روایی اخلاقی «ختنه پسران»؛ استحباب یا حرمت؟ نوشتاری از حسین دباغ

روایی اخلاقی «ختنه پسران»؛ استحباب یا حرمت؟ نوشتاری از حسین دباغ

جولای سال 2013 بود که خبری تاسف بار توجه همگان را جلب و چشمان را خیره کرد: “دست کم سی نوجوان پسر در آفریقای جنوبی در عرض یک ماه به سبب “ختنه قبیله ای”[1] و خونریزی ناشی از آن فوت کردند”. این قبیل ختنه ها در آفریقا عموماً در کوه ها و بیابان هایی رخ می دهد که ابزار، تجهیزات پزشکی-بهداشتی و افراد متخصص در آنجا حضور ندارند. وقتی از وزیر بهداشت پرسیده بودند که چه باید کرد تا این قبیل اقدامات متوقف شود، پاسخ داده بود: “این یک سنت است”.[2] درست در همان اوقات بود که در سمیناری در دانشگاه آکسفورد سخنران اصلی آن (یعنی برایان اِرپ) در باب “غیراخلاقی بودن ختنه پسران” حکمی صادر کرد[3] و طومار مسلمانان (و البته یهودیان) را-به جهت انجام چنین فریضه ای- در هم پیچید. دو استدلال عمده اخلاقی او بدین شرح بود:

الف. استدلال از طریق اضرار به غیر

(1) افعال و رفتارهایی که ذیل عنوان “اضرار به غیر” (چه نفس خود و چه خلق) دسته بندی می شوند، غیراخلاقی هستند.

(2) ختنه کردن (پسران)[4] در زمره این افعال اند.

(3) پس، ختنه کردن (پسران) غیراخلاقی است.

ب. استدلال از طریق اراده آزاد

(1) افعالی که اراده و اتونومی آدمی ( یعنی حاکمیت انسان بر سرنوشت خویش و یا خویشتن‌فرمایی) را نقض می کنند غیراخلاقی اند.

(2) ختنه کودک (پسر) از آنجا که بدون اجازه او انجام می شود، نافی اراده اوست.

(3) با این حساب، فعل ختنه (پسر) غیراخلاقی است.

با فرض اینکه استدلالات فوق صائب اند (که البته به باور من تشکیک بردارند!)، ﺗﺼﻮﺭ ﻛﻨﻴﺪ ﻓﺮﺯﻧﺪ (ﭘﺴﺮ) ﺷﻤﺎ ﺗﺎﺯﮔﻲ ﺑﻪ ﺩﻧﻴﺎ ﺁﻣﺪﻩ اﺳﺖ. اﻃﺮاﻓﻴﺎﻥ ﺷﻤﺎ ﺑﻪ ﺳﺒﺐ ﺑﺎﻭﺭﻫﺎﻱ ﻣﺬﻫﺒﻲ و ﻗﻮﻣﻴﺘﻲ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺧﻮﺩ ﺭا ﺧﺘﻨﻪ ﻛﺮﺩﻩ اﻧﺪ. ﺷﻤﺎ ﺩﺭﮔﻴﺮ و ﺩاﺭ ﻳﻚ ﺗﺼﻤﻴﻢ ﮔﻴﺮﻱ ﻗﺮاﺭ ﺩاﺭﻳﺪ. اﺯ یک ﻃﺮف، ﺑﺮﺧﻲ اﺯ ﻋﻠﻤﺎﻱ اﺧﻼﻕ ﺷﻤﺎ ﺭا ﻧﻬﻲ و ختنه را فعلی غیراخلاقی  قلمداد می کنند. اﺯ ﻃﺮﻑ ﺩﻳﮕﺮ، ﺑﺎﻭﺭﻫﺎﻱ ﻣﺬﻫﺒﻲ ﺩﺳﺖ و ﭘﺎﻱ ﺷﻤﺎ ﺭا ﺑﺴﺘﻪ اﺳﺖ. ﺑﻪ اﻳﻦ ﻣﻲ اﻧﺪﻳﺸﻴﺪ ﻛﻪ ﺁﻳﺎ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺎﻭﺭﻫﺎﻱ ﻣﺬﻫﺒﻲ ﺭا ﺭﻫﺎ ﻛﺮﺩ و ﺑﺎﻟﻤﺮﻩ اﺧﻼﻕ ﺭا ﺩﺭ ﺭﺗﺒﻪ اﻋﻼ ﻧﺸﺎﻧﺪ یا بالعکس باورهای مذهبی را بی چون و چرا در صدر نشاند. ﺑﺮاﻱ ﺷﻤﺎ ﻣﺴﻠﻢ ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﺣﺘﻲ اﮔﺮ ﺑﻪ ﺑﺎﻭﺭﻫﺎﻱ اﺧﻼﻗﻲ ﺭﺟﻮﻉ ﻛﻨﻴﺪ اﺳﺘﺪﻻﻝ کدام عده ﺭا ﺑﺮﮔﺰﻳﻨﻴد؛ آنان که حکم به انجام ختنه می دهند یا آنان که فرونهادن آن را تجویز می کنند!؟

ﻋﻤﻮﻡ دینداران متوسط، به ﺗﻌﺒﻴر عبدالکریم ﺳﺮﻭﺵ، “ﻣﻌﻴﺸﺖ” ﺯﺩﮔﺎﻥ اند و از سر “مصلحت اندیشی” چنین اﺣﻮاﻻت و سوالاتی ﺭا اﺯ ﺳﺮ ﻧﻤﻴﮕذﺭاﻧﻨﺪ. اﻳﺸﺎﻥ ﺑﻪ ﭼﻴﺰﻱ ﻛﻪ اﻣﺮ ﺷﺪﻩ اﺳﺖ (در این جا فقه) ﻋﻤﻮﻣﺎً ﭘﺎﺳﺦ ﻣﺜﺒﺖ ﻣﻲ ﺩﻫﻨﺪ و کندوکاوی نمی کنند: “گردن نهادیم الحکم لله”. وقتی احساسات و عواطف دینی جای را بر معرفت دینی تنگ می کنند، چنین دینداری ای متولد می شود. دیوید هیوم[5] و جان استوارت میل[6] هم می گفتند برای عموم آدمیان عواطف چندان عقلانیت را محدود می کند که وقتی از راه برسد عقل بیچاره در کنجی می خزد.[7]

اﻣﺎ دینداران ﻣﻌﺮﻓﺖ اﻧﺪﻳش ﭼﻪ ﺑﺎﻳﺪ اﻧﺠﺎﻡ ﺩﻫﻨﺪ؟ از تقابل دین (فقه) و اخلاق چگونه باید خلاصی یابند؟ وقتی با استدلالات هم وزن (چه در اخلاق و چه در فقه) روبرو می شوند چطور می توانند اﺯ اﻳﻦ ﺩﻭ ﺭاﻫﻪ ها ﻋﺒﻮﺭ ﻛﻨﻨﺪ؟

مخاطب خاص اين مقاله را دينداراني تشكيل مي دهند كه نوع دینداریشان از مصلحت و معيشت انديشي گذر كرده و معرفت انديش شده اند؛ دنياي جديد را جدي گرفته اند؛ دغدغه مسلماني دارند و از همه مهمتر اخلاق را همتراز بلكه بالاتر از فقه مي نشانند و “فقه بي اخلاق” را به نيم درم نمي خرند. اینان از نگاه برخی اخلاقیون مرتکب خطایی اخلاقی شده اند، چرا که ختنه پسران را جایز دانسته اند و بدین معنا به حکمی در فقه دل بسته اند که اخلاقاً موجه نیست. راه مفر و مخلص کجاست؟

اﺩﻋﺎﻱ ﻣﻦ در مقاله حاضر اﻳﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ ﺩﺭ این ﺩﻭ ﺭاﻫﻪ ها و بن بست های اﺧﻼﻗﻲ (و حتی فقهی) ﻣﻌﺮﻓﺖ اﻧﺪﻳﺸﺎﻥ دیندار ﺑﻪ ﻫﺮ ﺳﻮ ﺑﺸﺘﺎﺑﻨﺪ اﺯ اﺧﻼﻕ و فقه ﻛﻢ ﻧﮕﺬاﺷﺘﻪ اﻧﺪ و ﻭﺟﺪاﻥ اﺧﻼﻗﻲ ﺭا ﻣﻲ ﺗﻮاﻧﻨﺪ ﺁﺳﻮﺩﻩ ﻛﻨﻨﺪ. به عنوان نمونه ﺩﺭ ﺩاﺳﺘﺎﻥ ﻓﻮﻕ اﻟﺬﻛﺮ ﭼﻪ آنها ﻛﻪ بنا بر دلایل اخلاقی موجه ﺧﺘﻨﻪ ﺭا اﺧﻼﻗﺎً ﻣﺠﺎﺯ ﻣﻲ ﺩاﻧﻨﺪ و ﭼﻪ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ اﺧﻼﻗﺎ ﺁﻥ ﺭا ﻧﺎﺭﻭا ﻣﻲ ﭘﻨﺪاﺭﻧﺪ ﻫﺮ ﺩﻭ ﺩﺭ ﺩاﻳﺮﻩ اﺧﻼﻕ ﻋﻤﻞ ﻛﺮﺩﻩ اﻧﺪ و پا از گلیم انصاف فراتر نبرده اند. اما جای فقه در این بحث کجاست؟ ﺩﺭ باب ﺭاﺑﻂﻪ میان ﺩﻳﻦ و اﺧﻼﻕ ﭼﻪ ﻣﻲ ﺗﻮاﻥ ﮔﻔﺖ؟

البته قصد ﻣﻦ ﺩﺭ ﻣﺠﺎﻝ حاضر این ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﻭاﺭﺩ ﭼﻨﻴﻦ ﺑﺤﺚ ﻓﺮﺑﻬﻲ ﺸﻮﻡ. تنها نکته ای بر روی آن انگشت تاکید می نهم این است که حتی میان فقها نیز آراء متکثری در باب ختنه یافت می شود. شاید سبب آنجاست که حکم واحدی در قرآن در باب ختنه یافت نمی شود. به زبان دیگر، نشان خواهم داد از انجا كه احکام فقهیِ ضد و نقیضی در باب خنته وجود دارد و نزد بسیاری از فقها ختنه امري “مستحبي” تلقی شده و ضرورتي بر انجام آن به صراحت در قرآن نيامده است، ترك آن به بهانه اخلاقي مستوجب عقوبت نيست. با این حال از یاد نباید برد که حتی به راحتي نمي توان نشان داد انجام ختنه لزوماً در همه جا غير اخلاقي است. شايد بتوان در بسیاری مصاديق حكم به ناروايي اخلاقي آن داد اما كليت آن و حكم كلي درباره آن به سهولت فراچنگ نمي آید. به این معنی که شاید بتوان نشان داد استدلالات یاد شده در رد و طرد ختنه همه جا کارگر نمی افتند و موارد نقض کننده نیز دارد. اما مسلماناني كه اخلاقي زيستن دغدغه جدي آنان است مي توانند خيال را آسوده كنند كه انجام ندادن خنته عقوبت اخروی به همراه ندارد و با اين حال هنوز در دايره فقه مانده اند. این مسلمانان اخلاق مدار می توانند با توسل به این حیله که آراء متخالف و متکثری میان فقها وجود دارد دست از انجام ختنه بشویند و در عین حال مرتکب گناه فقهی نشوند.

ختنه نزد فقهای مسلمان

تصور عموم مسلمانان این است که عمل ختنه کردن (که به آن سنت کردن نیز می گویند) برای مردان و پسران مسلمان فریضه محسوب می شود و از اعمال و مناسک “ضروری” دین اسلام است.[8] از این حیث، عدول از آن گناهی شرعی است و مخالفت با آن، مخالفت با «حکم خداوندی». در مقابل عده ای از فیلسوفان اخلاق و روشنفکران (دینی) بر این باورند که اگر انجام ختنه صرفا به دلايل درون ديني باشد، و هيچ مبناي عقلي برون ديني نداشته باشد، در آن صورت بايد انجام آن را تا سن بلوغ عقلي كودك به تعويق انداخت، و تصميم گيري در آن باره را برعهده خود او نهاد. در غير اين صورت حق كودك را بر بدنش نقض كرده ايم.[9] اما بر خلاف تصور عموم مسلمانان عمل ختنه نزد بسیاری از فقها (شیعه و سنی) در زمره اعمال “مستحبی” محسوب می شود و نه واجب. از آنجا که انجام ختنه به صراحت در قرآن نیامده است[10]، آراء، فتاوا، احادیث و روایات گوناگون و حتی متخالفی نزد علمای مسلمان در این باره یافت می شود.[11] البته از یاد نباید برد که عمل به ختنه به سبب ذکر متواتری که از آن رفته است در زمره “اخبار مشهوره” است. با همه این احوال به سختی می توان حکم داد که انجام ختنه در فقه اسلامی به “ضرورت” آمده است.

برای مثال در باب ختنه زنان فقها به نحو اغلبی و اکثری یا حکم به رخصت داده اند یا حرمت آن را اعلام کرده اند. شیخ دکتر محمد سید طنطاوی، شیخ جامع الازهر و از مقامات بلند مرتبه دینی مصر، به عنوان نمونه در سال 2005 طی فتوایی، ختنه زنان را حرام اعلام کرد.[12] وی بر این باور است که نشانه چنین عملی در هیچ کجای اسلام مورد تاکید قرار نگرفته است. اما آیت الله سیستانی در سال 2013 با اینکه در مورد ختنه زنان اعلام کرد “حرام نیست”، ولی در جای دیگر آورده است: «اگر منظور از ختنه دختر بریدن پوسته عضو جنسی زن (خروسه) باشد، صحیح آنست که این کار سنت شرعی نیست، بلکه در صورتی که به دختر آسیب برساند حرام می باشد. و اما قطع خود عضو جنسی زن و یا قطع قسمتی از آن به یقین جنایتی در حق دختر محسوب می شود و برای والدین هیچگونه مجوّزی در اقدام به آن وجود ندارد».[13]

در مورد ختنه پسران البته مسئله کمی پیچیده تر است چرا که مخالفت با آن به اندازه مخالفت با ختنه زنان نیست. با اینکه بسیاری فقها حکم به استحباب آن داده اند، اما در مقابل فقهایی نیز یافت می شوند که آن را برای مسلمانان به مثابه تکلیف شرعی قلمداد می کنند. مرحوم صاحب جواهر، از علمای شیعیان، در کتاب معروف خود، جواهر الکلام فی شرح شرایع الاسلام، به نیکویی لف و نشر احادیث و روایات متفاوت و متعارض درباره ختنه را نشان داده است. وی به نقل از الوسائل آورده است (ج 31، ص 260-263) که وفق روایتی ختنه بر پسر بالغ واجب است همانطور که بر کافر تازه مسلمان شده. چندین سطر جلوتر اما می آورد بنابر قول مشهور ختنه کردن کودک مستحب است و بر ولی او واجب نیست.[14] هم چنین وی اضافه می کند که ختنه دختران در هفت سالگی و زن کافر تازه مسلمان شده مستحب است و نه واجب (جواهر الکلام، ج 31، 262-263). از مرحوم صاحب جواهر که بگذریم، ملا محسن فیض کاشانی، از محدثین شیعی، نیز در کتاب وزین محجه البیضاء فی تهذیب الاحیاء ذیل فصل “اسرار طهارت” و قسم “زدودن فضلات ظاهر بدن” احادیث و روایات گوناگونی از پیامبر و امامان آورده است که برخی ختنه را سنت و مستحب دانسته و برخی آن را واجب (ج 1، ص 524-526).

در میان اهل سنت حنفی ها و مالکی ها عموماً ختنه را مستحب می دانند، اما شافعیان و حنابله از وجوب آن سخن آورده اند. به عنوان نمونه در تفسیر فتح القدیر الشوکانی (63/1) آمده است که ختنه برای مردان سنت است و اجباری در کار نیست. هم چنین در کتاب شرح الخرشی (فتح الجلیل) از استحباب ختنه سخن به میان آمده است (48/3). اما در جرگه شافعیان عموم آنها بالعکس از وجوب ختنه روایت آورده اند. برای مثال در کتاب تحفه المحتاج فی شرح المنهاج (198/9) انجام ختنه فریضه محسوب شده است. حنابله هم به عنوان نمونه در کتاب الروض المربع شرح زاد المستقتع (237/1) بر واجب بودن ختنه مهر صحت زده اند.[15]

گذشته از این اختلافات، قریب به عموم فقها متفق القولند که در امام جماعت شدن انجام ختنه شرط است. بدین معنا که فرد ختنه نشده مکروه است امام جماعت شود و حتی اقتدا به وی جایز نیست (جواهر الکلام، ج 13، 384-385). اما در مورد حج میان علما اختلاف است: عموم فقها انجام ختنه را از شروط صحت طواف قلمداد کرده اند (جواهر الکلام، ج 19، ص 274). ملا محسن فیض کاشانی، برای مثال، ذیل بحث از “فضیلت حج” ختنه را از شروط واجب دانسته است (ج2، 237). اما در اینکه ختنه مطلقا شرایط صحت طواف است نیز عده ای شک برده اند (نگاه کنید به مدارک الاحکام فی شرح شرائع الاسلام، مرحوم عاملی، ج 8، 118).

این منازعات فقهی اگر هیچ امری را هویدا نکند، یک چیز را نشان می دهد و آن اینکه فقهای بسیاری در عالم اسلام (شیعی و سنی) ختنه را “مستحب” می شمارند و انجام آن را تکلیفی شرعی بر گردن مسلمانان قمداد نمی کنند. بدین معنا که انجام یا عدم آن بر عهده قضاوت فرد است. به همین جهت انجام ندادن ختنه کسی را از دایره مسلمانی خارج نمی کند و حتی انجام دادن آن نیز لزوماً کسی را وارد دایره مسلمانی نمی کند. با این حساب، اگر اقتضائات زندگی در دنیای جدید برای مسلمانان اینگونه رقم خورد که عمل به ختنه سبب آشفتگی زندگی اخلاقی آنها می شود می توانند دست از انجام آن بشویند بدون اینکه شرعاً خلافی مرتکب شده باشند.

ختنه نزد فیلسوفان اخلاق

کثیری از فیلسوفان اخلاق، همانطور که پيش تر آمد، چون عمل ختنه (چه پسر و چه دختر) را مصداقی از قطع عضو (mutilation) می دانند به همین جهت آن را غیراخلاقی می شمارند. چرا که به باور ايشان به وضوح صدمه و آسیبی (harm) جبران ناپذیر و بدون دلیل به همراه دارد. هدف من در این مقام تنها تشکیک در استدلال این عده از فیلسوفان اخلاق، در عین به رسمیت شناختن دغدغه آنان است. همچنین تمرکز اصلی استدلال من فقط محدود به ختنه پسران است.

استدلال “اضرار به غیر” را به یاد آورید. مقدمه (1) و (2) به باور من قابل تشکیک است. می توان این دو مقدمه را اینگونه بازسازی کرد: “عمل ختنه در زمره افعالی است که در آن اضرار به غیر مندرج و منطوی است و اضرار به غیر هم امری “غیراخلاقی” است”. گمان من این است که انتساب عنوان کلی “ضرر” به عمل ختنه کمی دشوار و مشکل آفرین باشد. بگذارید ختنه را با فعل دیگری که شبهه رقیقی از ضرر دارد قیاس کنیم؛ یعنی واکسیناسیون. ما آدمیان فرزندان خود را در زمان کودکی واکسینه میکنیم تا در بزرگسالی دچار بیماری های صعب العلاج نشوند. نه تنها چنین میکنیم، بلکه از طرف دولت وادار و اجباری نیز بر این امر وجود دارد. گمان نمی کنم کسی باشد که اعتراض کند واکسیناسیون از آنجا که برای کودکان رنج و دردی ایجاد می کند فرونهادنی باشد. سبب آنجاست که واکسینه کردن کودکان در بلند مدت منفعت و سود معتنابهی ایجاد میکند. اما آیا ختنه نیزچنین میکند؟ آیا حقیقتاً با توجه به رنجی که ختنه ایجاد می کند منفعت قابل توجهی دارد؟ پاسخ های متعدد و متضادی بدین سوالات داده اند. نکته مهم اینجاست که پاسخ ساده و روشنی در کار نیست. برخی معتقدند که ختنه برای گذشتگان سبب می شد تا از بیماری های متعدد در امان بمانند. به همین دلیل در روزگار فعلی گره گشایی نمی کند. اما در مقابل برخی دیگر (سازمان بهداشت جهانی)[16] بر این باور اند که انجام ختنه امکان جلوگیری از ایدز و سرطان آلت تناسلی را بالا می برد. این اختلاف در پاسخ ها اگر هیچ چیز را نتواند ثابت کند، یک امر را به قوت نشان می دهد و آن اینکه در بحث از ضرر با موارد ساده و روشنی روبرو نیستیم تا بتوان ختنه را به راحتی با یک چوب از صحنه بیرون راند. بدین معنی که اگر بخواهیم فایده انگارانه قضاوت کنیم، وقتی در جایی انجام عملی سودش بیشتر از ضرر می افتد نمی توان به صراحت آن عمل را غیرعقلانی و غیراخلاقی دانست.[17] هویداست که این یک حکم کلی نیست و در مصادیق گوناگون اَشکال گوناگون به خود می گیرد.

اما با همه این احوال حتی اگر توانسته باشیم کمی از قوت استدلال اضرار به غیر بکاهیم، در استدلال از طریق اراده آزاد چگونه می توان تشکیک کرد؟ به نظر می آید استدلال دوم کمی پچیده تر و استوارتر باشد. بحقیقت، نفی اتونومی و اراده آزاد چیزی از اخلاق باقی نمی گذارد. بگذریم از اینکه بسیاری از روانشناسان اخلاق بر این باورند که عواطف و افکار غیرآگاهانه (unconscious thought) اکثر اعمال ما را جهت می دهند بدون اینکه ما آدمیان آنها را اراده کنیم. ولی تصور کنید فعلاً برای مقاله حاضر استدلال و شواهد این روانشناسان اخلاق معتبر نباشد. با این حساب، آیا انجام ختنه چون بدون اراده و اجازه کودک انجام می شود، فعلی غیر اخلاقی خواهد بود؟ گمان من این است که می توان در این مقدمه نیز تشکیک کرد. اعمال و افعال بسیاری را ما برای کودکانمان انجام می دهیم که شائبه غیراخلاقی بودن در آن نمی رود ولی در عین حال اجازه و اراده کودک نیز دخیل نیست. به عنوان نمونه، بار دیگر مورد واکسیناسیون را به یاد آورید. قاعدتاً عموم والدین لحظه ای شک و تردید ندارند که با انجام واکسیناسیون فعلی غیراخلاقی را انجام نمی دهند. با اینکه والدین از کودکان خود هیچ اجازه ای نمی گیرند اما گمان آنها این است که فعلی اخلاقی را انجام می دهند. به عنوان مثال دیگر، به سوراخ کردن گوش دختر بچه ها نظر کنید. عموم والدین گمان می کنند چون امری زیبایی شناختی را برای کودکان خود به ارمغان می آورند، فعل غیراخلاقی ای انجام نمی دهند. یعنی چون نیت و قصد نیکویی دارند، اخلاقاً مشکلی ندارد. حال آنکه وفق قاعده اتونومی، چنین فعلی غیر اخلاقی از آب در می آید. از واکسیناسیون و سوراخ کردن گوش هم که بگذریم امور ساده بسیار دیگری هستند که به نحو یومیه انجام می دهیم و شائبه غیراخلاقی بودن ندارند ولی در عین حال محدود کننده قاعده شریف اراده آزاد هستند. برای مثال فرزندانمان را به اجبار به مدرسه می فرستیم؛ به فرزندانمان می آموزیم که آداب اجتماعی را رعایت کنند؛ اصول اخلاقی را به جا آورند و…

ممکن است اشکال شود قیاس میان ختنه و واکسیناسیون، سوراخ کردن گوش، به مدرسه فرستادن و… قیاس مع الفارق است و ره گشا نیست. بدین معنا که واکسیناسیون و مدرسه فرستادن کودکان از امور ابتدایی و ضروری بشری تلقی می شوند که سرپیچی از آن در دنیای جدید ممکن نیست. مضاف بر اینکه عموم عقلای قوم هم بر انجام این امور متفق القولند. اما ختنه به هیچ عنوان وجوب و ضرورت واکسیناسیون را ندارد و انجام ندادن آن زندگی آدمیان را به مخاطره نمی اندازد و حیات افراد را تهدید نمی کند (همانطور که بسیاری در دنیای جدید ختنه نمی کنند و زندگی طبیعی می کنند). حال آنکه کسانی که واکسینه نمی شوند یا از آموختن سواد محرومند زندگی طبیعی ای ندارند و تابع زندگی آنها نرمال تلقی نمی شود.

اگر اِشکال فوق صائب باشد، که به گمان من چنین است، می توان به اعتراف گفت که کلی بودن حکم ختنه زیر سوال می رود. به زبان دیگر، از آنجا که والدین می توانند در امور ضروری -و فقط ضروری- برای فرزندانشان تصمیم گیری کنند، بسته به اینکه برای مثال در کدام ناحیه جغرافیایی زندگی می کنند می توانند تشخیص دهند که آیا ختنه از امور ضروری تلقی می شود یا خیر. برای نمونه والدینی که در مناطق محروم آفریقا زندگی می کنند می توانند ختنه را به مثابه امر ضروری تلقی کنند و انجام دهند چرا که بنا بر آمار سازمان بهداشت جهانی آمار ابتلا به ایدز در این مناطق بسیار بالاست. اما در جغرافیایی که ضرورتی برای انجام ختنه وجود ندارد، والدین می توانند انجام این امر را به فرزندانشان بسپارند تا وقتی به قدرت تصمیم گیری برسند خود در این باره دست به انتخاب بزنند.

در مجموع، همانطور که آمد از دو استدلال اخلاقی طرح شده در رد انجام ختنه، اولی یعنی استدلال از طریق ضرر با اینکه بر نکته مهمی انگشت تاکید نهاده است اما چندان پر زور نیست و در مواردی می توان نقض ادعای آن را یافت. اما استدلال دوم یعنی استدلال از طریق اراده آزاد موثرتر افتاد و توانست از کلیت حکم ختنه کم کند. بدین جهت که انجام آن را به شرایط تکاملی-جغرافیایی نسبت داد و از آنجا که در برخی موارد ضرورتی برای انجام آن در حین کودکی وجود ندارد والدین می توانند انجام آن را به خود فرزند در بزرگسالی موکول واگذار کنند. با این حساب، نه می توان گفت انجام ختنه ضرورتاً غیراخلاقی است چرا که در برخی مصادیق که وجوب آن تشخیص داده می شود عقلانی و اخلاقی است و نه می توان ادعا کرد انجام ختنه لزوماً اخلاقی است چرا که در مواردی که ضرورتی در آن نیست ،انجام آن نقض قاعده شریف اراده آزاد و اتونومی است و از این حیث اخلاقاً ناموجه.

جمع بندی

اگر این مقاله در مقصود خود کامیاب باشد، استدلال کرده است که ختنه کردن آن طور که برخی فیلسوفان اخلاق آورده اند لزوماً و ضرورتاً فعلی غیراخلاقی نیست و به همین سبب می تواند در مواردی اخلاقی باشد. در ثانی، نشان داده است که به جهت فقهی اجماع واحدی میان فقهای مسلمان درباره ضرورت ختنه وجود ندارد، بلکه عمده فقها حکم به استحباب آن داده اند. به همین جهت، با وجود چنین کثرت متکثری در اقوال فقیهان، مسلمانان به هر یک از دو طریق عمل کنند در دایره فقه مانده اند و گناه شرعی مرتکب نشده اند. اما آن دسته از مسلمانانی که دغدغه اخلاقی پررنگی دارند و زندگی اخلاقی را برتر از منازعات فقهی می نشانند، می توانند به استحباب انجام ختنه متوسل شوند و آن را بر دوش فرزندان خود بنهند تا شائبه نقض اراده آزاد و غیراخلاقی بودن از میان برود. هم چنین والدین مسلمان نباید گمان کنند که انجام ختنه از وظایف لاینفک پدر و مادری است و انجام ندادن آن خطای فقهی محسوب می شود. از آنجا که در فقاهت اسلام حکم ضرورت قطعی برای ختنه نیامده بلکه از استحباب آن نیز سخن به میان آمده، انجام ندادن ختنه توسط والدین گناه فقهی محسوب نمی شود تا تنش میان اخلاق و فقه به ضعف ایمان بیانجامد. ایمان معرفت شناسانه البته با جستجو است که به چنگ می آید.

.


.

[1] tribal circumcision

منظور ختنه ای است که قبایل مختلف در آفریقای جنوبی هم به علت باورهای مذهبی و هم به سبب باورهای قومیتی انجام می دهند.

[2]http://www.ibtimes.co.uk/articles/488031/20130709/south-africa-initiation-ceremony-botched-circumcision-penises.htm

http://www.telegraph.co.uk/news/worldnews/africaandindianocean/southafrica/10073918/33-men-die-in-South-African-circumcision-ceremonies.html

http://www.foxnews.com/world/2013/07/07/30-south-african-men-killed-in-ritual-circumcision/

http://www.bbc.co.uk/news/world-africa-23284898

[3] Brian Earp (2013), “The ethics of infant male circumcision”, Journal of Medical Ethics, vol. 39, 418-420.

[4] در این مقاله توجه و تمرکز استدلال اخلاقی من بر روی ختنه پسران است. به باور من موضوع ختنه دختران از موضوعاتی است که داوری درباره آن تا حدی ساده است؛ یعنی به شکل بدیهی اخلاقاً ناموجه است و نیازی به استدلال اخلاقی ندارد. با این همه، بحث از نزاعات فقهی حول ختنه دختران را در مقاله آورده ام.

[5] See David Hume, (1975), A Treatise of Human Nature, edited by L. A. Selby-Bigge, 2nd ed. revised by P.H. Nidditch, Oxford: Clarendon Press, Book II, 3.3 415.

[6] See John Stuart Mill, (1869, 1999), On Liberty, Lonodn: Longman, Roberts and Green, Ch. 1.

[7]  مولانا هم می گفت: عقل چون شحنه است چون سلطان رسید/ شحنه بیچاره در کنجی خزید

[8]  یهودیان ختنه را در زمره افعال ضروری می پندارند. عده خاصی از یهودیان در آمریکا نوع خاصی از ختنه را انجام می دهند که سبب اعتراض بسیاری از پزشکان شده است. روحانی یهود در این نوع ختنه آلت پسر را در دهان خود می کند تا خون حاصل از ختنه را با شراب قرمز آمیخه کند و آن را بمکد. تماس دهان خاخام با آلت نوزاد سبب بروز بیماری های جدی می شود که حتی خطر مرگ را به دنبال دارد.

[9]  به عنوان نمونه آرش نراقی، از روشنفکران دینی نسل دوم پس از انقلاب، در صفحه فیس بوک خود نوشته است: “به نظرم وقتي بايد بجد به مسأله ختنه نوزادان پسر هم توجه شود. بدن نوزاد به او تعلق دارد نه به والدين او، و والدين حق ندارند صرفا به اعتبار باورهاي ديني خود تغيير يا “نقص” عضو دائمي در بدن نوزاد ايجاد كنند. اين كار تعرض آشكار به حق كودك نسبت به بدن خود است.”

[10]  See e.g., Noor Kassamali, “Genital Cutting,” in Enyclopedia of Women and Islamic Cultures: Family, Body, Sexuality and Health, vol. 3, eds. Suad Joseph and Afsaneh Najmabadi (Brill, 2005), 129-132.

[11]  برخی (مثل بخاری و مسلم) حدیثی را به پیامبر نسبت می دهند (به نقل از ابی هریره) که در آن ختنه از آداب پنجگانه نظافت و پاکیزگی محسوب می شود. “قال: حدثنا أحمد بن يونس، حدثنا إبراهيم بن سعد، حدثنا ابن شهاب، عن سعيد بن المسيب، عن أبي هريرة – رضي الله تعالى عنه – سمعت النبي – صلى الله عليه وسلم – يقول: الفطرة خمس: الختان، والاستحداد، وقص الشارب، وتقليم الأظفار، ونتف الآباط” (صحیح البخاری؛ 5891 و مسلم؛ 257). همانطور که از حدیث بر می آید ختنه در کنار باقی مستحبات آمده است. در باب این حدیث هم چنین بنگرید به: طبری، محمد بن جریر، تاریخ بلعمی [تاریخ الرسل و الملوک]، ترجمهٔ ابوعلی محمدبن بلعمی، به تصحیح محمدتقی بهار و به کوشش محمدپروین گنابادی. تهران: زوار، ۱۳۷۹، صص ۱۴۳–۱۴۴.

[12] http://news.bbc.co.uk/1/hi/42914.stm

[13] http://www.sistani.org/persian/qa/0896/

به جز فقها و مراجع مسلمانان بسیاری یافت می شوند که ختنه زنان را رد کرده اند. به عنوان نمونه ببینید:

Gruenbaum, ‎Ellen (2000), The Female Circumcision Controversy, University of Pennsylvania Press.

[14]  آیت الله سیستانی هم انجام ختنه را در زمره وظایف استحبابی والدین می داند. ببینید:

http://www.sistani.org/persian/qa/0896/

[15]  ابوحامد محمد غزالی، فقیه و متکلم ایرانی، که آثار او هم برای اهل سنت و هم شیعیان حائز اهمیت است نیز در کتاب گرانسنگ احیاء علوم الدین ذیل ربع عادات و عبادات در رابطه با حج و نکاح نکاتی در باب ختنه آورده است که خالی از لطف نیست.

[16] http://www.who.int/hiv/topics/malecircumcision/en/

[17]  در مبانی و اصول فقهیِ اسلامی هم آورده اند که بریدن هر بخش از بدن بعنوانه الاولی حرمت موکد دارد اما بعنوانه الثانوی اگر مصلحت اهم یا ملزمه در کار باشد حرمت بدل به جواز (مباح و مکروه) می شود. به تعبیر ساده تر می توان گفت بریدن هر بخش بدن تنها زمانی مجاز است که سود آن از ضررش بیشتر باشد.

.


.

2 نظر برای “روایی اخلاقی «ختنه پسران»؛ استحباب یا حرمت؟ نوشتاری از حسین دباغ

  1. بجز یک فایده موقتی که کاهش عفونت ادراری در نوزادان کمتر از 6 ما است (بیماری نادر 1 درصدی و قابل درمان با آنتیبیوتیک) دیگر فواید ختنه مربوط به دوران بزرگ سالی و مربوط به افرادی است که به دلیل داشتن شرکای جنسی متعدد و اهمیت ندادن به اصول بهداشت در معرض بیماری های مقاربتی و ایتز قرار دارند. خوب از کجا والدین احتمال میدهند که به احتمال زیاد فرزندشان دارای چنین خصوصیتی است و ختنه برای او لازم؟ اگر این پرسش را از والدین ایرانی بپرسید خواهید دید که هیچ پیشزمینه ی فکری پشت این کار نیست حتی اطلاعات چندانی در زمینه شرعی برای این کار ندارند و آنها فقط فرزندان خود را به دلیل اینکه این کار یک عرف در جامعه هست ختنه کرده اند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *