موضع شکگرای اخلاقی دقیقا چیست؟ یا به عبارت دیگر شک گرایی اخلاقی یعنی چه؟! احتمالا باید از خود شکگرا بپرسیم. ولی دیوید کوپ، با اینکه خود شکگرا نیست، شکگرایی اخلاقی را برای ما توضیح میدهد. او بر این باور است که این موضع یعنی شکگرایی اخلاقی به درستی تبیین نشده و با تشریح آن به شکل صریح میتوانیم متوجه شویم که شکگرایی اخلاقی دقیقا چیست.
شکگراهای اخلاقی یک استراتژی متداول دارند، میگویند: در جوامع متفاوت کدهای اخلاقی متفاوتی وجود دارد و هیچ یک ازاعضای این جوامع متفاوت توجیهی عینی برای کدهای اخلاقی خود ندارند. فرض کنید از این شکگرا بپرسیم، تو که خود از کدهایی اخلاقی پیروی می کنی، این کدهای اخلاقی که به آن باور داری چه توجیهی دارد؟ در مواجه با این پرسش ممکن است سعی کند به روشهای متفاوت به بیان آنچه که کدهای اخلاقی او را توجیه میکند، بپردازد.
مثلا ممکن است بگوید پیروی کردن از کدهای اخلاقی به نفع هر شخصی است؛ خود او عضوی از جامعه است، و مثل هر جامعه دیگری، جامعهای که او در آن زندگی میکند، کدهای اخلاقی خود را دارد. کدهای اخلاقی باعث قوام و بقای جامعه میشوند و بنابراین توجیه کدهای اخلاقی که از آنها پیروی میکند این است. یعنی توجیهش یک توجیه عملی است. میگوید میخواهیم جامعه از بین نرود. از آنجایی که هر جامعهای کدهای اخلاقی خودش را دارد بنابراین این یک توجیه عملی است؛ توجیه عینی بودن ارزشهای اخلاقی نیست.
در حالت دیگر، شکگرا میتواند بگوید که تنها هنگامی باید از کدهای اخلاقی جامعه پیروی کنیم که آنها را نقد و بررسی کرده باشیم. یعنی پس از اینکه کدهای اخلاقی بررسی و پذیرفته شدند، توجیه پیدا میکنند؛ توجیهی که عقلانی و فردی است. میتوانیم بررسی کنیم مجموعه ای منسجم از کدهای اخلاقی در جامعهمان وجود دارد یا ندارد. مثلا اگر در جامعه ما گفته میشود که خشونت بد است ولی کودکان در مدرسه کتک میخورند، میتوانیم بگوییم که اینجا عدم انسجام وجود دارد. ما میگوییم خشونت بد است پس کودکان را نباید تنبیه کنیم.
بنابراین شکگرا میتواند بگوید که همه کدهای اخلاقی که در جامعهمان وجود دارد را بررسی میکنیم و هر جا عدم انسجام وجود داشت آن را اصلاح میکنیم. اینجا نیز شکگرا به یک توجیه عینی برای کدهای اخلاقی باور ندارد. او میگوید ما به صورت فردی یا به صورت جمعی کدهای اخلاقی را بررسی عقلانی میکنیم و انسجام آنها را میسنجیم.
هر دو این مواضع که شکگرا میتواند آنها را اتخاذ کند، توجیه کدهای اخلاقی را به افراد، جامعه یا فرد به خصوص منوط میکند و برای کدهای اخلاقی توجیه عینی ارائه نمیکند. ممکن است یک سری از کدهای اخلاقی باعث پیوند افراد جامعه و بقای آن بشوند و یا ممکن است افراد با بررسی این کدها به این نتیجه برسند که این کدها موجه هستند. این دو نوع توجیه با توجیه عینی کدهای اخلاقی متفاوت است و شکگرا میتواند به این دو نوع توجیه غیرعینی قائل باشد.
سپس دیوید کوپ برای اینکه برای ما مشخص کند چرا توجیه کدهای اخلاقی به لحاظ عینی با توجیههای فردی و اجتماعی متفاوت است مثالی میزند: فرض کنید یک موجود شرور و فوقالعاده توانمند، بزرگ و فوقالعاده باهوشی –مثل موجودات علمی تخیلی- اعضای جامعه ای را تهدید میکند که اگر از کدهای اخلاقی او پیروی نکنند، آنها را میکشد، بازداشت و یا شکنجه میکند. در این شرایط اعضای جامعه در پیروی از این کدهای اخلاقی توجیه دارند. به این ترتیب که اگر از آن کدها پیروی نکنیم، شرور توانمند ما را میکشد یا شکنجهمان میکند. ولی این توجیه عینی نیست. یعنی موجه بودن پیروی از کدهای اخلاقی این موجود شرور فوقالعاده قدرتمند، مبتنی بر عینیتی نیست، بلکه توجیهی است که به افراد جامعه بر میگردد. آنها میترسند و میخواهند جانشان را حفظ کنند و در نتیجه پیروی میکنند.
همچنین از آنجایی که علایق ما انسانها با هم متفاوت است، ممکن است کدهای اخلاقی متفاوتی برای هرکدام از ما موجه به نظر بیاید. مثلا من به حیوانات علاقه زیادی دارم، فکر میکنم در صورتی که ضرورتی نداشته باشد، نباید آنها را بکشیم و گوشتشان را بخوریم و شما برعکس من فکر میکنید که گوشت خوشمزه است و همیشه باید کباب خورد. در نتیجه ما اینجا از کدهای اخلاقی متفاوتی پیروی میکنیم. به صرف این که من بگویم به این دلیل نباید گوشت خورد، و شما بگویید به آن دلیل باید گوشت خورد، دلیل نمیشود کسی فکر کند که توجیه کدهای اخلاقیاش عینی است. بنابراین شکگرا در مورد کدهای اخلاقی برای بقا، موارد زیر را نفی نمیکند: بقای جامعه و بقای شخص در جامعه به پیروی از کدهای اخلاقی ضرورت میبخشد.
هر شخصی در هر جامعهای به دنیا میآید احتمالا باور دارد که کدهای اخلاقی جامعهاش درست هستند. شکگرای اخلاقی وجود دلایل متفاوت، از جمله دلایل اجتماعی و فردی برای پیروی از کدهای اخلاقی را هم نفی نمیکند. او تنها چیزی را که نفی میکند این است که نمیتوان برای کدهای اخلاقی توجیهی عینی پیدا کرد.
شکگرای اخلاقی را میتوانیم با شکگرا در مورد جهان خارج هم مقایسه کنیم و موضع او را بهتر متوجه شویم. در فلسفه، شکگرایی در مورد جهان خارج موضعی کاملا شناخته شدهاست به خصوص که تقریبا همه دانشجویان فلسفه با آثار دکارت آشنا هستند. این در حالی است که اگر کسی در مورد شکگرایی در مورد ارزشهای اخلاق صحبت کند دقیقا مشخص نیست منظورش چیست و معمولا از او میخواهیم توضیح دهد شکگرا بودن در مورد اخلاق یعنی چه و بر خلاف شکگرایی در مورد جهان خارج که ما علیه آن استدلال ارائه میکنیم – یعنی آن را به عنوان موضع رقیب معتبری میشناسیم که بر علیه آن استدلال ارائه میکنیم – وقتی کسی میگوید که شکگرای اخلاقی است معمولا به او میگوییم که ابتدا از خود دفاع کن تا ببینیم در حدی هست که بخواهیم جواب دهیم یا خیر!
دیوید کوپ میگوید این برخورد دوگانه با شکگرایی اخلاقی در مورد جهان خارج و شکگرایی در مورد توجیه عینی کدهای اخلاقی خیلی جالب نیست! میگوید باید موضع شکگرایی اخلاقی را جدی بگیریم چون شکگرای اخلاقی نتیجهاش این میشود که پیروی از کدهای اخلاقی حالت دلبخواهی پیدا میکند.
کوپ همچنین شکگرایی در مورد کدهای اخلاقی را با شکگرایی در مورد وجود خداوند مقایسه میکند. این دو نوع شکگرایی هر دویشان عواقب اخلاقی و سیاسی بسیار مهمی دارند. در حالی که شکگرایی در مورد جهان خارج بر مبنای استدلال بنا نهاده شده شکگرایی در مورد اخلاق و وجود خداوند معمولا استدلالی ندارد. اغلب افرادی که به وجود خداوند یا توجیه عینی اخلاق شک دارند، میگویند که برای ما قابل تصور یا فهم نیست که خدایی وجود داشته باشد، یا کدهای اخلاقی عینی ممکن یا اصلا معنادار هستند. همچنین باید توجه داشته باشیم که برخلاف شکگرایی در مورد جهان خارج و خداوند – که این دو معرفتشناختی هستند – شکگرایی در مورد اخلاق معرفتشناختی نیست. در مورد جهان خارج و خداوند و آیا اینها وجود دارند یا ندارند، اینها سوالهایی هستند که به لحاظ متافیزیکی قابل بررسی هستند. سوال دیگر این است که ما چگونه میتوانیم از وجود آنها آگاه شویم. ولی شکگرایی در مورد اخلاق آنچنان که کوپ تعریف میکند معرفتشناختی نیست. کوپ با اشاره به دکارت میگوید که دکارت میخواست در مواجه با شکگرا همه باورهایش را به یکباره توجیه کند. از آنجایی که برای یک چنین کاری باید برویم به جایگاهی که بتوان از آنجا همه باورها را به یکباره توجیه کنیم، چنین چیزی ممکن نیست و پروژه دکارتی، پروژه موفقیت آمیزی نخواهد بود.
در عوض ما باید باورهایمان را به صورت جز به جز و جداگانه بررسی کنیم و برای هرکدامشان توجیهی پیدا کنیم، همانطور که نویرات اشاره میکند، هنگامی که کشتی درون دریا است باید کشتی را به صورت تکه تکه و قطعه قطعه ترمیم کنیم و نمیتوانم وقتی وسط دریا هستیم کشتی را به یکباره عوض کنیم. از آنجایی که ما در زندگی انسانیمان در موضعی هستیم که به هر حال همواره یک سری باورهایی داریم و نمیتوانیم از این موضع انسانی خارج شویم و همه باورهایمان را یکجا بررسی کنیم در نتیجه مجبوریم تکه تکه آنها را بررسی کنیم. ولی باید توجه داشته باشیم که شکگرای اخلاقی نمیگوید که همه کشتی را وسط دریا یکباره عوض کنیم، یعنی نمیگوید که همه باورهایمان را یکجا بررسی کنیم. او فقط میگوید عینیت کدهای اخلاقی برایش قابل فهم نیست. راجع به باورهای ما راجع به جهان خارج و واقعیتهای جهان خارج و غیره صحبت نمیکند. بنابراین میتوانیم بگویم برخلاف شکگرا در مورد جهان خارج، شکگرا در مورد اخلاق از ما میخواهد با حفظ باورهایمان در مورد جهان بیرونی، وجود افراد و جوامع، کدهای اخلاقی را یک به یک بررسی کنیم.
شکگرایی از نظر دیوید کوپ یعنی اینکه کسی بگوید توجیهی عینی برای کدهای اخلاقی وجود ندارد. بر خلاف مکی که میگوید حقایق اخلاقی نداریم (موضع مکی را در این پست بخوانید). از نظر مکی ارزشهای عینی وجود ندارند، ولی از نظر کوپ توجیهی عینی برای کدها و ارزشهای اخلاقی وجود ندارد. شکگرایی که کوپ معرفی میکند، توجیههای عملی، فردی، اجتماعی برای کدهای اخلاقی را میپذیرد، فقط میگوید که توجیههای عینی وجود ندارد.
از نظر کوپ کدهای اخلاقی که توجیه عینی دارند، کدهایی هستند که پذیرش آنها عقلانی است. و با شواهد پشتیبانی میشوند. اگر ما در یک جامعهای زندگی میکنیم که کدهای اخلاقی به خصوص خود را داشته باشد و ما هم از آنها پیروی کنیم این نمیتواند توجیه عینی برای کدهای اخلاقی جامعه ما باشد. یعنی صرف این که یک سری کدها در جامعه وجود دارد و ما از آنها پیروی میکنیم، توجیه عینی نیست. هرچند اگر به این دلیل از این کدها پیروی میکنیم که در غیر اینصورت حیاتمان به خطر میافتد، یا به لحاظ شخصی با آنها موافقیم نمیتوان این پیروی را دلیلی بر بیخردی فرد دانست. در واقع باید توجه داشت که توجیه عینی کدهای اخلاقی به فرد یا جامعه و تمایلات و قوانین موجود بین آنها وابسته نیست. اینکه ما چه کار میکنیم، از چه کدهای اخلاق پیروی میکنیمو به چه دلیل – مثلا برای ما منفعتی یا خطری دارد – اینها توجیه عینی محسوب نمیشوند. به عبارت دیگر توجیه عینی به افراد و باورهای افراد وابسته نیست بلکه به خود گزارههای اخلاقی مربوط است. توجیه عینی کدهای اخلاقی به آنچه در جامعه میگذرد وابسته نیست. بلکه به شواهدی که برای کدهای اخلاقی ارائه میشود وابسته است. اگر بخواهیم متوجه شویم که این چگونه ممکن است میتوانیم به مثال نظریههای علمی نگاه کنیم. وقتی ما میگویم یک نظریه علمی به لحاظ عینی موجه است که بهترین تبیین برای شواهد موجود را ارائه کند. به همین شکل، کدهای اخلاقی زمانی به لحاظ عینی موجه هستند که بیشترین دقت و توجه را به شواهد راجع به انسانها داشته باشند.
.
.
شکگرایی اخلاقی یعنی چه؟
زهیر باقری نوع پرست
برای مطالعه عمیق تر موضع دیوید کوپ به مقاله زیر مراجعه کنید:
Copp, D. (1991). Moral skepticism. Philosophical Studies, 62(3), 203-233.
.
.
مجموعه فلسفه اخلاق عالی بود خیلی خوب توضیح داده شده و مواضع با مثالهای خیلی خوب تببین شدهاند. فلسفه تحلیلی در اوج خودش. لطفا از این دست متنهای فلسفی بیشتر کار کنید