حاشیه نمی روم! وقت آن را ندارم، چون کمتر از 12 ساعت به تحویل سال مانده است و همه چیز به سرعت پیش می رود. کسی حوصله ی حاشیه رفتن هم ندارد. در لحظات تحویل سال، وقتی تنها چند دقیقه مانده است تا زمین یک بار دیگر دور خورشید بگردد، معمولا کمی تا قسمتی احساساتی می شویم و تصمیمات زیادی می گیریم. بجز آن لحظه ی عرفانی! نیز در اوایل هرسال، اوایل هر ماه، اوایل هر هفته و احتمالا اوایل هر روز تصمیمات مهمی را برای زندگی مان می گیریم. به این بهانه شاید بد نباشد سخنی، هرچند تکراری و مقدماتی، در باب تصمیم گیری به میان بیاید.
تصمیم گیری یکی از پیچیده ترین عملکردهای ذهن انسان است. تصمیم گیری همچنین حضور بشدت گسترده ای زندگی ما دارد: انتخاب رنگ نوشابه ی شامتان، انتخاب ست مناسب لباس مهمانی آخر هفته، انتخاب رشته ی تحصیلی، انتخاب شغل و انتخاب همسر.
اما ما چگونه تصمیم می گیریم؟ چه فرایندهایی در تصمیم گیری ما نقش حیاتی دارد؟ تصمیمات ما تحت تاثیر چه عواملی گرفته می شود؟ دادن پاسخی جامع و مبتنی بر پژوهش های علمی به این سوال از دانش من خارج است، اما در این نوشته نکته ای در مورد تصمیم گیری که به نظرم در زندگی ما نقش بسیار مهمی دارد را با شما درمیان می گذارم.
فرض کنید شما و دوستتان برای جمعه ی این هفته دو بلیط صدهزار تومنی برای شهر بازی خریده اید و امکان پس دادن بلیط ها نیز وجود ندارد. صبح روز جمعه هم شما و هم دوستتان احساس می کنید که امروز شهربازی نمی تواند خیلی حال شما را خوش کند و اگر در خانه بمانید و مسابقه ی فوتبالی که قرار است امروز برگزار شود را ببینید لذت بیشتری خواهید برد. در این شرایط چه تصمیمی می گیرید؟ به شهربازی می روید یا به خانه بر می گردید و مسابقه ی فوتبال را تماشا می کنید؟
سؤالی شبیه به این در یکی از پژوهش های کلاسیک حوزهی تصمیم گیری از شرکت کنندگان پرسیده شد و بسیاری از آن ها گفته بودند علی رغم اینکه از شهربازی لذت کمتری خواهد برد اما باز هم به شهربازی خواهند رفت. بیایید هزینه و فایده ی هر یک از دو تصمیم را بررسی کنیم:
تصمیم1: رفتن به شهر بازی
هزینه: صدهزارتومن + از دست دادن دیدن مسابقه ی فوتبال(لذت بیشتر)
فایده: حضور در شهر بازی(لذت کمتر)
تصمیم2: برگشت به خانه و دیدن مسابقه فوتبال
هزینه: صدهزارتومن + از دست دادن حضور در شهربازی(لذت کمتر)
فایده: دیدن مسابقه ی فوتبال(لذت بیشتر)
ظاهرا تصمیم2 هزینه ی کمتر و فایده ی بیشتری دارد. اما بیشتر افراد تصمیم1 را انتخاب می کنند. این چیزی است که آن را اثر هزینه ی صرف شده(sunk-cost effect) می نامند. اثرهزینه ی صرف شده طبق تعریف یعنی گرایش بیشتر به فعالیتی که برای آن فعالیت هزینهای (اعم از زمان، پول، تلاش و …) صرف شده باشد. بنابراین تصمیم1 به این دلیل بیشتر انتخاب می شود که از قبل برای آن هزینه ای (صد هزار تومن) صرف شده است.
اما چرا چنین پدیدهای رخ می دهد؟ ما فقط تا کنون نامی برای آن انتخاب کردیم ولی انتخاب نام نمی تواند چرایی وقوع این پدیده را تبیین کند. چرا ما دچار اثرهزینه ی صرف شده می شویم و تصمیمی با هزینه ی بیشتر و فایده ی کمتر را اتخاذ می کنیم؟ یکی از علل وقوع این پدیده این است که ما انسان ها احساس نیاز می کنیم که کارهای خود را برای دیگران توجیه کنیم. اگر شما از میانه ی مسیر شهربازی به خانه برگردید و مسابقه ی فوتبال را تماشا کنید، نمی تواند پرداخت صدهزار تومن پول برای شهربازی را برای دیگران توجیه کنید. احتمالا متهم به بی تدبیری و ولخرجی شده و دیگران فکر می کنند یک چیزی تان می شود! به همین دلیل است که این اثر زمانی بیشتر دیده می شود که فرد در مقابل دیگران، برای تصمیمش مسئول شناخته شود. همچنین اثرهزینه ی صرف شده در کودکان و اعضای دیگر گونه ها، از انسان های بالغ کمتر دیده می شود، چرا که احتمالا کودکان و حیوانات نیازی به توجیه کارهای خود برای دیگر افراد گونه شان را احساس نمی کنند.
اما ای کاش اثرهزینه ی صرف شده فقط در مورد بلیط شهربازی مصداق داشت. حقیقت تلخ این است که این اثر در مهم ترین تصمیمات زندگی ما موثر بوده است. شما برای شنیدن گلایه ی یک دانشجو از رشته ی تحصیلی اش، برای خبردار شدن از عذاب یک فرد از ادامه ی زندگی مشترکش، برای دیدن ملول بودن یک کاسب از شغلش و …. نیازی ندارید که به جستجو بپردازید. اطراف ما پر از تصمیماتی است که هزینه ی زیاد و فایده ی کم دارند. بسیاری از افراد از شغل خود، از رشته ی تحصیلی خود، از دوستان خود، از همسر خود و از اعتقادات و رفتار خود ناراضی اند، اما تصمیم نمی گیرند شرایط و مسیر خود را عوض کنند، چون در مسیر و نامطلوب شان هزینه هایی صرف کرده اند و اگر از مسیر فعلی خارج شوند نمی توانند صرف کردن این هزینه هارا برای دیگران توجیه کنند.
بدون اطاله ی کلام، به نظرم می رسد بدیهی ترین کاری که برای مقابله با اثرهزینه ی صرف شده باید انجام دهیم، بررسی این موضوع است که آیا ما واقعا باید تصمیمات خود را برای دیگران توجیه کنیم و تصمیمات ما باید دائرمدار خوشآیند و بدآیند دیگران باشد؟ به نظر می رسد اگر نسبت به ارزش داوری دیگران کاملا بی تفاوت باشیم و به این نتیجه برسیم که لازم نیست تصمیمات خود را برای دیگران توجیه کنیم کمتر به اثرهزینه ی صرف شده دچار خواهیم شد. احساس نیاز به توجیه تصمیمات خود برای دیگران و اهمیت دادن به ارزش داوری آن ها خسارات سنگینی را بر زندگی هر یک از ما وارد کرده است.
اما طلب کردن توجیه از دیگران و ارزش داوری کردن دیگران از جانب ما نیز تصمیمات آن ها را نسبت به اثرهزینه ی صرف شده شکننده تر می کند. کم ندیده ایم کسی که رشته ی تحصیلی یا شغل خود را تغییر داده یا از ادامه ی زندگی با شریک خود صرف نظر می کند با چه برخورد سنگینی مواجه می شود. معمولا اولین سوالی که در مواجهه با این افراد می پرسیم این است که چه شد که این تصمیم را گرفتی و احتمالا اشاره خواهیم کرد که بالاخره مقداری پول، زمان و تلاش را در مسیر قبلی اش هزینه کرده است. این نحوه ی برخورد چیزی است که بسیاری از افراد را از تصمیم برای تغییر وضعیت فعلی و نامطلوبشان باز می دارد و این همان اثرهزینه ی صرف شده است.
اولین تصمیم سال نو من، تصمیمی است معطوف به تصمیم گیری هایم: با تمرین بی توجهی به ارزش داوری دیگران اثرهزینه ی صرف شده را در تصمیمات خودم به حداقل برسانم و همچنین با اجتناب از ارزش داوری و توضیح خواستن از دیگران در مورد تصمیماتشان نقش مخربی در تصمیم گیری دیگران نداشته باشم. از خواننده ی این مطلب نیز دعوت می کنم به این موضوع بیاندیشد و چنانچه آنچه گفته شد برایش قانع کننده بود، تصمیم جدیدی معطوف به تصمیم گیری های خود بگیرد. هر یک از ما هزینه هایی در مسیرهایی کرده است و احتمالا از آن مسیر ناراضی است، بهتر است آن هزینه ها را نادیده گرفت و دیگر سرمایه ها را در مسیر جدید و دلخواه هزینه کرد. باید قمارهای باخته را فراموش کرد و در راه مطلوب و دلخواه قمار کرد. هنگام فکر کردن در باب این موضوع بیت زیر از مولانا، بدون اینکه ادعا کنم محتوایش همین است که من اینجا طرح کرده ام، برایم تداعی می شود:
خنک آن قماربازی که بباخت هرچه بودش بنماند هیچش الا هوس قمار دیگر
درنهایت باید صریحا بگویم که نه تمام تصمیم گیری ها در اثرهزینه ی صرف شده خلاصه می شوند و نه تنها راه بهبود تصمیم گیری ها بی تفاوتی نسبت به ارزش داوری دیگران است. همچنین در هر تصمیم گیری باید نکات حقوق، اخلاقی و … زیادی درنظر گرفته شود که آن ها در جای خود محفوظ است و خواننده ی این مطلب می داند هدف من از طرح این نکات نادیده گرفتن وجوه دیگر تصمیم گیری نیست. احساس کردم طرح مقدماتی این وجه از تصمیم گیری در این بازار داغ تصمیم گیری ها شاید بد نباشد.
.
.
تصمیم سال نو
نویسنده: احمد لطفی
.
.
ممنون. خیلی مفید بود. سال خوبی در پیش داشته باشید.
بسیار عالی
ممنون
عالی بود.
با تشکر از زحمتی که می کشید، امیدوارم روزی فرا رسد که ایرانی خودش فکر کند و عزت نفس از دست رفته خود را که دراثر رتفوق غرب ایجاد شده دوباره کسب نماید.
امیدوارم که تبریکات عید دیگر ترجمه کارت پستال های انگلیسی و فرانسه نباشد و ایرانی خودش احساساتش را بیان کند.
امید وارم که این متون ترجمه ای جای خود ا به بیان اندیشه ایرانی بدهد.
تا زمانی که ترجمه متون خارجی رواج دارد اندیشه ایرانی به جحایی نخواهد رسید.
باری دیگر از این که احساسات خالصانه
خود را بیان می دارید سپاس گزارم
بالاخره احساسان خالصانه هست یا ترجمه متون خارجی؟؟ به نظر یه استپ کنید ببینید با خودتون چند چندید بعد بنویسید
سپاس از تذکرتان
عالی بود