تنها امید می‌تواند

تنها امید می‌تواند

تنها امید می‌تواند به فریاد ما برسد. سیطره تام و تمام یاس، اراده‌های جمعی‌مان را تخریب کرده، و محیطی خطرناک و مملو از فساد، خودخواهی، حرص و اضطراب برای همه ما به بار آورده است.
به نظرم می‌توان اصلی‌ترین خصلت ناآرامی‌های اخیر در کشور را سیطره تام و تمام یاس دانست. درست به خلاف همه تحولات و جبنش‌های پیشین که از امید انرژی می‌گرفتند: انقلاب سال پنجاه و هفت، جنبش دوم خرداد و آنچه پس از انتخابات هشتاد و هشت روی داد.
جنبش اخیر، واکنشی از سر استیصال بود نسبت به گستره فراگیر فقر، بیکاری، تبعیض و فساد. واکنش روان جمعی مستاصل شده، فوق العاده پیجیده‌تر و عمیق‌تر است تا کنش سیاسی جمعی که به امید تحقق مطالبه‌ای جمعی، به صحنه می‌آیند. جمهوری اسلامی خوب می‌داند جنبش‌های امیدوار را چگونه ناامید کند. چنان در کف خیابان و فضاهای تبلیغاتی خود، عملیات فشرده‌ای را به صحنه می‌آورد که امیدواران سردرگریبان به خانه بازگردند. اما در مقابل روان جمعی به استیصال رسیده دیگر آن عادات پیشین کارآمد نیستند.
هنگامی که یاس و استیصال به ماده برآمدن یک حرکت جمعی تبدیل شود، با یک طوفان و باد و باران شدید مواجه نیستید، با آتش مواجهید. گاه زیرخاکستر است گاه شعله‌دار و روشن. چندان از زبان استفاده نمی‌کند، بیشتر زبانه کشیدن را آموخته است. نمی‌توانی به اتهام مخالفت با دین و شریعت به آن حمله کنی، این اوست که با حربه گرسنگی به همه چیز حمله می‌کند حتی شریعت و دین. نمی‌توانی آن را به ضدیت با قانون و وحدت ملی متهم کنی، این اوست که با هر چه قانون و وحدت است ستیز می‌کند، نمی‌توانی به اعتبار وابستگی به بیگانه به آن یورش ببری، اگر لازم باشد با هر بیگانه‌ای می‌سازد و تولید قدرت می‌کند. اگر بیکاری، فساد و تبعیض و فقر به ماده اصلی یک حرکت جمعی تبدیل شد، همه مواضع هجومی پیشین را به موضع دفاعی تبدیل می‌کند.
شاید برای نخستین بار بتوان انتظار داشت جمهوری اسلامی از تکنیک‌های ناامید سازی دست بردارد، و دست به کار تکنیک‌ها و اقدامات امیدوار سازی مردم شود. اگر از من بخواهند برای امیدافکنی توصیه‌هایی بکنم، مواردی شبیه موارد زیر به نظرم می‌رسد:

اول: محیط بین‌المللی و منطقه‌ای را آرام کنید. کمترین تاثیر اخبار روز به روز افزایش فشارها و تحریم‌ها، تیره‌تر کردن آینده برای مردم است. روزی روزگاری بود که شرایط منطقه‌ای و بین‌المللی ایران، فقط برای طبقاتی ملموس بود که در سفرهای خارجی با واکنش نامناسب غربی‌ها مواجه می‌شدند. اما امروز فرودست‌ترین اقشار اجتماعی نیز از شنیدن افزایش فشارها و تحریم‌ها، این پیام را دریافت می‌کنند که امیدشان برای بهبود شرایط و اشتغال فرزندان بیکارشان به باد است.

دوم: کاری نکنید که مردم تصور کنند تنها در نقطه‌های آتشین این منطقه حاضریم و مرتب دلنگران گسترش آتش باشند. روان جمعی مردم خیلی آرام‌تر خواهد شد اگر شاهد ارتباطات گسترده اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و هنری هم باشند.

سوم: چهار دهه است همه شاهد تلاش نظام برای ایفای نقش رهبری منطقه در مبارزه با اسرائیل و آمریکاست. برای طلب این مقصود حتی اهل سازش و همراهی با دیگر بازیگران مبارز علیه اسرائیل و آمریکا نبوده‌ایم. همه را زیر چادر خود خواسته‌ایم. خوب است کمی نقش خود را جا به جا کنیم. مردم این منطقه خیلی آسیب دیده‌اند. خسته‌اند، مردم داخل کشور نیز. از هیچ دستاوردی عقب نشینی نکنید. با تکیه بر دستاوردهاتان به عنوان یک بازیگر قدرتمند، به افزایش فرصت‌های صلح در منطقه بیاندیشید.

چهارم: هیچ گاه سیاست‌های اقتصادی در کشور با ملاحظات صرف اقتصادی انجام نشده است. ملاحظات سیاسی همواره مسلط بوده‌اند به طوری که همیشه بستر سازی برای یک رشد اقتصادی قابل اطمینان، به تعویق افتاده است. لطفا در ملاحظات سیاسی تجدید نظر کنید. اگر هم قرار است قواعدی از رشد اقتصادی را به تعویق بیاندازید، به مساله اقشار فرودست و حاشیه کشور بیاندیشید.

پنجم: کمی فتیله معارضه با خس و خاشاک‌ها، اشغال‌های داخلی و نفوذی‌ها را پایین بیاورید. همیشه مخالفین با این عناوین توهین‌آمیز خطاب شده‌اند چرا که هیچ وقت نخواستید رسماً بپذیرید که شما همه نیستید نماینده بخشی از مردم هستید. اگر کشور از آن همه مردم است اجازه بدهید مردم همه صدا داشته باشند، نمایندگان و رهبران خود را داشته باشند و با صدا و تصویر خودشان در عرصه حاضر شوند. کمی فقط کمی کنارتر بایستید، نترسید اگر دیگران هم کنار شما دوست داشته شوند.

ششم: فکری برای فساد دامن گستر و فراگیر بکنید. هر چه فضا تاریک‌تر و افق‌های امید تیره‌تر می‌شود تخم‌های افشانده فساد بیشتر و بیشتر بارور می‌شوند. به همه و منجمله خودتان رحم کنید و نشان دهید به طور جدی در صدد بازگشت انضباط در عرصه کشورید.

هفتم: زبان نقد به خودتان پیدا کنید. اگر قرار است شما افق‌های امید بگشایید، نیازمند جلب اعتماد مردمید. شما هر روز از خودتان تعریف کرده‌اید. مردم هم سال‌ها باور کردند. اگر هم کشور مشکلی داشته است به دیگران نسبت داده‌اید تا به خودتان خدایی نکرده خدشه‌ای وارد نشود. اما امروز حتی مشکلاتی که ممکن است به شما ربطی نداشته باشد به شما نسبت داده می‌شود. اولین قدم برای جلب اعتماد آن است که خودتان حاضر باشید اعتراف کنید و به کوتاهی‌های خودتان اشاره کنید. برای تکمله کمی از دیگران تعریف کنید. نشان دهید که نقطه قوت دیگرانی را هم می بینید که هم فکر شما نیستند.

هشتم: کمی فرصت برای دوست داشتن ایجاد کنید. باور کنید در عمل کردن به سیاق آیه اشدا علی الکفار و رحما بینهم، چندان تند رفتید که دیگر بینهمی باقی نمانده که رحم و دوستی امکان پذیر باشد. از بس چشم دوختید تا کفار و دشمنان از دیدرس شما خارج نشوند، عادات دوستی را فراموش کردید و فرصت‌های دوستی را از مردم گرفتید. حیات سیاسی را به گروه‌هایی تبدیل کرده‌اید که فقط در مقابل دیگران موقتاً هم پیمانند. اگر به سیاق کارل اشمیت هم به عرصه سیاست نظر می‌کنید، علاوه بر دشمنی کردن نیازمند دوستی کردن هم هستیم. اساساً پشتوانه دشمنی کردن دوستی کردن است. در سیاست تخم دوستی را خشکانده‌اید مطمئن باشید پتانسیل‌های دشمنی کردن را هم از بین برده‌اید.
به گمانم ما نیازمند تمرین جمعی برای تولید امید هستیم. آنچه گفتم خیلی سردستی و نیاندیشیده است. واقع این است که منطق تولید و پاسداری از امید را نمی‌دانیم. اما امروز سخت به آن نیازمندیم. والا جنبشی که از استیصال و یاس جمعی انرژی کسب می‌کند، اصولاً به زندگی و تداوم آن نمی‌اندیشد، برای ویرانی آمده است. همه چیز را بر سر همه خراب خواهد کرد.

.


.

تنها امید می‌تواند

نویسنده: محمدجواد غلامرضاکاشی

.


.

یک نظر برای “تنها امید می‌تواند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *