الوصول !
        ایکاش دختران جامعه ما از یک پرنده ماده یاد بگیرند ،که چگونه یک پرنده نر برای به دست آوردن دل پرنده ماده تلاش می کند (لانه سازی می کند و آب و دانه جمع می کند،می رقصد ،آواز می خواند. ) تا شاید دل پرنده ماده را برای جفت گیری به دست آورد.
        مستند پرندگان را ببینید ،مخصوصا پنگوئن ها را که چگونه یک پنگوئن نر با غیرت از بچه و جفتش مراقبت می کند!

        در مورد غریزه جنسی در یک جوان هم باید دولتمردان تصمیم جدی بگیرند ، و گرنه روز به روز انحطاط و فحشا و بی بند و باری در جامعه گسترش بیشتری پیدا خواهد کرد .

        1. جنگ و بلایای دیگر، ناموس، حراج… نظر شما پر از واژه ها واصطلاحاتی است که به زعم خودتان احتیاج به تشریح آنها نیست و برایتان کاملا بدیهی می نماید. من عرض کردم که هیچ از این ها سر در نمی آورم و به همین خاطر خواهش کردم عزیزان راهنمایی کنند تا روشن شوم.
          حتما خودتان اگر بار دیگر از روی متن نظرتان بخوانید متوجه خواهید شد که اصلا قیاسی که از دنیای جانوران آوردید مناسب اینجا نیست و چندان قرابتی به موضوع ندارد.
          در مورد این که فرمودید “شما آقایان مقصر نیستید و… دختران پروتزی بیچاره ای… که سرتاپایشان… ابزار و کالای جنسی برای فروش ارزان…” حقیقتا نتوانستم به زاویه دید شما به طور واضح پی ببرم. از آخر به اول می آیم: یعنی شما ضمن این که تلویحا ادعا می کنید زن یک کالای جنسی برای مرد است، عقیده دارید که این کالا باید گران تر فروخته شود و به قول خودتان “سهل الوصول” نباشد. من نمیتوانم درک کنم چه طور یک خانم، یک زن، ادعا می کند که یک کالا برای مردان است. اگر به نظر شما این گونه است، پس واقعا زن فقط یک کالا برای ارضا و مرهم زخم مردان است و ارزشی از خود ندارد. شاید شا منظورتان این نبوده ولی از کلماتتان این طور برداشت کردم که خدا کند برداشتم درست نباشد. حالا به ادامه ی آن قسمت از حرفتان در مورد “ارزان بودن” و “سهل الوصول” بودن کاری ندارم چون تا موضوع کالا بودن/نبودن حل نشود نمی توان در مورد قیمت به توافق رسید. در مورد “دختران پروتزی” شما هیچ ایده ای دارید که چرا این طوری شده؟ یعنی نظر دقیقی دارید؟ و این که می فرمایید “تقصیر آقایان نیست” بر چه اساسی گفته شده است؟ اگر به فرضیه ی تلویحی شما برگردیم و قبول کنیم که زن کالایی برای مرد است، پس نمی توان تقصیر را از گردن خریدار برداشت. چون قانون بازار آزاد را که شما خود می دانید چه گونه است. در این بازار فرضی، لابد این ها برای ایجاد احتیاج کاذب در خریدارن است. من نمی دانم. واقعا ایده ای ندارم. این فقط یک حدس سرپایی بود. در کل به نظرم می رسد تا زمانی که ما به واژه هایی که به کار می بریم زیاد اعتنایی نکنیم و مفاهیمی را که در ذهن خودمان است برای تمام بشریت بدیهی بدانیم، راه به جایی نمی بریم.
          در مورد جمله ی آخرتان هم به تأمل بیشتر دعوتتان می کنم. “دولتمردان” چه “تصمیمی” می توانند بگیرند؟ آیا نمی دانید که قانون کشور ما مبنای فقه شیعی دارد؟ و آیا با نظر این شریعت آشنایی ندارید؟ پس مشخص است که اینها نمی توانند هم فقه را داشته باشند و هم آزادی انسانی غیر دینی مثلا غربی را. پس چه راهی می ماند برای جوانان؟من سرانگشتی که حساب می کنم می بینم دو راه بیشتر نمی ماند: یا شخص مذهبی و مقید به شریعت است و غرایزش را تا زمانی که بتواند ازدواج مند سرکوب می کند. یا مذهبی و مقید نیست یا در بهتری ن حالت یک نیمچه مذهب کمرنگ ارثی ای را با خود یدک می کشد؛ این شخص تا زمانی که بتواند ازدواج کند، البته اگر تمایلی به یک رابطه ی دائمی با یک شخص دیگر داشته باشد، تا آن زمان اگر دلیلی برای سرکوب غرایزش نیابد، فقط مخفی کاری می کند. آمارها را شوخی نگیرید. آمار رسمی در مورد تعداد روسپیان شهری مثل تهران را بررسی کنید و در ضرریبی ضرب کنید تا آمار واقعی بر ملا شود. اگر این کالا خریدار ندارد پس چرا اساساً وجود دارد؟ حتما خریدار دارد. تازه این فقط روسپیان اند. از انسان های دیگری که روابط آزاد جنسی برقرار می کنند ولی روسپی نیستند دیگر بگذریم.
          مجددا تاکید می کنم که با این نظریات کوتاه ما راه به جایی نمی بریم. تا نتوانیم دقیق و علمی مطالعه و بحث کنیم، به هیچ نتیجه ای نمی رسسیم. این اراده در ما نیست. ما فقط می خواهیم همه چز همین طور که الان هست ادامه پیدا کند تا روزی که یک کسی از سایه بزند بیرون و ما را نجات دهد. غافل از این که اگر مذهبی هم باشیم، لابد می دانیم که اصلا منظور از آمدن منجی این نیست که ما بیکار بنشینیم. امید خشک و خالی فقط به درد فروش بیشتر کتاب های روانشناسی کاربردی امریکایی و اروپایی می خورد که اخیرا هم در بازار ترجمه ی فارسی خیلی خوب سکه ی زند! آقا/خانم این طوری نمی شود. این فضا پدر و مادر ندارد. ما باید بنشینیم در دانشگاه ها و موسسات علمی مان خیلی با روش مرتب علمی به این مسائل فکر کنیم.
          به هر حال همین که به خود زحمت دادید و پاسخی به نظر من دادید از شما تشکر می کنم “سمیه”.

          1. جناب بهرنگ پیر
            استاد غلط گیری متون ادبی قدیم و جدید!
            شما چرا؟
            من مانند شما ادبیات نمی دانم ،آنچه در دلم بود بیان کردم.
            زن نه کالاست و نه ابزار ،که قیمتی بتوان روی آن گذاشت.

            زن یک موهبت اللهی برای آرامش روح و روان یک مرد آفریده شده است . اگر ارزش خود را بداند!

            یک زن می تواند در یک لحظه فرشته و در لحظه دیگر شیطان باشد.
            همه ما داستان حضرت آدم و حوا را شنیده ایم،چه کسی باعث رانده شدن حضرت آدم از بهشت شد ؟حضرت حوا
            چه کسی بعد از آن موجب آرامش او گردید؟حضرت حوا

            ببینید این زن چه قدرت نهفته ایی دارد .
            بستگی دارد فرشته خوی باشد یا شیطان صفت.
            البته مردان پخته و فرهیخته خوب تشخیص میدهند.ولی جوانان خام هم درست تشخیص می دهند؟ نمی دانم…
            در مورد اینکه چرا دختران پاک و بی آلایش دیروز تبدیل شده اند به دختران پروتزی، هم نظری ندارم. چون نه جامعه شناسم و نه دولتمرد و نه عالم دینی.
            بهتر است این مسئله ارضا درست و منطقی غریزه جنسی جوانان به کارشناسان این امور واگذار شود.
            حس می کنم ادامه بحث سوتفاهم بیشتری ایجاد می کند.به همین دلیل ترجیح می دهم بحث را ادامه ندهم.

          2. آقای بهرنگ مگر خطای شما یکی گرفتن جامعه ایرانی با جامعه مورد توصیه دین است ایران متاثر از فرهنگ غیر اسلامی هم هست و از آن فاصله بسیاری دارد. نظر شما در مورد ازدواج در جوانی چیست؟ نظر شما در مورد سادگی و سهل بودن شرایط ازدواج چیست؟ اگر ایرانی معمولی باشید خیلی متمایل نخواهید بود.رابطه عاطفی و جسمی در اسلام تحت مفاهیم ازدواج در نوع نکاح دایم و در شراایط عدم امکان در چارچوب نکاح موقت توصیه قوی شده. ایرانی تاب این توصیه ها را نمی آورد. حدیث پیامبر (ص) در مورد ازدواج و جذابیت همسر و غیر آن اصلا با نگاه و رفتار ایرانی شباهت ندارد. راه حل فقط آن نیست که ذکر شد راه حل دیگری می ماند و آن تبعیت از کل تبیین اسلام از رابطه زن و مرد است نه اجرای ناقص آن. نظریه پدازی دذانشگاهی همان بلایی را بر سر ایران می آورد که بر سر زوجهای آلمانی آورد. یک اظهار نظر در آلمان هشدار داده بود که اگر بی رغبتی به فرزند اوری و ازدواج در آۀمان بهمین منوال(آن موقع) ادامه پیدا کند نژاد آلمانی در طول چند دهه به ۵۰۰۰۰۰ نفر تقلیل پیدا خواهد کرد.
            قطعا نظریه پردازی دانشگاهی و ابراز تردید با لحن فلسفی در مورد نظر خانم سمیه همراه با خوشبینی بیش از حد به توان قشری از جامعه است که امتحان خود را در جوامع هدیگر پس داده اند.برای راستی آزمایی به بیان جامعه شناسان غربی رجوع می توان نمود.

      2. نگهداری را در معنای استعاری بکار برده اند نه در معنای لفظی. در معنای لفظی آن چه شما گفتید صادق است و در معنای استعاری آن چه خانم فرمودند

  16. من چند تا از ویدیو های این عزیزان رو دیدم.ازشون واقعا تشکر می کنم .جز کار هایی است که در ایران به شدت به اون نیاز هست.دمشون گرم.

    1. این را هم در نظر داشته باشید ضمن این که کلیت کار ایشان قابل ستایش و تقدیر است، نباید نقایص ان نادیده گرفته شود. این بحث نسبتا در جامعه ایرانی جدید است و باید با نقد و بررسی بیشتر، پخته تر شود. نظرات خود را برای سازندگان بفرستید و در صورت تمایل برای دیگران هم به اشتراک بگذارید.

  17. اگر برخی تصور می کنند که استاد دانشگاه و نظریات روانشناختی مدرن مسأله حل می کند به نتیجه سخنان این افراد در جاهایی که این نظریات مبنای سیاست گزاری است سفر کنند و خود تجربه بفرمایند. به عاطفه در شرق و بیرحمی cosmopolitanism در غرب نظر بیاندازند. دانشجوی شهرستانی دانشگاه تهران و یا جوان بی بضاعت جنوب شهری در کلاسهای فلسفه در مواجه با اساتید تحت تاثیر قرار می گیرد و نظرات را باور می کند. پز دادن با قایم شدن پشت نام مواضع دانشگاهی بسیار جذاب است من هم آن را حس کرده ام. اما وجدان علمی و صداقت فردی چه می شود؟ ما نمی دانیم که نتیجه این نظریات در جوامع دیگر چه بوده است؟ تخریب خانواده، بی احترامی به پدر و مادر، روابط بی بندو بار جنسی، فساد ، و خشونت را نه از طریق رسانه با تجربه زیسته بایست دریافت . اما هیچ مشکلی در برابر شیرینی اظهار نظرهای علمی و خود را در موضع روشنفکری قرار دادن تاب مقاومت نمی آورد.
    از این لحاظ انگشت شمارند تحصیلکردگانی که جرات مخالفت و اظهار نظر بر خلاف مد روز را به خود بدند. از این جهت اقبال ها، شریعتی ها، جلال ها و دیگران را بایست مطرح نمودو جوان روستایی و یا دانشجوی جویای نام را با الگوی غلط تبدیل به دشمنی برای فرهنگ شرق و ارزش های خانوادگی پدر و مادرش نکرد.

    1. تا حدودی درست می فرمایید دوست عزیز. مصرف فکر دیگران چاره ی کار ما نیست و وضع را بهتر نمی کند. تفاوتی هم نمی کند این فکر غربی باشد یا شرقی. این فوبیا هم چیزی را حل نمی کند که ما بگوییم آنجا همه شر است و اینجا همه خیر! هر جا فکر نباشد هم شر است و تاریکی.
      نمی دانم چرا اقبال و شریعتی و آل احمد را اسم برده اید. من هم البته مثل شما متاسفم از این که متفکرانی که واقعا خودشان در فضا و زمان خود به تفکر عمیق بپردازند و افکار پیشینیان را نشخوار نکنند کم شمار اند.
      پی نوشت: در مورد اصطلاح کازموپولایتانیسم که در ابتدای نظرتان از آن یاد کردید البته من چیز زیادی نمی دانم و فقط در حد ویکی پدیا اطلاع دارم! فقط به نظرم رسید که چه طور می شود از بی رحمیِ (به کسره ی اضافه بعد از “ی” توجه کنید) کازموپولایتانیزم حرف زد؟ یعنی چرا این بی رحم است؟ وام دار شما خواهم بود اگر کمی رهنمایی کنید یا مرجع مناسبی برای مطالعه معرفی کنید.

      متشکرم جناب/سرکار “ه”

  18. سپاس از استاد گرامی
    مقاله شمابسیار عالی بود. به مطلبی اشاره کردید که واقعا مسئولین ما شهامت پرداختن به اونو ندارن.
    جامعه ما همیشه دچار افراط و تفریطه. همین عدم توجه به آموزشهای جنسی باعث شده که آمار طلاق، فحشا و کودک آزاری در جامعه ما بر خلاف جوامع پیشرفته رشد سریع و سعودی داشته باشه.
    متاسفانه ظاهرگرایی بیش از حد و زندگی تجملاتی نسبت به ۳۰ سال قبل خیلی بیشتر شده. اینو از ظاهر مردم تو خیابون هم میشه متوجه شد. در عوض کیفیت زندگی و روابط اجتماعی بسیار افت کرده. به طوری که ایرانی ها جزو عصبی ترین مردم دنیا هستن.

    1. آقای ساسان این ها که می فرمایید طبق نظر جامعه شناسان حاصل مدرنیته است اما در ایران توجه به این ندارند که ایران دارای روابط ساختار های مدرن است و خشنونت و فحشا نتیجه مدرنیته است. اگر چه برخی مطالبی که شما گفتید البته با در نظر گرفتن رفتار شبه مدرن و در حد اقلی سنتی و ترکیب نامتجانس فرهنگ ایرانی با فرهنگ غرب ترکیب ناهمگونی ساخته است.

  19. به خاطر ایراد فنی صدانت مجبورم اینجا پاسخی بدهم به آخرین پاسخی که “سمیه” به من داد. در اصل باید این امکان وجود داشته باشد که پاسخ ها زنجیروار ادامه پیدا کند که متاسفانه این گونه نیست. شاید هم ایراد از مرورگرهای من باشد. نمی دانم. به هر حال اینجا پاسخ می دهم.
    کاربر “سمیه”! موافقم که ادامه ی این بحث من و شما به جایی نمی رسد. شما مجددا تناقض گفته اید. اول می گویید زن کالا نیست و در جمله بعدی تان آن را نقص کرده اید! این دیگر ربطی به ادبیات ندارد جانم. این یک حساب دو دو تا چار تا ست. چه طور خود به این تناقض گویی پی نبرده اید… در ضمن من ادبیات دان هم نیستم! لحن کلامم بیشتر به خاطر این است که جایی برای سوء تفاهمات باقی نگذارم.
    از من پرسیدید “شما چرا؟” به ذهنم رسید که مگر ایشان من را می شناسد؟! یا با همین دو تا نظر و پاسخ به اعماق کم عمق ما آشنایی پیدا کرد! اصلا یعنی چه “شما چرا؟” این چه قضاوتی است؟ من چرا چه؟!

    1. ضمن همدلی با نظر کاربر سمیه ، چرا تصور می فرمایید چنین گفتگویی در محدوده نظرات در چنین فضایی امکان پذیر است. روشن است که فضا و محدودیت سبب می شود تلگرافی سخن گفته شود. مفاهیم عمیق معنوی ارائه شده در نگاه خانم سمیه را در این محدوده نمی توان مطرح نومد. زن مسلمان انسانیت و بندگی خود را در تعریف انسان صادق، وظیفه شناس، اخلاقی در رابطه عاشقانه و مسئولانه با همسرش محقق می سازد.

    2. جناب بهرنگ پیر
      آنچه که سرکار خانم سمیه در معنای غیرت به کار برده اند در واقع جوانمردی است .در زمان جنگ بین ایران و عراق می دیدیم که جوانها چگونه با جوانمردی در مقابل دشمن می ایستادند که ذره ایی از آب و خاک ایران در دست عراق نیافتد.
      یک خانم نجیب جوانمردی در یک مرد را می پسندد.
      هنگامی که جنابعالی از یک خانم نجیب سوال می فرمایید که چون قانون بازار آزاد را خود می دانید ! چه کسانی نرخ قانون بازار آزاد را می دانند؟
      جزمردان هوسرانی که هر روزه نرخ تعیین می کنند.
      مشخص است که به آن خانم برمی خورد.آن خانم از کجا قانون و قیمت بازار آزاد را می داند؟
      به نظربنده پرسیدن از یک خانم اصول رعایت ادب خاص خود را می طلبد .احتمالا شماچرا؟را برای همین بکاربرده اند.
      تعریف غیرت – ویکی‌پرسش
      http://www.wikiporsesh.ir/%D8%AA%D8%B9%D8%B1%DB%8C%D9%81_%D8%BA%DB%8C%D8%B1%D8%AA

  20. آقای بهرنگ پیر شما گفتید: یعنی شما ضمن این که تلویحا ادعا می کنید زن یک کالای جنسی برای مرد است، عقیده دارید که این کالا باید گران تر فروخته شود و به قول خودتان “سهل الوصول” نباشد. من نمیتوانم درک کنم چه طور یک خانم، یک زن، ادعا می کند که یک کالا برای مردان است.
    موضع کاربر سمیه که سازگار با فرهنگ ایرانی و خوشبختانه مقابل تجدد قرار می گیرد که کاملا برعکس استنتاج شما از گفته ایشان است! آیا شما فرهنگ ایرانی و دیانت را می خواهید با تاراج ارزش انسانیت بوسیله مواضع غیر عقلی مدرنیته می خواهید عوض بفرمایید؟ چه خطای آشکاری!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *