یکی از عوامل موثر در رشد و شكوفايی انسان اعتماد به نفس است كه آن نيز از طريق تشويق بجا و به موقع، به ويژه در زمان كودكی و نوجوانی حاصل میشود. نياز به تشويق، توجه و مطرح شدن نيازی است طبيعی كه در تمامی انسانها كم و بيش وجود دارد و همين نياز انگيزۀ پيشرفت انسان در زمينه های مختلف زندگی بوده و هست. تشويق و توجه كافی در زمان كودكی میتواند به تعديل اين نياز در بزرگسالی كمك نمايد و تحقير و سرزنش در زمان کودکی به اين نياز شدت می دهد.
متاسفانه باید گفت که مقایسه کردن، و بدنبال آن تشویق یکی از دو طرف و تحقیر و سرزنش طرف مقابل در جامعه ما از زمان کودکی شروع می شود، والدین در منزل فرزندانشان را با هم و با بچههای فامیل و همسایه مقایسه می کنند و معلمین در مدرسه آنها را با هم شاگردی هایشان، و این مقایسه و تحقیر در بزرگسالی نيز به گونه ای نامرئی اما مستمر ادامه میيابد.
با توجه به اين كه اكثر اوقات كسانی در اطراف ما هستند كه در يك يا چند مورد از ما قابل تر و به اصطلاح موفق ترند، هميشه موردی برای مقايسه شدن و بهانه ای برای مورد سرزنش و تحقير قرار گرفتنِ پيدا میشود و كسی را نيز از آن گريزی نيست. يك روز نقطۀ قوت ما را به رخ ديگری میكشند و او را تحقير میكنند و كينۀ ما را در دل او مینشانند و روز ديگر نقطۀ قوت ديگری را به رخ ما میكشند، ما را تحقير و كينۀ او را در دل ما مینشانند و با هزار تأسف در بيشتر اوقات اين كار را – چه مادران و پدران و چه معلمان – با نيّت خير و در جهت ترغيب کودکان و جوانان به بهتر شدن، انجام میدهند.
در ادبيات ما مولانا يکی از کسانی است که با استناد به يکی از اسطوره های مذهبي، به مذموم بودن عمل مقايسه کردن اشاره می کند. آنجا که شيطان تنها فرشته ای است كه از امر خداوند مبنی بر سجده كردن به انسان سر باز می زند و اينگونه استدلال می کند كه آدم از جنس خاك و او از جنس آتش ساخته شده و آتش از خاك برتر است. در دفتر اول مثنوی چنين می خوانيم:
اول آن كس كين قياسكها نمود پيش انوار خدا ابليس بود
گفت نار از خاك بی شك بهتر است من ز نار و او ز خاكِ اَكدر است
***
ويژگيهای مخرب حاصل از عمل مقايسه:
1- حسادت: حسادت يعنی خوشحال نشدن از موفقيت ديگران که در حالت های افراطی می تواند در خوشحال شدن از شکست آنان خود را نشان دهد. این ویژگی یکی از بارزترین نتایج مقايسه شدن افراد با يکديگرست. مقايسههايی كه متاسفانه همانگونه که اشاره شد در خانواده ها و از کودکی شروع می شود و معمولاً به بهتری و بدتری، مهتری و كهتری و بدنبال آن به تحسين یکی و تحقير دیگری میانجامد.
2- کار شکنی: وقتی موفقیت هر کس چماقی شد برای مقایسه او با ما و تحقیر ما، طبیعی است که نه تنها از فراهم آوردن امكاناتی كه بتواند او را به موفقيتی برساند ابا کنیم، بلكه با توسل به راه های گوناگون حتی مانع پيشرفت او نیز بشویم، چوب لای چرخ گذاشتن و سنگ اندازی از اصطلاحاتی هستند که در این رابطه مورد استفاده قرار می گیرند.
توجه به این نکته ضروریست که ویژگیهای منفی حاصل از مقایسه های ناسالم که در این نوشتار به شرح بعضی از آنها می پردازم بیشتر در مورد افرادی صدق می کند که در سطوح اجتماعی نزدیک بهم قرار داشته و امکان مقایسه شدن با یکدیگر را داشته باشند مانند دو دانشجو، دو پزشک، دو شاعر، دو نویسنده، دو خواننده و غیره. به بیان دیگر هیچگاه یک خواننده با یک آرایشگر و یا یک کارمند ساده با یک وزیر و یا یک میلیونر با یک فقیر مورد مقایسه قرار نمی گیرد و چنین است که نه معمولا حسادتی بهم می ورزند و نه موانعی برای یکدیگر بوجود می آورند.
3- از بين رفتن اعتماد به نفس و بوجود آمدن حس حقارت: با توجه به اين كه اعتماد به نفس از طريق تشويق بجا در انسان به وجود میآيد وقتی از کودکی، مرتبا مورد مقايسه و تحقير قرار گرفتيم به تدريج حس حقارت جایگزین حس اعتماد به نفس خواهد شد.
4- بزرگ کردن نقاط ضعف یا کوچک کردن نقاط قوت دیگران: عيب جويی کردن از همکلاسان، همکاران و هم رده گان باعث می شود که در مقايسۀ احتمالی با آنان پيروز بيرون آييم. بعنوان مثال وقتی متواليا از همسر و فرزندان ديگران تعريف نموديم و آنها را برخ همسر و فرزندان خود کشيديم، همسرو فرزند خود را مترصد يافتن عيب و ايراد در آنان خواهيم نمود تا ارجحيت آنها را در چشم ما مخدوش نمايند و در مقايسه های احتمالی با آنها پيروز شوند.
انگشت گذاردن روی ايرادهای جزئی از كارِ كسانی كه به هرحال كاری میكنند و بزرگ كردن آن ايرادات توسط همقطارانشان، تمايل در لطمهزدن به حيثيت سياسی – اجتماعی و علمی آنان از طريق نظرات و نقدهای غرض آلوده و ترور شخصيت نيز كه در سطوح بالاتری از جامعه صورت می گيرد میتواند ريشه در همين پديده داشته باشد.
5- احساس رضايت از كوچك شدن ديگران: اغلب اوقات مشاهده میشود كه عيب گرفتن از يک شخص و كوچك نمودن او باعث رضايت فرد يا افرادی میشود كه در همان زمينه به فعاليت مشغولند. اين احساس رضايت را هم وقتی يكی از فرزندانِ خانواده مورد انتقاد و يا شماتت والدين قرار میگيرد می توان در چهره بقيه خواهران و برادران دید و هم هنگامی كه رئيس به كارمندی انتقاد يا اعتراض میكند در چهرۀ ساير كارمندان. با کمی دقت می توان این ویژگیها را حتی در ادبا و نويسندگان ما نيز که داعيه رهبری فرهنگی مردم را دارند به روشنی مشاهده کرد وقتی انتقاد از یکی به خوشحالی دیگری می انجامد.
6- نياز به شنيدن تعريف و تمجيد: بدون شک مقايسه و مورد تحقير قرار گرفتنهای متوالی زخمهايی در روح به وجود میآورند. هر زخمی مرهمی طلب میكند و مرهم زخم حقارت، شنيدن تعريف و تمجيد است. می توان گفت که نياز به شنيدن تعريف و تمجيد سكه ای است كه روی ديگر آن عدم تحمل انتقاد است و اين دو با هم نسبت معكوس دارند. يعنی هر چه افراد جامعه ای تحمل بيشتری برای پذيرش انتقاد داشته باشند، بههمان ميزان كمتر از تعريف و تمجيدهای افراطی و ستايشهای اغراق آميز و دروغين خوشحال می گردند و بالعكس افرادی كه تحمل كمتری برای شنيدن انتقاد دارند، نیاز بیشتری به شنیدن تعریف و تمجید از خود نشان داده و خوشحالی بیشتری از آن نصیبشان می گردد.
7- تلاش در كسب چيزهای افتخارآميز و احترامآور: نیاز وافر به مورد توجه و تایید قرار گرفتن باعث می شود که افراد به دنبال كسب ثروت، مقام و مدرک که از اصلی ترین معيارهای ارزش در جامعه هست بروند. طبیعتا فراهم نبودن شرايط و امكاناتِ برابر برای همگان باعث میشود كه عدهای از راههای نادرست و با فدا نمودن ارزشهای انسانی به كسب اين ارزشها بپردازند. عدم موفقيت دراين راه باعث بوجود آمدن احساسات منفی چون كينه، نفرت، سرخوردگی، يأس و پوچی در افراد می گردد .
در اينجا ممكن است گفته شود كه در جوامع مدرن نيز ارزشهای مشابهی وجود دارد. اين درست است اما صحبت ما در اين جا بر سر انگيزۀ تلاش انسانهاست. از آنجايی كه در جوامع مدرن احترام اشخاص ارتباط چندانی با ثروت و مقام و موقعيت آنها ندارد، يعنی كسی به خاطر نداشتن ثروت يا نداشتن تحصيلات عاليه و يا داشتن مشاغلی که با معيارهای جامعه طبقاتی ما پايين قلمداد می شود، مورد تحقير قرار نمیگيرد، مردم غالباً برای بهرهبرداری و لذت هر چه بيشتر از نعمات زندگی به دنبال کسب ثروت و برای ارضای علايق خويش به دنبال كسب علم میروند. طبيعتا وقتی علاقه انگيزۀ كسب علم باشد عالمی كه محصول آن است پربارتر و نتيجتاً مؤثرتر به حال جامعه است. اما هنگامی كه فرار از تحقير يا تفاخر به ديگران انگيزۀ تحصيلات عالیه گردد نتيجه آن به وجود آمدن مدرك دارانی بدون علم و متخصصينی بیعلاقه است كه مدرك و عنوانشان بيشتر به درد همان احترام کاذب اجتماعی و به نحو اولی به درد فخر فروشی شان به ديگران میخورد و كمتر به درد مردم جامعهای كه در آن زندگی میكنند.
8- كتمان، تظاهر، دروغ و تقليد:
ترس از مقايسه شدن با ديگران و مورد تحقيرقرار گرفتن باعث میشود كه افراد علاوه بر تلاش در بالارفتن از پلههای هرم اجتماعی، به كتمان ناداری های مادی و علمی خود پرداخته و يا تظاهر به داشتن آنها نمايند. اصطلاحاتی چون قمپز در كردن، خالیبندی، پز عالی، جيب خالی در همين رابطه مورد استفاده قرار می گيرد. اين ترس هم چنين باعث می شود که مردم صورت خود را با سيلی سرخ نگاه داشته و به تقليد از سبكِ زندگی كسانی بپردازند كه در سطوح بالاتری بوده و مورد حسرت و توجه جامعه هستند.
بهعلاوه در جوامعی كه افتخار و ننگِ يک فرد، تمامی افراد خانواده و فاميل را نيز تحت تاثير قرار می دهد، دروغ گفتن در مورد نقاط ضعف و كمبودهای خانواده و بستگان و خالیبندی در مورد آنان نيز رواج میيابد.
9– كنجكاوی، مچ گيری و قضاوت:
كنجكاوی چيزی جز نياز شديد به دانستن نیست. پيشرفت بشر در بسياری از زمينهها تا اندازۀ زيادی مديون حس كنجكاوی اوست. اما كنجكاوی كه در اينجا مورد نظر است و يکی ديگر از ويژگی های بارز و مخرب در ميان ماست، علاقه به داشتن اطلاعات در مورد كسانی است كه با ما منافع مشتركی داشته و احتمال دارد که با ما مقايسه شوند. مانند همکلاس، همكار، همسايه، فاميل و… اين اطلاعات معمولاً شامل ميزان در آمد آنها، چيزهای تازهای كه خريدهاند، محلی كه تعطيلات خود را در آنجا گذراندهاند، مدارك و مدارجی كه گرفتهاند است. نحوۀ بروز اين كنجكاوی با مطرح كردن سؤالات متعدد بهگونهای مستقيم و يا غيرمستقيم از خودِ افراد و يا از اشخاصِ ديگر است.
از طرفی مخفی نمودن نقاط ضعف و خالیبندی در مورد نقاطِ قوت که شرح آن گذشت خود منجر به مشكوك شدن افراد نسبت به يكديگر گشته، کنجکاوی را بيشتر تحريک می نمايد و منجر به حالت مچ گيری می شود. اين پديده هم چنین باعث می شود که گاه فقط با ديدن يك مورد يا شنيدن يك جمله يا نقل قول در مورد يك شخص كه مغاير تصویری است كه او از خود در ما ايجاد کرده است، در باره او قضاوت کرده و حکم صادر نماييم.
10- تحريك احساس برتری و كهتری: طبيعتاً اين مقايسهها در ذهن ما باعث میشود كه ما در برابر افرادی كه بههر دليلی چه مادی و چه معنوی بالاتر از ما هستند ناخودآگاه احساس كهتری، عدم اعتماد به نفس و به دنبال آن نگرانی يا هراس نموده و در مقابل كسانی كه از ما پايينترند احساس آرامش بيشتر، اعتماد به نفس و يا غرور كنيم.
11- توهم و تفسير اعمال ديگران: اين شرايط به ايجاد توهم و شكاكيت در ما منجر شده و باعث میشود رفتارها و گفتارهای ديگران را بر مبنای فاصلهای كه آنان نسبت به ما در هرم اجتماعی دارند تفسير کنیم. بدين معنی كه مثلاً اگر فردی كه هم رده و هم كار ماست ما را مورد تمسخر قرار دهد، اهميت چندانی ندهيم و گاهی با او هم كلام نيز بشويم. اما انجام همين عمل را از جانب شخصی كه در ردۀ پايينتری ازما قرار دارد حسادت تلقی کنيم و از جانب شخصی كه در رده بالاتری از ما قرار دارد توهين. چرا كه او با اين عمل ممكن است قصد نشان دادن و به رخ كشيدن موقعيت خود و در نتيجه تحقير ما را داشته باشد.
12- احساس دايمی مورد مقايسه بودن: مورد مقايسه قرار گرفتنهای متوالی باعث میشود كه اگر كسی هم ما را مورد مقايسه قرار ندهد، خودمان اينكار را انجام دهيم و مرتباً ديگران را با خود مقايسه كنيم. نتيجۀ اين مقايسه ها بسته به مورد میتواند به احساس تفاخر و غرور، حسرت و حسادت و يا سرزنش خود منجر گردد.
***
با توجه به اين كه مقايسه از كودكی شروع میشود و اثرات مضر و مخرب خود را در همان زمان بر ما میگذارد، تعديل آن نيز بايستی از زمان كودكی و از خانه و مدرسه شروع شود. توجه ويژه جوامع مدرن به كودكان و آموزش و پرورش آنان نشانی از درك اهميت نقش كودكان در ساختن آينده جامعه دارد. اهميت ويژهای كه اين جوامع به امنيت اقتصادی و آسايش فكری مادران و معلمان میدهند به خاطر ايفای نقش سازنده و اساسی است كه آنان در تربيت كودكان بهعهده دارند. به امید روزی که حاکمان و مسئولین جوامع سنتی نیز به این امر واقف شوند و به پیشگیری از عوارضی بپردازند که درمان آنها اگر نه ناممکن که بسیار سخت است.
.
.
مقایسه و اثرات سوء آن در بوجود آمدن برخی از ویژگیهای منفی ما
برگرفته از کتاب در اسارت فرهنگ
نویسنده: طاهره شیخ الاسلام
تماس با نویسنده:
[email protected]
.
.
بسیار زیبا و بیدار کننده !