میل به جاودانگی از غرایز انسانی است. به همین منظور بشر سالهاست که برای طول عمر بیشتر تلاش می کند.در این مورد افسانه های بسیاری وجود دارد.اما حقیقتی که تا حدودی این حس را ارضا می کند فرزند دار شدن است.اکثر انسانها دوست دارند بنا بر غریزه صاحب فرزند شوند.این حس به قدری قدرتمند است که کمتر کسی وجود دارد تا به داشتن فرزند علاقمند نباشد.حتی بسیاری از زوجها هزینه های گزافی می پردازند تا بتوانند صاحب فرزند شوند.اما سوالی که اینجا ایجاد می شود حقوق نوزاد متولد شده از زندگی و خانواده است.
هر انسان که در دنیای امروز متولد می شود دارای حقوقی و نیازهایی است که باید تامین شوند. هر انسان به صرف انسان بودنش محق به داشتن امنیت,آموزش , تامین خوراک و پوشاک , بهداشت و محیطی آرام و امن به لحاظ روانی است. اینها پیش نیازهای اخلاقی است.
حال خانواده ای را در نظر بگیرید که تمکن مالی لازم برای تامین نیازهای مالی فرزند تازه متولد شده را ندارند.بحرانها و مشکلات اجتماعی پس از این تولد آغاز میشود.شاید بارها در صفحه حوادث نشریات مختلف ,فروش فرزند و کودکان بی سرپرست را خوانده باشید.در چنین خانوادهای فرزند به عنوان ابزاری برای حل مناقشات خانوادگی قرار میگیرد.
جدا از مسئله اقتصادی آمادگی روانی پدر و مادر برای بچه دار شدن بسیار مهم است.پدر و یا مادری که هنوز توانایی پذیرش مسولیت را ندارد و خود را برای اداره یک عضو جدید آماده نکرده است ؛چه دیدگاهی به فرزندش دارد.فرزندان ناخواسته معمولا از مصائب روانی بسیاری رنج می برند.عدم توجه پدر و مادر به نحوه تربیت و خست در بذل محبت معضلات روانی عمده ای را در نوجوانی و بهار زندگی کودک پدید خواهد آورد.
جامعه ما در حال گذار به مدرنیته است.عقلگرایی و تفکر جای خود را در جامعه ما باز کرده است.اما متاسفانه در مورد مسائل ازدواج و فرزند آوری , سنتها به شدت بر روی علم و عقل سنگینی می کنند. بسیاری از زوجین بر اساس تحلیلهای سنتی اقدام به فرزند آوی می کنند.به علت عدم پرداختن به این موضوع و نبود نقد مستدل به سنت, هنوز برای بسیاری از خانواده ها و جوانان نیز بحث سقط جنین مثل تابو می ماند.راهکار ابتدایی برای باز شدن فضا در بیان این معضل در ابتدا نقد سنت در موضوع سقط جنین است.امیدوارم که این بحث راه را برای شکستن تابوی فوق بردارد.
خانواده کوچکترین عضو اجتماع است.جایی که در آن شخصیتها شکل می گیرند و در صورت عدم پرورش کافی معضلات اجتماعی آتی را به همراه خواهد آورد.
همیشه مبحث سقط جنین که مطرح می شود تنشهای بسیاری را به همراه دارد.قصد من در اینجا این نیست که آرای مختلف را قضاوت کنم بلکه سعی دارم از منظر اخلاق این پدیده را بررسی کنیم.
سوالاتی که هر انسانی به تنهایی می تواند پاسخگو باشد.
آیا تولد کودکی که از امکانات اولیه زندگی محروم خواهد بود اخلاقی و انسانی است؟اگر موجودی که هنوز توانایی تصمیم گیری ندارد و ما داریم در مورد بودن یا نبودنش تصمیم می گیریم قرار است در فقر زندگی کند
و قرار است در این شرایط متولد شود اخلافی است؟معضلات اجتماعی ناشی از تولد این کودک بر عهده کیست؟چرا جامعه باید اشتباه یک تولد را تاوان بدهد؟سرخوردگی های عاطفی که در آینده برای کودکان ناخواسته ایجاد می شود و در زندگی شخصی آنان بروز می کند را چه کسی پاسخگو خواهد بود؟
با توجه به رشد علم پزشکی و بالا رفتن سن ازدواج آیا به تاخیر انداختن به دنیا آمدن فرزند راهی برای جلوگیری از این موضوع نیست.
سقط جنین در بسیاری از موارد تنها راهکاری خواهد بود که یک انسان و جامعه را در آینده از مشکلات رهایی می بخشد.با توجه به حقوق تعریف شده انسانی وقتی انسانی از بدو تولد دارای حقوق اولیه و نیازهای مادی و معنوی خود نیست چرا باید با به دنیا آوردن آن زخمی بر زخمهای جامعه بیفزاییم.چرا همان طور که حق زوجین را در تولد بچه به رسمیت می شناسیم در عدم تولد به رسمیت نشناسیم.
تلاش برای ساختن جامعه ای که از انسانهای کم نقص و سالم تشکیل شده است از وظایف پدران و مادران امروز و فرداست.اما مصالح و مقدمات این جامعه باید فرهم باشد تا نیروی انسانی با کیفیتی تولید و به جامعه عرضه کنیم.حال اگر خانواده ای این توان و قدرت را فعلا در خود نمی بیند و یا اصلا در خود نمی بیند می تواند با در نظر گرفتن شرایط, این موضوع را به تعویق انداخته و یا کلا نفی کند.بسیاری از تبعیضهایی که در خانواده ها پدید می آید و یا عدم توازن احساسی بین پدر و مادر و فرزندان ناشی از زمان نامناسب تولد برخی از فرزندان است.
مقوله فوق قابلیت بررسی از منظرهای جامعه شناسانه, روانشناسانه و دینی را دارد. اما چهارچوب های اخلاقی حاکم بر زندگی بشری و جهان مدرن در این خصوص ارزشمند و نهادساز است.
.
.
امیر سلطانزاده | فرزند آوری از حقوق تا مسئولیت | وبسایت شخصی | 29 آبان ۱۳۹۳
.
.
1 نظر برای “فرزند آوری از حقوق تا مسئولیت ، امیر سلطان زاده”