چند روز پیش فایل صوتی هفت دقیقهایی از دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی منتشر شد که دربارهٔ زبان فارسی و زبانهای محلّی بود. این هفت دقیقه بخشی از کلاس درس ایشان در دانشکدهٔ ادبیات دانشگاه تهران در تاریخ یکم خرداد ۱۳۹۷ است. (صوت کامل این جلسه) چنانکه در فایل منتشرشده نیز شنیده میشود، استاد ابتدا خاطرهای از دوران حضورشان در آکسفورد و برخوردشان با جُنگی خطی میگویند که شامل اشعاری به سبک هندی از فردی انگلیسیزبان و عضو کمپانی هند شرقی است. سپس از اهداف انگلیسیها در آموختن زبان فارسی و آشنایی با فرهنگ ایرانی سخن میگویند که با این کار زبان فارسی را در هند برانداختند و با رواج زبان اردو راه را برای زبان انگلیسی گشودند و اندکاندک آنچه خواستند، کردند. استاد در این بخش میگویند: «[انگلیسیها] بعد از اینکه مسلّط شدند، گفتند گور بابای زبان فارسی، شما زبان فارسی براتون خوب نیست. شما بیایید اردو رو که یک زبان محلّی است، اینو بگیرید بزرگش کنید و همین کار رو کردند. میدونستند که زبان فارسی شاهنامه داره، مثنوی داره، سعدی داره، حافظ داره، نظامی داره؛ میتونه با شکسپیر کشتی بگیره. ولی زبان اردو چیزی نداره که با شکسپیر کشتی بگیره. بعد از مدتی بچّهٔ هندی میگه: گور بابای این زبان اردو. من که میتونم شکسپیر بخونم، چرا این شعرهای ضعیف و این ادبیات چی چی… اصلاً زبانم رو انگلیسی میکنم، چنانکه کردند» (از ۱:۱۳ تا ۲:۷ از فایل منتشرشده) پس از آن با اندرزی مشفقانه به ماجرای این روزهای زبانهای محلّی اشارهای کوتاه میکنند و به سیاست روسها در آسیای میانه میپردازند که هر قومیّت کوچکی را پرورش میدهند و آنها را از زبان فارسی و فرهنگ ایرانی دور میکنند تا آنچه انگلیسیها در هند کردند، اینها در آسیای میانه بکنند. یعنی با پرداختن به زبانهای محلّی و از بین بردن زبان فارسی و فرهنگ ایرانی در آسیای میانه، جوان قوم قزاق که زبان محلّیاش آثاری مانند آنچه در زبان فارسی میبینیم، ندارد، میگوید حال که زبان ملّی من از لحاظ دارا بودن آثار ادبی چنین است من پوشیکن میخوانم، لرمانتف میخوانم و روس میشود.
سپس برای اینکه سوءتفاهمی پیش نیاید و همه بدانند غرضی جز خیرخواهی و دوراندیشی در این سخنان نیست، میگویند: «ما نمیخوایم هیچ زبان محلّیی رو خداینکرده… چون این زبانهای محلّی پشتوانهٔ فرهنگی ما هستند. ما اگر این زبانهای محلّی رو حفظ نکنیم، بخش اعظمی از فرهنگ مشترکمون رو عملاً نمیفهمیم. ولی این زبان بینالاقوامی که قرنها و قرنها و قرنها همهٔ این اقوام درش مساهمه دارند. هیچ قومی بر هیچ قوم دیگری تقدم نداره در ساختن امواج این دریای بزرگ» (از ۴:۳۶ تا ۵:۱۴ از فایل منتشرشده). سپس دوباره به تشویقهای قدرتهای سلطهطلب دربارهٔ زبانهای محلّی میپردازند و اندرز میدهند که مواظب این مسائل باشیم. پس از آن دوباره به آسیای میانه و روس شدن فرزندان و نسلهای آیندهٔ آنها در ادامهٔ همین سیاستهای زیرکانه و سلطهطلبانه که در قالب حمایت از زبانهای محلّی و فرهنگهای قومی روی مینمایند، اشاره میکنند.
همین.
با وجود این، برخی که پیوسته قصدشان مکابره است، سخنان دکتر شفیعی را دیگرگون فهمیدهاند و برداشتهای عجیب و غریبی از آن کردهاند و آن سخنان را توهین به زبانهای محلّی دانستهاند.
برای برطرفشدن این سوءتفاهم، ما نظر دکتر شفیعی کدکنی را دربارهٔ زبانها و فرهنگهای محلّی ایران و ضرورت گردآوری و تدوین اشعار و آثار هنری آنها را که برگرفته از کلاس درس ایشان در دانشکدهٔ ادبیات دانشگاه تهران در تاریخ هجدهم اردیبهشت ۱۳۹۷ است، میآوریم تا شبههای در این باره در ذهن مخاطبان عزیز باقی نماند.
در جلسهٔ مذکور بحث دربارهٔ ضرورت تذکرهنویسی و گردآوری آثار ادبی مناطق مختلف ایران در دورهٔ معاصر و مولّفههای این تذکرهنویسی است که از دکتر شفیعی دربارهٔ جایگاه زبانهای محلّی میپرسند.
.
.
منبع متن: کانال تلگرام مجمع پریشانی
ضبط فایلهای صوتی توسط: نوید خسروانی
.
.
درود بر شما
اولا: فرض را بر این بگذاریم که شفیعی کدکنی توهینی کرده است انصاف نیست بخاطر یک کلام ناراحت کننده از سویش، به سیم آخر بزنیم. قدر شناس باشیم
ثانیا: این حرف شفیعی در نهایت راهی است برای حفظ زبان های اقلیت پس نیت بدی ازان نمی توان برداشت نمود. شفیعی کدکنی نظرش را در باب چگونگی حفظ و پاسداری زبان های اقلیت بیان میکند. درست آن است که اگر موافق نظرش نیستیم نقدش کنیم.
ثالثا: ایتالو کالوینو در لیست کلاسیک هایش هفت پیکر را قرار داده است، در لیست صد کتاب گاردین( که نظر افرادی چون پاموک، فوئنتس و کوندرا است) بوستان و مثنوی معنوی قرار دارد. نسبت به ارادت گوته و علاقه نیچه به حافظ نیز احتمالا مستحضر هستید. نام بردن هیچ کدام از این موارد نشان این نیست که معیاری برای سنجش هستند اما می توانند گواهی باشند برای جایگاه مقبول زبان فارسی در جهان.
پس نمیتوانیم بر این قسمت از حرف شفیعی کدکنی خرده بگیریم.
اما در نهایت انتقادی جدی بر حرف ایشان قابل ایراد است:
استفاده از لفظ کشتی گرفتن نشانی است از داشتن حس رقابت میان ادبیات زبان های مختلف جهان. امروزه از استادی که بر نظریات ادبی روز جهان آگاه است انتظار نمی رود به حافظه مشترک فرهنگی بشر انقدر با سمت و سو نگاه کند. تا تعصب از اذهان بزرگان رخت بر نبندد امید رشد در فرهنگ کمرنگ میشود لازم نیست ایلیاد هومر با شاهنامه فردوسی کشتی بگیرد چون این دو در یک مسیر حرکت می کنند: حافظه فرهنگی بشریت. استفاده از لفظ کشتی گرفتن متاسفانه حاکی از وجود حس رقابت است. اما توهم رقابت چون کارزاری در میان نیست بل حافظ و شکسپیر هر دو دست بشریت را میگیرند و یک رسالت و نقش دارند
استاد شفیعی کدکنی لفظ کشتی گرفتن را از زبان آن کسی میگوید که فریب غربی ها را خورده و فهمیده که با زبان محلی خود نمیتواند به پیکار بزرگان ادبیات در غرب برود.
بنابر این، هیچ ایرادی به ایشان وارد نیست. افزون بر این، ایشان سر کلاس بودند و با دانشجویانشان راحت صحبت میکردند نه در یک جلسه ی رسمی با حضور اساتید؛ حتی اگر آنجا هم لفظ کشتی گرفتن را به کار میبردند واقعا مسئلهی مهمی نبود.
سخنان استاد فقط یک عده مزدور تجزیهطلب را آشفته کرده است. و الان می بینیم که ایشان چقدر درایت و آیندهنگری داشتند.
نکتهی اصلی سخنان استاد این بود که باید مراقب فتنه ها و فریب های دنیای غرب باشیم چرا که به دنبال تجزیه ی ایران اند.