فیل زاکرمن (Phil Zuckerman) استاد جامعهشناسی و مطالعات سکولار در کالج پیتزر در کالیفرنیا طی مقالهای در هافینگتون پست با ارایه آمار ثابت می کند که در تاریخ جهان اولین بار است که تعداد جوامعی که سکولار میشوند، از تعداد جوامعی که دیندار میشوند، پیشی میگیرد. با این حال، اسلام رو به گسترش است و در سال 2050به بزرگترین دین دنیا تبدیل می شود.
موج فزاینده مطالعات اخیر که به پایش وضعیت کشورهای سراسر جهان میپردازند، همگی به این نتیجه میرسند که دینداری در حال افول و خاموشی است. تمام جهان، از اسکاندیناوی تا آمریکای جنوبی، و از ونکوور تا سئول، موج بیسابقهای از سکولاریزم را تجربه میکند. در واقع، آن گونه که گزارش اخیر نشنال جئوگرافیک تأیید میکند، جدیدترین دین جهان، «بیدینی» است.
بررسی آمار و واقعیات
ــ تعداد خداناباوران و تجاهلگران (ندانم گرایان) برای اولین بار در تاریخ نروژ، از تعداد مؤمنان بیشتر شده است.
ــ تعداد این افراد در تاریخ بریتانیا نیز برای اولین بار از تعداد مؤمنان و خداباوران پیشی گرفته است. همچنین حضور و مشارکت در کلیسا در پایینترین میزان خود قرار دارد و کمتر از 2% از زنان و مردان بریتانیایی، هر یکشنبه به کلیسا میروند.
ــ نظرسنجی اخیر نشان میدهد که 0% از ایسلندیها اعتقاد دارند خداوند زمین را خلق کرده است؛ بله به طور کامل صفر درصد. این در حالی است که 20 سال قبل، 90% ایسلندیها ادعا میکردند دیندار هستند و اکنون کمتر از 50% خود را دیندار میدانند.
ــ نزدیک به 70% هلندیها، به هیچ دینی پایبند نیستند، و پیشبینی میشود که نزدیک به 700 کلیسای پروتستان و 1000 کلیسای کاتولیک در هلند، طی سالهای آتی به دلیل مشارکت اندک مردمی تعطیل شوند.
ــ طبق آخرین نظرسنجی یوروبارومتر، 19% اسپانیاییها، 24% دانمارکیها، 26% اسلونیاییها، 27% آلمانیها و بلژیکیها، 34% سوئدیها، و 40% فرانسویها گفتهاند که به هیچ مفهومی از روح، خدا یا نیروی حیات باور ندارند.
ــ در ایالات متحده آمریکا، چیزی حدود 23 تا 28% آمریکاییهای بالغ، احساس تعلق دینی ندارند. این گروه که به آنان «nones» یا «هیچکدامیها» میگویند، نه تنها به طور فزایندهای در باورها و رفتارهایشان سکولارتر میشوند که تعداد آنان نیز روز به روز در حال افزایش است.
ــ در میان آمریکاییهایِ نسل هزاره (نسل وای) که در دهه سوم زندگی خود هستند، 35% بیدین وجود دارد که بزرگترین گروه سکولار از زنان و مردان را در تاریخ ایالات متحده تشکیل میدهند.
ــ در کانادا 12% از بزرگسالان در سال 1991، خود را «هیچکدامی» معرفی کرده بودند که این تعداد امروز به 24% رسیده است.
ــ 15% از جمعیت استرالیا در سال 2001 گفته بودند که دینی ندارند که این رقم امروز حداقل به 22% میرسد.
ــ 30% جمعیت نیوزیلند در سال 2001 خود را بیدین معرفی کرده بودند که این گروه در سال 2013 به 42% رسیدند.
ــ در میان کشورهای آمریکای جنوبی، 7% از مردان و زنان مکزیکی، 8% از برزیلیها، 11% از آرژانتینیها، 12% از السوادوریها، 16% از ساکنان شیلی، 18% از شهروندان جمهوری دومینیکن و 37% از اهالی اروگوئه بیدین هستند. این تعداد، بالاترین میزان ثبتشده از بیدینی در کشورهای آمریکای لاتین است.
ــ در ژاپن، 70% از بزرگسالان 60 سال قبل ادعا میکردند که اعتقادات شخصی دینی دارند. اما امروزه این رقم به 20% کاهش یافته است. در سال 1970، تعداد 96000 معبد بودایی در سراسر ژاپن یافت میشد که از این تعداد، 75866 معبد در سال 2007 باقی مانده بود. تعداد 20000 معبد از میزان باقیمانده نیز بدون کارکنان و روحانی بودند. 75% از خانوادههای ژاپنی در دهه 1950، کامیدانا (محراب شینتو) در خانه داشتند که این رقم در سال 2006 به 44% در تمام کشور و تنها 26% در شهرهای بزرگ کاهش یافت.
ــ در حالی که 11% درصد از شهروندان کره جنوبی در سال 2005 خداناباور بودند که این رقم به حداقل 15% در اواخر سال رسید، تعداد افرادی که خود را دیندار میخواندند نیز از 58% به 52% در دهه گذشته سقوط کرده است.
ــ افزون بر 50% چینیهای بزرگسال، سکولار هستند. از آن جایی که در دوران دیکتاتوری با دینداری مقابله میشد، دریافت اطلاعات موثق درباره گرایشهای دینی مردم در آن دوره، همواره با دشواری همراه است.
ــ هر چند تعصب دینی در آفریقا همچنان در سطح بالایی است، با این حال، بیدینی نیز در حال یارگیری است. بیش از 5% ساکنان غنا، 9% شهروندان ماداگاسکار و تانزانیا، و 11% مردم در گابن و سوازیلند، بیدین هستند.
ــ نزدیک به 20% از شهروندان بوتسوانا امروزه ادعا میکنند که دیندار نیستند.
ــ بیش از 20% از اهالی جامائیکا بیدین هستند.
بسیاری دیگر از ملیتها، مانند اسلوونی، اسرائیل، فنلاند، مجارستان، روسیه، آذربایجان، قزاقستان و… جمعیت قابل توجهی از بیدینها را در خود جای دادهاند که مجال بررسی تک تک آنها در این جا نیست. تنها کافی است بگوییم که بیشتر کشورها شاهد پیشرفت قابل توجه سکولاریزم در قرن گذشته بودهاند، و برای اولین بار در تاریخ جهان، سکولار شدن جوامع بسیار رایجتر از گرایش آنها به دینداری شده است.
هرچند حمایت علنی از بیدینی گاهی در برخی از کشورهای با اکثریت مسلمان مجازات دارد ــ در واقع الحاد و بیدینی در 13 کشور اسلامی جرم به حساب آمده، مجازات مرگ را در پی دارد ــ با این حال، نشانههای فراوانی وجود دارد مبنی بر این که سکولاریزم در میان مسلمانان جهان در حال رشد و گسترش است. اما نمیتوان رقم قابل اعتمادی به دست داد.
کوتاه سخن آن که تعداد فراوان مردان و زنان سکولار بر روی سیاره زمین، بیسابقه است و طبق آخرین برآورد مرکز تحقیقات پیو، تعداد 1/1 میلیارد از مردم جهان در سال 2010 بیدین بودند که انتظار میرود این تعداد به بالاتر از 2/1 میلیارد در سال 2020 برسد.
آیا موج سکولاریزم همچنان به شستن جهان ادامه میدهد؟
پاسخ قطعی به این پرسش دشوار است.
از یک طرف میدانیم که اجتماعی کردن، ابزار و موتوری است که به پرورش تعصب دینی در افراد کمک میکند. کودکان در خانوادههای دیندار، توسط پدر و مادرهای باایمان، تربیت دینی میشوند، و لذا هر چه افراد بیشتری روی از دینداری برتابند، کودکان بیشتری بدون تربیت دینی بزرگ میشوند، و به این ترتیب، گسترش بیننسلی دین به مرور طی دهههای آتی تضعیف خواهد شد. افزون بر این، توسعه سکولاریزم ارتباط عمیقی با میزان دسترسی به اینترنت و استفاده از آن دارد. لذا هر چه حضور اینترنت در زندگی افراد پررنگتر شود، سکولاریزم بیشتر و بیشتر رشد خواهد کرد.
اما از سوی دیگر، افراد دیندار کودکان بیشتری نسبت به افراد سکولار دارند و ملتهایی که امروزه بالاترین میزان زاد و ولد را دارند، دیندارتر نیز هستند. این در حالی است که ملتهای سکولار، پایینترین میزان زاد و ولد را دارند. به عبارتی دیگر از نظر جمعیتی، دیندارها از امتیاز تولید مثل بالاتری برخوردارند. به همین دلیل است که طبق آخرین پیشبینی مرکز تحقیقات پیو، روند توسعه سکولاریزم در دهههای آتی متوقف خواهد شد، در حالی که اسلام همچنان به رشد خود ادامه خواهد داد و در سال 2050 به بزرگترین دین جهان تبدیل خواهد شد.
اما در حال حاضر، کلیساها در سراسر جهان در حال تعطیل شدن هستند و نقش ایمان در زندگی کمرنگ میشود و مردان و زنانی که با ارزشهای سکولار و اصول انسانی میزیند، درحال رشد و افزایش است.
.
.
افول دینداری در برابر درخشش سکولاریسم
برگردان: محمد جواد معموری
منبع: دینآنلاین
.
ظاهرا مطلب شما رو قبلا اینجا منتشر کرده است
http://www.dinonline.com/doc/report/fa/6552/
آنچه که این مطلب به آن پرداخته بیشتر بی دینی برابر با آتئیست هست . بحث سکولاریسم را جدا گانه بفرمایید . سپاس
دوستان دقت کنند که با توجه به تجربهی تاریخی و عینیای که ما ایرانیها داریم (که یکی از نمودهایش ،بستهشدن ۵۰ هزار سنگر مسجد از ۷۵ هزار مسجد است)،
نظر جناب زاکرمن:
“در حالی که اسلام همچنان به رشد خود ادامه خواهد داد و در سال ۲۰۵۰ به بزرگترین دین جهان تبدیل خواهد شد.”
تا اطلاع ثانوی فقط به زاد و ولد الیماشاءالله بشر مسلمان در سراسر جهان متکی است.
مثلا نگاه کنیم به پاکستانِ، اندونزی، نیجریه، نیجر، بنگلادش و حتی کرانهی باختری اشغالی و مخصوصا نوار غزه (که پرتراکمترین نقطهی جهان، اما شاید گرستهترین است. در اینجا فلسطینیها و یهودیان ارتدکس با همدیگر مسابقهی تولید بچه دارند تابهامیدخدا، الله یا یهوه، جهان را از اهل ایمان پر کنند. منتهی بچهمسلمانها دندان خواهند داشت،اما نان، نه!).
لذا مومنینِ عزیز مبادا اشتباه برداشت کنند و نظر آقای زاکرمن را مصداق “یومئذِ یفرح المومنون” یا “یشفِ صدور قومِ مومنین” یا “یدخلون فیدینالله افواجا” تلقی کنند.
==========
فیل زاکرمن، نویسندهی کتابی است پژوهشی و ارزنده با زبانیِ بسیار عالی و شیرین، و ترجمهای درخشان از خشایار دیهیمی، به نامِ درآمدی بر جامعهشناسیِ دین، از نشرِ لوح فکر. خواندن این کتاب برای هر اهلِ اندیشهای یک باید است، چه مخالف دین باشد یا اهل تدین. در این کتاب یاد میگیریم که چرا دینها با وجودِ هزاران تغییر و تحول در فکر معاصر بشری هنوز در بین مردم عادی ریشه دارند. یاد میگیریم که دینها، در عمل، چه کارکردهای روانی-اجتماعیای دارند، یاد میگیریم که در ارزیابیِ خود از اهل تدین صبورتر باشیم و عمیقتر، یاد میگیریم که …
اوووه!
سلام،
یادم رفت که در مورد این افتخاراتِ تاج سر بشریت مسلمان که از آنان اسم بردم کمی بیشتر یاد کنم.
هر چند که اندونزی شاید کمی با بقیهی این کشورهای بچهمسلمان ساز فرق داشته باشد، اما الباقی تاجهایی هستند بر سر بشریت مسلمان که تا عمر دارد سر بلند نکند.
رجالهآباد پاکستان، نیجریه، نیجر، بنگلادش همگی تفهایی هستند بر صورت انسان. پاکستانی که قرار بود استان پاکان باشد! صادرکنندهی آدم گرسته، تروریسم و مافیای نظامی به نقاط دیگر است. باقیشان هم در زنجیر گرسنگی و مافیای قدرتِ نظامی و نخبهگانِ فاسدهستند و البته که همهی این کشورها با تمام این احوال، وضعشان از ما بهتر است، چرا که حداقل قرار نیست که در مسکو و واشنگتن نماز فتح بخوانند و با دنیا روابط متعارف دارند و قدری از ملاحظات دیپلماتیک شرم میکنند و خواستار نابودیِ هیچ کشوری نیستند. لذا وضعشان و آبروی حکومتشان از ما کمی بهتر است، حتی رجالهآباد پاکستان هم! (مایی که فعلا تا اطلاع ثانوی به استانداردِ نفت در برابر غذای صدام ارتقاء یافتهایم!) تاریخ: ۳۱ مرداد ۱۴۰۲