در توضیحات مربوط به این برنامه آمده است: آگاهی به تاریخ و کند و کاو در رویدادهای آن برای درکِ منطقِ حرکت و جهتِ آن از رویدادهای بسیار بنیادی در جهانِ اندیشهی مدرن است. در حقیقت، با کوتاه شدنِ دستِ اراده الهی و علمِ مطلقِ الهی از پهنهی طبیعت و زندگانی بشری، یعنی پایانِ قرونِ وسطی، علم و اراده انسانی برای گسترشِ دامنه شناخت و توانایی خود نخست علومِ طبیعی و سپس علومِ انسانی (علومِ تاریخی یا علومِ فرهنگی) را پایهریزی کرد.
شناختِ تاریخ و فهمِ تاریخ بر بنیادِ انسانباوری (اومانیسم) مدرن به معنای رهاییانسان از بندهای ایمان و بندگی قرونِ وسطایی و گام نهادن به جهانِ آزادی و اختیار بود. به این معنا هشیاری تاریخی ستونِ اصلی بر پا دارندهی روشنگری و روشنفکری مدرن است که از قرنِ هجدهم نخست در فرانسه و سپس در ساحتِ فلسفی بسیار بالاتری در آلمان پرداخته شده است. امّا این روشنگری و روشنفکری هنگامی که از بومِ اصلی خود در اروپای غربی، با پرتوافشانی از راههای گوناگون، به دیگر سرزمینها و فرهنگها راه مییابد، شکلهای بومی خود را پیدا میکند که روشنفکران بومی غرب شیفته (صفتِ محترمانهتری به جای «غربزده») سازندهی آناند. هشیاری تاریخی در تاریخِ روشنگری و روشنفکری ایران نیز زیرِ نفوذِ غرب و ایدهها و آرمانهای انسانباورانهی آن پدیدار شد. نظریهی غربزدگی، به عنوانِ نقدِ تاریخِ رابطهی «ما» با «غرب» و بیماریشناسی آن، شکلی از شکلهای «هشیاری تاریخی» ما در دوران مدرن است. در نشست این هفته کافه لیت ما با همراهی داریوش آشوری به مفهوم غرب زدگی و هشیاری تاریخی در ایران خواهیم پرداخت.
داریوش آشوری نویسنده و مترجم برجسته معاصر ایرانی در حوزه علوم سیاسی، جامعهشناسی، سخنسنجی، فلسفه و زبانشناسی است. وی در سال ۱۳۳۷ از دارالفنون دانشآموخته و وارد دانشکدهٔ حقوق و علومِ سیاسی و اقتصادی دانشگاه تهران شد و لیسانس اقتصاد خود را در سال ۱۳۴۲ گرفت. کار تألیف کتاب، ترجمه، و نوشتن مقالات را از همین دوران شروع کرد. نخستین کتاب او، به نام فرهنگ سیاسی، در روزگار دانشجویی از او منتشر شد که هنوز هم، با نام دانشنامهٔ سیاسی، در ایران در زمینهٔ علوم سیاسی کتاب مرجع است و تاکنون بیش از سی چاپ از آن منتشر شدهاست. وی از بنیانگذاران کانون نویسندگان ایران و عضو انتخاب شدهٔ نخستین هیات دبیران آن بودهاست. در دانشکدهٔ حقوق و علوم سیاسی، دانشکدهٔ علوم اجتماعی، دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران، در مؤسسهٔ شرقشناسی دانشگاه آکسفورد در بریتانیا، و دانشگاه زبانهای خارجی توکیو تدریس کرده، و عضوِ هیات مؤلفان لغتنامهٔ فارسی در مؤسسهٔ لغتنامهٔ دهخدا (وابسته به دانشگاه تهران)، عضو هیات ویراستاران دانشنامهٔ ایرانیکا (دانشگاه کلمبیا در نیویورک) و از نویسندگان آن بودهاست. همچنین سردبیری چند مجلهٔ ادبی و نیز نامهٔ علوم اجتماعی را، در مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی (وابسته به دانشگاه تهران)، به عهده داشتهاست.
داریوش آشوری در قلمرو علوم اجتماعی و فلسفهٔ مدرن به توسعهٔ زبان فارسی از نظر دامنهٔ واژگان و بهبود سبک نگارش یاری فراوان کردهاست. وی در آثار خود واژگان نوترکیبی چون گفتمان، همهپرسی، آرمانشهر، رهیافت، هرزهنگاری، درسگفتار و مانند آن را بهکار برد که معادلی برای آن در زبان فارسی وجود نداشت. فرهنگ علوم انسانی او شامل صدها ترکیب و واژهٔ اشتقاقی تازه برای گسترش زبانِ فارسی در زمینهٔ علوم انسانی و فلسفهاست. از میان آثار او میتوان به بازاندیشی زبان فارسی، شعر و اندیشه، تعریفها و مفهوم فرهنگ اشاره کرد. ما و مدرنیّت نام مجموعه مقالههایی از اوست که در آن به تحلیل بحران فرهنگی جامعهٔ ایران در مواجه مدرنیّت میپردازد. وی نویسندهٔ عرفان و رندی در شعر حافظ، است که تفسیری هرمنوتیکی از بنیادهای اندیشگی دیوان حافظ بر پایهٔ پژوهش متنشناسانهٔ تاریخی است.
.
.
داریوش آشوری که سخنران میهمان مراسم بررسی نظریات غربزدگی در ایران بود با اشاره به کتاب غربزدگی جلال آل احمد این کتاب را سطحی خوانده و گفته است: «درباره آل احمد باید بگویم که جلال به مرور زمان ضد غرب شده بود. یک نوستالژی به سنت داشت و معتقد بود که چرا ما باید ظاهرمان و فکرمان از غرب سرچشمه بگیرد. یک نگاه اصالتجو پشت افکار آل احمد بود که در کتاب «غربزدگی» نیز به آن پرداخته است. مثلا این پرسش که چرا من اُبژهی دنیای غرب هستم و دنیای غرب اُبژهی من نیست؟ و این برای جلال یک تحقیر محسوب میشد.»
آقای اشوری در خصوص جلال آل احمد گفته: «من معتقد هستم که کتاب «غربزدگی» آل احمد انتقاد به غرب نبود بلکه به گفته او غربزدگی غرب و شرق پیش از آنکه مفاهیم جغرافیایی باشند دو مفهوم سیاسی هستند و ما به عنوان روشنفکران جهان سوم و افرادی که زیر این سلطه قرار داریم چگونه باید از نظر تکنولوژی و فرهنگی به تقابل برسیم؟ آیا میتوان گفت که آل احمد ضد غرب نبود بلکه ضد وابستگی بود؟ و پرسش دیگر من این است که شما قبل و بعد از کودتای ۲۸ مرداد را تجربه کردید، انقلاب را تجربه کردید، در غرب حدود ۳۰ سال است که زندگی میکنید، نگاه شما درباره غرب چیست؟ آیا نگاه شما یک نگاه انتقادی است؟ ایا نگاه شما یک نگاه فردی نیست؟ بخشی دیگر از انتقادات آل احمد بر میگشت به کینهتوزی و قدرت٬ در نسلهای اول روشنفکران ما همه دوست داشتند فردیدی بشوند و به همین دلیل هم آل احمد جذب مفهوم غربزدگی فردید شد بدون آنکه متوجه شود فردید خودش هم به حرفهایی که زد اعتقاد زیادی ندارد.»
آقای اشوری معتقد است ریشه تفکر و واژه غربزدگی را باید در افکار و اندیشه سید احمد فردید جست و میگوید: «نظریه فردید پایهى محکمى نداشت و درهم و برهم بود. فردید با وقوع انقلاب یک میدان بزرگ پیدا کرد، گاهی از شاه دفاع مىکرد و گاهی از هایدگر . در این میان نسل انقلاب ضد غربى دور فردید جمع شدند، عدهاى شیفتهى او شدند، چون با انرژى حرف مى زد و با استدلال خاص خود. کسانى که زمینهى مذهبى داشتند از او حمایت میکردند. سخنانش حد وسط فرهنگ غربى و عرفان اسلامى بود و بر همین اساس سخنانش در کیهان آن دوران به چاپ میرسید. در این میان بعضى از مریدانش مثل میرشکاک به جنون رسیدند. او از منتقدان شدید بازرگان، بنیصدر و عبدلکریم سروش به حساب میآمد.»
آقای آشوری در ادامه سخنان خود به رابطه فردید و آل احمد اشاره کرده و کتاب غربزدگی را ثمره این ارتباط دانسته و می افزاید: «فردید خوب حرف میزد اما سواد نوشتن نداشت. نداشتن علم و توانایی نوشتن از مشکلات فردید بود. فلسفه اصالت وجود هایدگر را میدانست، افلاطون و ارسطو را میشناخت اما بلد نبود بنویسد و آن زمانی که در برخی جلساتش از واژه غربزدگی استفاده میکرد جلال آل احمد با این مفهوم آشنا شد و کتاب غربزدگی را نوشت که مورد استقبال فردید قرار گرفت.»
.
.
دانلود صوت سخنرانی داریوش آشوری با عنوان «مفهوم غرب زدگی»
مشاهده سخنرانی داریوش آشوری با عنوان «مفهوم غرب زدگی» در یوتوب
.
.