
آیا حیوانات احساس رنج میکنند؟ در این رابطه چگونه میتوانیم علم کسب نماییم؟ اصلا ما از کجا میتوانیم بدانیم که یک موجود –خواه انسان خواه هر حیوان دیگر- رنج میکشد؟ ما میدانیم که خودمان گاهی مواقع در حال رنج کشیدن هستیم و این احساس را نیز بی واسطه درک میکنیم مثلا وقتی فردی سیگار روشنی را بر پشت دستمان فشار میدهد، احساس سوزش و درد میکنیم و این را نیز بی واسطه درک میکنیم ولی از چه طریقی میتوانیم دریابیم که یک موجود دیگر در حال رنج کشیدن است –خواه آن موجود، دوستمان باشد و خواه یک سگ ولگرد. رنج، واقعه و رویدادی است انفسی و درونی (وجدانی) و به همین خاطر نمیتوان از طریق حس ظاهر به آن پی بُرد. رفتارهایی مثل فریاد زدن و پیچ و تاب خوردن و کشیدنِ دست از زیرِ سیگار روشن، علایم رنج کشیدن هستند ولی خودِ رنج نیستند حتی مواردی که توسط یک عصبشناس از فعالیتهای عصبی و مشاهدات مغزی ارائه میشوند و ثبت میگردند، نیز دالّ بر خود رنج نیستند. رنج چیزی است که ما آن را احساس و ادراک میکنیم و تنها کاری که میتوانیم بکنیم، این است که فقط میتوانیم استدلال کنیم همانگونه که ما خودمان رنج را احساس میکنیم، افراد دیگر نیز به طُرُق گوناگون و توسط رویدادهای خاص، رنج را احساس میکنند و بواسطه این تحمیل رنج است که علائم و رفتارهایی را از خود بروز می دهند.
آیا حیوانات احساس رنج میکنند؟
اشاره
در نوشتار موجزی که از نظر میگذرانیم، اندیشمند معروف دوره ما پیتر سینگر میکوشد تا اختصاراً توجه ما را به این نکنته مهم جلب نماید که حیوانات –که در کنار ما انسانها، از اصلیترین ساکنین کره خاکی هستند- دارای توانایی درک بوده و رنجها را احساس میکنند. اعتقاد به اینکه حیوانات دارای این حد از ادراک هستند، میتواند تبعات نظری و عملی فراوانی به بار آورده و حتی موجب بروز جنبش هایی نیز شده است. نوشتار حاضر در اصل برگرفته از بخشی از کتاب رهاسازی حیوانات است، ویراست دوم، ۱۹۹۰، نیویورک: اُوِن بوکس صص۱۰-۱۲٫
آیا حیوانات احساس رنج میکنند؟ در این رابطه چگونه میتوانیم علم کسب نماییم؟ اصلا ما از کجا میتوانیم بدانیم که یک موجود –خواه انسان خواه هر حیوان دیگر- رنج میکشد؟ ما میدانیم که خودمان گاهی مواقع در حال رنج کشیدن هستیم و این احساس را نیز بی واسطه درک میکنیم مثلا وقتی فردی سیگار روشنی را بر پشت دستمان فشار میدهد، احساس سوزش و درد میکنیم و این را نیز بی واسطه درک میکنیم ولی از چه طریقی میتوانیم دریابیم که یک موجود دیگر در حال رنج کشیدن است –خواه آن موجود، دوستمان باشد و خواه یک سگ ولگرد. رنج، واقعه و رویدادی است انفسی و درونی (وجدانی) و به همین خاطر نمیتوان از طریق حس ظاهر به آن پی بُرد. رفتارهایی مثل فریاد زدن و پیچ و تاب خوردن و کشیدنِ دست از زیرِ سیگار روشن، علایم رنج کشیدن هستند ولی خودِ رنج نیستند حتی مواردی که توسط یک عصبشناس از فعالیتهای عصبی و مشاهدات مغزی ارائه میشوند و ثبت میگردند، نیز دالّ بر خود رنج نیستند. رنج چیزی است که ما آن را احساس و ادراک میکنیم و تنها کاری که میتوانیم بکنیم، این است که فقط میتوانیم استدلال کنیم همانگونه که ما خودمان رنج را احساس میکنیم، افراد دیگر نیز به طُرُق گوناگون و توسط رویدادهای خاص، رنج را احساس میکنند و بواسطه این تحمیل رنج است که علائم و رفتارهایی را از خود بروز می دهند.
اگر این فرض که “دیگر انسانها نیز مثل ما احساس رنج میکنند،” قابل توجیه باشد، آنگاه آیا قابل توجیه نخواهد بود که استدلال کنیم حیوانات دیگر نیز احساس رنج میکنند؟ تقریباً از همان شیوه که درمییابیم انسانهای دیگر در حال رنج کشیدن هستند (یعنی از طریق مشاهده علائم خارجی)، به همان طریق نیز میتوانیم دریابیم که دیگر موجودات و از جمله حیوانات در حال رنج کشیدناند و این موارد را در میان حیوانات، به طور ویژه میتوانیم در پستانداران و پرنده هایی که پیرامونمان زندگی می کنند، مشاهده نماییم.
علائم رفتاری مثل پیچ و تاب خوردن، زوزه کشیدن، واغ واغ کردنهای مکرر، ناله کردن و اِبراز صداهای گوناگون، تلاشهایی هستند برای اِبراز درد و نیز برای دوری و اجتناب از رنجها. حیوانات نیز وقتی به مواردی برمیخورند که قبلاً از آنها رنجی دیده و احساس نموده اند، سعی میکنند با بروز دادنِ برخی رفتارها نشان دهند که از نزدیک شدن به آن موارد کراهت دارند. بعلاوه، ما میدانیم که این حیوانات دارای سیستم عصبی بسیار مشابه به ما هستند طوری که هنگامِ مواجهۀ با مواردی که موجب رنجور شدن ما انسانها میشوند، آنها نیز احساس رنج میکنند و رنجور میگردند. در حیوانات، مثل ما انسانها به هنگام مواجهه با موارد رنج زا، فشار خون بالا می رود، رعشه و لرزه بر اندام آنها هویدا می گردد، ضربان قلب تندتر شده و زمانی که عامل محرکِ رنج، تداوم یابد، فشار خونشان میافتد. هر چند سیستم عصبی قشر مخ انسانها، بسیار پیچیدهتر و پیشرفتهتر از دیگر حیوانات است ولی این بخش از مغز به کارکردهای تفکر و تدبر ربط می یابند نه به احساسات و ادراکات ظاهری و تحریک شدن ها. این تحریک ها و احساسات ظاهری و ادراکاتِ این چنینی، در مغز میانی (دیانسفال) قرار دارد که در دیگر حیوانات نیز –بویژه در پستانداران و پرندگان- کاملاً پیشرفته است.[۱]
همچنین امروزه کاملا علم داریم که سیستم عصبی حیوانات، یک سیستم مصنوعی و ساختگی و سرهم بندی شده –مثل ربات ها (آدم آهنی)- نیست که به هنگام ضربه خوردن، صرفاً ادای رنج کشیدن را درآورند و کارهای شبیه به رفتارهای انسانها را تقلید کنند. سیستم عصبی حیوانات به همان طریقی کار می کند که سیستم عصبی ما کار می نماید و در واقع تاریخ تکامل انسانها و حیوانات –بویژه پستانداران- نشان از این دارد که سیستم عصبی انسان و حیوانات از یک نقطه مشترک نشأت گرفتهاند و سپس به مسیری مختلف سِیر نمودهاند. استعداد احساس و ادراک رنج داشتن، به بقای یک موجود زنده کمک میکند زیرا احساس رنج موجب میشود تا حیوان، از منشأها و منبع های رنج آفرین دوری جوید. قطعا نامعقول و نامقبول خواهد بود اگر فرض کنیم نظام عصبی ای که کاملا مساوی با نظام فیزیولوژیک است، بنیانهای واحد و کارکردهای واحد داشته باشند و موجب شوند رفتارهایی کاملا شبیه به هم ادا گردند، بلکه باید سطح آگاهی و ساختارهای حیوانات نیز مورد توجه قرار گیرند.
اکثر دانشمندانی که در این حوزه تلاش می کنند، موافق با این سخن می باشند. لورد براین که یکی از مهمترین عصب شناسان دوره ماست، در این زمینه چنین می گوید:
“من به شخصه اصلا قبول ندارم که داشتن حافظه و ذهن را فقط در انسانها قبول کرده و وجود این موارد را در دیگر حیوانات انکار نماییم. حداقل چیزی که میتوانم بگویم این است که من به شخصه هیچ شکی ندارم که علایق و فعالیتهای حیوانات توأم با آگاهی و احساس هستند که در این زمینه کاملا همسان با ما انسانها هستند لیکن مرتبه ادراک شان کمی پایین تر است. لیکن اصلِ داشتنِ اگاهی و احساسات در حیوانات برایم کاملا مبرهن و اشکار است”. [۲]
مولف کتاب “اندر باب رنج” می نویسد:
همه دلایلِ اصلی، تایید میکنند که مهره دارانِ پستاندار دقیقاً همان نوع از احساس را که در آدمیان وجود دارد –احساس درد و رنج- دارا می باشند و در نتیجه احساس درد و رنج میکنند. اگر بگوییم، حیوانات از آنجا که در سطحی پائینترند، پس رنجی درک نمیکنند یا میزان درک رنج در آنها اندک است، سخنی سخیف بر زبان راندهایم. خیلی راحت میتوان نشان داد که برخی حس ها در حیوانات نه تنها در حیوانات ضعیف تر نیست، بلکه برعکس کاملا آن احساسها، تند و تیزتر و حساستر است. آن حیوانات در برابر رویدادهای محیطی، بسیار هوشیارانهتر از ما انسانها ابراز احساس میکنند و واکنش نشان میدهند. فارغ از پیچیدگیهای قشر دماغی و مغزی (که بطور مستقیم رنج ها را درک نمیکند) سیستم عصبی حیوانات، مساوی با سیستم عصبی ما انسانهاست و واکنشهایی که در خصوص رنجهای وارده از خود نشان میدهند، بسیار همسان با واکنشهای ما انسانهاست –هر چند تا جاییکه ما میدانیم حیوانات فاقد و محروم از جنبههای داشتن تواناییهای فلسفی و اندیشه ها هستند. عامل احساس، یک عامل تعیین کننده و بسیار آشکار است خصوصاً در مواجهه با ترس و خشم.[۳]
به نظر می رسد بحث در این خصوص تا بدینجا کافی باشد اما لازم به نظر می رسد که در پایان به یک اشکال عمده نیز پاسخی ارائه نماییم:
در طول تاریخ فلسفه، به نظر می رسد که یک خط فکری مبهمی وجود دارد که قرابت هایی نیز با تفکرات فیلسوف نامدار و تاثیرگذار دوره جدید یعنی ویتگنشتاین نیز داشته باشد که عبارت است از اینکه شاید نتوانیم بطور معناداری به حیواناتی که متصف به صفتِ “داشتنِ زبان آگاهی بخش” نیستند، عنوانِ حیوانِ دارای آگاهی و ادراک نام بنهیم، ولیکن این نحوه رویکرد به نظر من به هیچ وجه معقول نمی نُماید. شاید در برخی سطوح و مراتب، داشتن زبان برای اندیشه های انتزاعی ضرورت داشته باشد، ولی مرحله درک رنجها، مرحله ای اولیه بوده و ربطی به داشتن یا نداشتن زبان ندارد.
نوزادان و کودکان کم سن و سال آدمی نیز فاقد زبانی هستند که بتوسط آن بتوانند احوالات خود در باب ورود و وقوع رنجها را بر خود بیان بدارند، حال سوالم این است که “آیا میتوانیم و آیا مجازیم که وقوع رنج و رنج کشیدن در نوزادان و آن کودکان را انکار نماییم؟” اگر جوابتان منفی است، پس نتیجه می گیریم که داشتن زبان خیلی هم مهم نیست.
پس کلام آخرم برای بیان نتیجه این است که ما هیچ دلیل خوبِ علمی یا فلسفی برای انکار رنج ها در عالم حیوانات نداریم. اگر ما در اینکه برخی حیوانات، رنج را درک میکنند، شکی نداشته باشیم، درآنصورت نمیتوانیم وجود رنجها و احساسِ رنج کشیدنها را در دیگر حیوانات و حتی در دیگر موجودات، انکار کنیم. کلام آخرم اینکه: حیوانات رنج ها را احساس می کنند.
.
.
Do Animals Feel Pain?
by Peter Singer
Excerpted from Animal Liberation, 2nd edition, New York: Avon Books, 1990, pp. 10-12, 14-15
Do animals other than humans feel pain? How do we know? Well, how do we know if anyone, human or nonhuman, feels pain? We know that we ourselves can feel pain. We know this from the direct experience of pain that we have when, for instance, somebody presses a lighted cigarette against the back of our hand. But how do we know that anyone else feels pain? We cannot directly experience anyone else’s pain, whether that “anyone” is our best friend or a stray dog. Pain is a state of consciousness, a “mental event”, and as such it can never be observed. Behavior like writhing, screaming, or drawing one’s hand away from the lighted cigarette is not pain itself; nor are the recordings a neurologist might make of activity within the brain observations of pain itself. Pain is something that we feel, and we can only infer that others are feeling it from various external indications. […]
If it is justifiable to assume that other human beings feel pain as we do, is there any reason why a similar inference should not be justifiable in the case of other animals?
Nearly all the external signs that lead us to infer pain in other humans can be seen in other species, especially the species most closely related to us–the species of mammals and birds. The behavioral signs include writhing, facial contortions, moaning, yelping or other forms of calling, attempts to avoid the source of the pain, appearance of fear at the prospect of its repetition, and so on. In addition, we know that these animals have nervous systems very like ours, which respond physiologically like ours do when the animal is in circumstances in which we would feel pain: an initial rise of blood pressure, dilated pupils, perspiration, an increased pulse rate, and, if the stimulus continues, a fall in blood pressure. Although human beings have a more developed cerebral cortex than other animals, this part of the brain is concerned with thinking functions rather than with basic impulses, emotions, and feelings. These impulses, emotions, and feelings are located in the diencephalon, which is well developed in many other species of animals, especially mammals and birds.[1]
We also know that the nervous systems of other animals were not artificially constructed–as a robot might be artificially constructed–to mimic the pain behavior of humans. The nervous systems of animals evolved as our own did, and in fact the evolutionary history of human beings and other animals, especially mammals, did not diverge until the central features of our nervous systems were already in existence. A capacity to feel pain obviously enhances a species’ prospects for survival, since it causes members of the species to avoid sources of injury. It is surely unreasonable to suppose that nervous systems that are virtually identical physiologically, have a common origin and a common evolutionary function, and result in similar forms of behavior in similar circumstances should actually operate in an entirely different manner on the level of subjective feelings. […]
The overwhelming majority of scientists who have addressed themselves to this question agree. Lord Brain, one of the most eminent neurologists of our time, has said:
I personally can see no reason for conceding mind to my fellow men and denying it to animals. […] I at least cannot doubt that the interests and activities of animals are correlated with awareness and feeling in the same way as my own, and which may be, for aught I know, just as vivid.[2]
The author of a book on pain writes:
Every particle of factual evidence supports the contention that the higher mammalian vertebrates experience pain sensations at least as acute as our own. To say that they feel less because they are lower animals is an absurdity; it can easily be shown that many of their senses are far more acute that ours–visual acuity in certain birds, hearing in most wild animals, and touch in others; these animals depend more than we do today on the sharpest possible awareness of a hostile environment. Apart from the complexity of the cerebral cortex (which does not directly perceive pain) their nervous systems are almost identical to ours and their reactions to pain remarkably similar, though lacking (so far as we know) the philosophical and moral overtones. The emotional element is all too evident, mainly in the form of fear and anger.”[3]
That may well be thought enough to settle the matter; but one more objection needs to be considered. […]
[T]here is a hazy line of philosophical thought, deriving perhaps from some doctrines associated with the influential philosopher Ludwig Wittgenstein, Which maintains that we cannot meaningfully attribute states of consciousness to beings without language. This position seems to me very implausible. Language may be necessary for abstract thought, at some level anyway; but states like pain are more primitive, and have nothing to do with language. […]
Human infants and young children are unable to use language. Are we to deny that a year-old child can suffer? If not, language cannot be crucial. […]
So to conclude: there are no good reasons, scientific or philosophical, for denying that animals feel pain. If we do not doubt that other humans feel pain we should not doubt that other animals do so too.
Animals can feel pain.
.
.
فایل pdf متن اصلی به زبان انگلیسی
.
.
آیا حیوانات احساس رنج میکنند؟
نویسنده: پیتر سینگر
مترجم: داود قرجالو
منبع: برگرفته از بخشی از کتاب رهاسازی حیوانات است، ویراست دوم، ۱۹۹۰، نیویورک: اُوِن بوکس صص۱۰-۱۲
.
.
برایم سوال است که فیلسوفی مثل سینگر که قصد دارد بسط اخلاق را تا حیوانات پیگیری کند، چرا وقتی به مسئله فلسطین و اسرائیل می رسد سوگیریهایش نشان از دلبستگی او به تبار یهودیش دارد؟
ایران رو فراموش کردی😂
یهودیت مالک دانشگاه، اعتبار، فکر، و مجاز به گرفتن جان فرد و نسل هااست. مجاز است که جنگ راه اندازد. اینترنت و دانشگاه(که دست خود اوست) او را طرفدار آزادی توصیف می کند.
هیتلر هم به سگ خود حساس بود و نسبت به آن بسیار احساسات به خرج می داد.
این متن واقعا نیکو ترجمه شد و به دل من نشست
از اینکه متن دو زبانه در سایت گذاشته اید واقعا ممنونم انشالله این روال همچنان ادامه داشته باشد
از متن “یک زندگی معنادار ” هم بسیار لذت بردم
ممنونم
با عرض ادب و سلام از مطالب تان تشکر
سلام
واقعا از این متن خیلی خوشم اومد عالی بود عالی
ممنون از بابت این متن و متنهایی که دو زبانه در سایت میذارین
قرار دادن اصل متن مقاله ، البته به همراه ترجمه بسیار کار جالب و ستودنی است. مرسی.