بسیاری از مردم از افسردگی مینالند. اما آیا همه این نوع افراد افسردهاند؟ در این مطلب به این پرسش پاسخ میدهیم که چه گروههایی از مردم بیش از دیگران در معرض ابتلا به این بیماریاند.
افسردگی یک اختلال ذهنی است که بیش از ۳۵۰ میلیون نفر در دنیا از آن رنج میبرند. براساس تحقیقات سازمان بهداشت جهانی (WHO)، ناتوانی، علت اصلی این بیماری جهانی است و افراد مبتلا ممکن است حتی دست به خودکشی بزنند. ممکن است برخی از مردم بیشتر از دیگران در معرض ابتلا به این بیماری باشند.
کمدین و بازیگر معروف رابین ویلیامز بعد از پشت سر گذاشتن دوره پرتلاطم نقاهت یک دوره افسردگی مزمن دست به خودکشی زد. بسیاری از روزنامهها نوشتند که علت این افسردگی نوع حرفه و کمدین بودن ویلیامز بوده است، اما تحقیقات و دادههای علمی این موضوع را تایید نمیکنند. یک روانشناس بالینی در دانشگاه کالیفرنیا به نام دکتر رامانی دورواسلا (Ramani Durvasula) در این خصوص میگوید: «مرتبط دانستن علت ارتکاب به خودکشی رابین ویلیامز به کمدین بودنش تا حدودی اشتباه است. تغییر وضعیت از یک حالت سیاه و ناراحتکننده به یک وضعیت شاد و مسرتبخش در حقیقت نوعی تعامل بین افسردگی و شاد بودن است، اما الزاما کمدین بودن دلیلی بر افسردگی و ارتکاب به خودکشی نیست» (منبع).
بروز افسردگی با علائم متفاوتی همراه است. اولین نشانه خلق و خوی افسرده و به نوعی دلمردگی است، در این صورت فرد احساس اندوه، پوچی و افسردگی میکند. بیعلاقگی یا لذت نبردن از فعالیتهایی که پیشتر برای شخص افسرده لذتبخش و جالب بودند، احساس خودکمبینی، احساس گناه و سرزنش خویشتن یکی دیگر از نشانههای ابتلا به این بیماری است. اندیشیدن به خودکشی و یا اقدام به آن که در افراد با افسردگی حاد بروز پیدا میکند، اختلال در خواب که به صورت پرخوابی یا کمخوابی نمود پیدا میکند، اختلال در گوارش که با بیاشتهایی یا پرخوری علنی میشود، عدم تمرکز حواس و احساس خستگی مفرط یا فقدان انرژی که با سستی و کندی در حرکات قابل تشخیص خواهد بود، همه و همه از علائم ابتلا به افسردگیاند. توجه داشته باشید که حداقل چند مورد از علائم یاد شده عموما در طول روز و طی چند روز متوالی باید در یک فرد بروز پیدا کنند تا بتوان به کسی برچسب افسرده زد (منبع: webmd، helpguide و beyondblue).
اما این افرادی که از آنها صحبت کردیم چه کسانیاند؟ آیا میتوان آنها را دستهبندی کرد؟ در ادامه گروههایی از افرادی را که بیش از دیگران در معرض ابتلا به افسردگیاند به شما معرفی میکنیم (منبع).
دسته اول: طبق تحقیقاتی که در مجله آمریکایی «سلامت عمومی» به چاپ رسیده، افراد تراجنسیتی جزو اولین دسته از افراد یک جامعهاند که ممکن است مبتلا به افسردگی شوند. این افراد عموما دچار افسردگی، اضطراب و اختلالات جسمانی هستند. بیشتر این افراد سابقه «تروما» دارند و از دوران کودکی مجبور به مبارزه با تنهایی، ترس، تبعیض و حتی گاهی تحمل خشونت بودهاند. این عوامل با توجه به دوام و طولانی بودن آنها منجر به ایجاد حس افسردگی در این گونه افراد میشود.
دسته دوم: نوجوانانی که خانوادههای آنها در ارتش اشتغال دارند. این نوجوانان بسیار بیشتر از همسالان خود افسردگی، ناامیدی و افکار مربوط به خودکشی را تجربه میکنند. البته خودِ افرادی که در ارتش خدمت میکنند، بهویژه آنها که دچار سانحه میشوند نیز در معرض ابتلا به افسردگی هستند چرا که مدام صحنههای دلخراش جنگ و درگیری در ذهنشان تداعی میشود و روزگار خود را با سالهای قبل از مصدومیت مقایسه میکنند و در نتیجه این تفکرات موجب افسردگی و احساس اندوه در آنها میشود (news.usc، cfah، veteransandptsd).
دسته سوم: افراد خلاق در معرض ابتلا به اختلال روانیاند، درست مانند آنچه که در مورد بازیگر و کمدین مشهور رابین ویلیامز گفته شد. سی.ان.اندر گزارشی اعلام کرد که افراد خلاقی همچون چارلز دیکنز، تنسی ویلیامز، یوجین اونیل، ارنست همینگوی، لئو تولستوی و ویرجینیا ولف همه از افسردگی بالینی رنج میبردند.
دسته چهارم: در یک مقاله علمی که در مجله «الزیویر» به چاپ رسیده، اعلام شده که درصد قابل توجهی از افراد درونگرا دچار افسردگی میشوند. در همین تحقیق عنوان شده که افراد کمالگرا بیش از سایرین اضطراب و افسردگی را تجربه میکنند.
طبق گزارشهای مرکز کنترل و پیشگیری از بیماری کشور آمریکا (CDC) در ردههای بعدی زنان، افراد رنگینپوست که در محیط غیربومی زندگی میکنند، افراد مهاجر و یا غریبه که دارای لهجه خاصیاند مانند هیسپانیکها (افرادی که با زبان و لهجه اسپانیایی در آمریکا زندگی و تکلم میکنند)، افرادی که سطح تحصیلاتشان در حد تحصیلات متوسطه و دبیرستان است و دروههای آموزش عالی را طی نکردهاند، افراد مطلقه و افراد بالای 45 سال بیش از سایرین در معرض ابتلا به افسردگیاند (منابع: cdc، cdc، cdc و cdc).
در این بین افراد مبتلا به برخی بیماریهای خاص مانند پارکینسون نیز به دلیل شرایط بیماری و گاهی سخت بودن وضعیت بیمار برای مقابله، رفتهرفته و با پیشرفت بیماری علائم افسردگی در آنها نمود پیدا میکند. البته گاهی افسردگی از عوارض مصرف داروهاست (منبع).
هر چه هست باید پذیرفت که افسردگی یک بیماری است و نیاز به درمان دارد. در ضمن باید آگاه بود که این بیماری نیز مانند هر بیماری دیگری برای درمان نیاز به متخصص دارد، از این رو درمانهای خودسرانه و خانگی ممکن است وضعیت بیمار را وخیمتر سازد، پس اگر اطرافیانتان علائم افسردگی را داشتند (دوام و بروز همزمان چند نشانه برای تشخیص بیماری ضروری است) هر چه سریعتر و قبل از وخامت بیماری شخص را به نزد پزشک معالج ببرید تا در همان بدو امر، بیماری کنترل و درمان شود (منبع).
ظاهرا پزشکی شده یک دین جدید در دنیایی ما.. برادران، هیچ بیماری درمان نداره. لطفا چشمانتان را باز کنید.. مخصوصا بیماریهایی ذهنی.. بنده بیست سال است که از افسردگی شدید رنج میبرم و هیچ پزشکی نتوانسته ذره ای مرا درمان یا حتی بهبود بخشد. میلیونها تومان پول خرج کشیشهای مدرن یا همان روان پزشکان کردم و آخرش مثل خر تو صورت آدم نگاه میکنند. در ضمن مصرف قرصها به مدت ده سال باعث بروز بیماریهایی تازه ای هم در من شد.. باور کنید اینها همه دکترهای کلیساهای جدیدند که مردم رو گول میزنند و می خوان بهشون سلامتی بفروشند.. تنها راه کنار اومدن با افسردگی پذیرش وضعیت اگزیستانسیالی هست که توش قرار داری و زندگی باهاش تا آخر عمر.. البته یک راه دیگرش هم خودکشیه… من الان ده سال که نه دکتر میرم نه قرص میخورم. زندگی همینطورییه. یا جزو این دسته ای یا اون دسته. کسی ازت سوال نمیپرسه. و بازگرداندن آنتروپی هم غیر ممکنه…..