محمدمهدی اردبیلی: وقتی مردم به همۀ نهادها، حتی بخش اعظم نهادهای مدنی و خیریه، بیاعتماد میشوند، تنها میتوان به خود «مردم» اعتماد کرد. اینجا مردم فقدان کاراییِ نهادهای فَشَل و فاسد را با توانِ خودشان جبران میکنند. سیلِ فعالیتهای شخصی، اعم از کرایه کردن وانت، انتشار شمارهحسابهای شخصی، و نمونههای مشابه شواهدیاند بر این مدعا. در وضعیت انسداد و اختلال نهادها، تنها به شرطی میتوان به آینده این مردم امید بست که هنوز چنین توانی برایشان باقی مانده باشد. توانِ بدل کردن انفعالِ ناشی از مواجهه با ناکارآمدی نهادی، به فعالیتهای فردی یا جمعیِ کوچک
اما مسئلۀ اصلی این است که غالباً کسانی که میخواهند کاری بکنند، راه انجام آن را به درستی نمیدانند. اشتیاق زایدالوصف عمومی (حالا به هر دلیل، که تحلیل انتقادی فوراناش در حال حاضر ضرورتی ندارد) برای کمکرسانی به آسیبدیدگان و بازماندگان عمدتاً با بیدرایتی و ناشیگری و فقدان تحلیل و شناخت درست از منطقه، نه تنها به هدر میرود، بلکه حتی بعضاً به زیان مردمآسیب دیده منجر میشود. رویکرد گداپروریِ حاکم بر کمکرسانی، یعنی دادنِ غذا به جای امکانات تهیۀ آن، دادن نان به جای آرد، دادن آبمعدنی به جای بردن تانکرِ آب، دادن کنسرو به جای ایجاد شرایط امکان آشپزی، ارسال لباسهای دست دوم و غیره، همه نه تنها پس از یک هفته میتواند یک روستای کوچک را به آشغالدانیِ ظروف پلاستیکی و قوطی کنسرو بدل کند، بلکه شخصیت مردم آن روستا را به نحوی درهم میشکند که در بلندمدت به نابودی روستا و مهاجرت به شهرهای بزرگ منجر میشود. شاید اضطراریِ بودنِ کمکها برای ۳-۴ روز اول قابل توجیه باشد، اما فاجعۀ اصلی نه گرسنگی و تشنگی و بیسرپناهی مردمانِ این مناطق، بلکه نابودی کل آن منطقه از حیث زیستی در بلندمدت است. به زودی جوّ عمومی کمکرسانی خواهد خوابید و با آغاز سرما، تازه مردمان این مناطق با اصل فاجعه مواجه خواهند شد.
مهمتر از مسئلۀ توزیع و مدیریت اقلام مصرفی، مسئلۀ توزیع و مدیریت میل به کمکرسانی و اشتیاق عاطفی مردم است که به واسطۀ فقدان نهادهای کارآمد و بیاعتمادی عمومیِ حاصل از شکاف دولت-ملت، به بیهودهکاریها و حتی خرابکاریهایی با نیت خیر منجر میشود. راه انداختن عجولانه کاروانِ وانتها در میان آوارگان، علاوه بر تخریب شخصیت افراد و فرهنگ منطقه، و ایجاد فضا برای سوءاستفاده کنندگان، به توزیع نامتوازن اقلام منتهی خواهد شد. درضمن نباید فراموش کرد که تصور پایتختنشینان یا مرکزنشینان از مردم مناطق محروم، عمدتاً موهوم و خیالی است و همین امر باعث آسیبرسانی به مردم محلی و خود مناطق زندگی شان می شود.
فایل زیر، گزارش تفصیلی پروژهای است که با همت گروهی پژوهشی با مدیریت دوست عزیزم بهرنگ محمدی از زلزله آذربایجان تهیه شده است، که بیتردید بخش قابل توجهی از تحلیل و نتایجش با زلزله حاضر و زلزلههای احتمالیِ آینده مشترک است. مطالعه این تحقیق برای همه افرادی که مشتاق کمک به مردمِ آسیبدیده هستند ضروری است. حتی اگر فرصت مطالعه کل آن را ندارید، حتما فصل چهارم و پنجم (بررسی یافتهها و راهکارها و نتایج) را مطالعه کنید. اشتیاق زایدالوصف ما و فقدان نهادهای معتمد، نباید به فعالیتهای کور و اختراع مجدد چرخ منجر شود. شورِ رمانتیک و انساندوستانه اگر با شعور و درایت همراه نشود، میتواند به نیرویی مخرب حاصل از جهل بدل شود.
.
.
فایل pdf گزارش تفصیلی زلزله آذربایجان شرقی
.
.