به نظر شما مأموران آتشنشانی هنگام دریافتِ این خبر كه:
«خانهٔ جمعی از مردم در نقاط مختلف شهر بدلیل عدم شركت در نماز جماعت/جمعه مطابق احكام فقه سنتی به آْتش كشیده شده»
چه اقدامی باید كنند؟:
الف- احكام رسمی سنتی را ملاك قرار داده و به خبر دریافتی ترتیب اثر نداده و به محل اعزام نشوند
ب- نجات انسان و اموال او را ملاك قرار داده و به محل روند و آتش را خاموش كرده و ساكنین در خانه را از سوختن نجات دهند.
پ- درصورت تردید، آراء فقهای منتقدِ در حال رویش را ملاك قرار داده، و عجالتاً به محل اعزام شوند تا موضوع در وقتِ خودش بیشتر بررسی شود.
شاید طرح این نوع پرسشها نادرست و عجیب به نظر آید اما چه بسا گرههای کور سیاست را باید در همین جاها شناسایی کرد!
اسنادی چند برای بدست آوردن تفاوت نگاه مردم و فقیهان سنتی به پیامبر گرامی:
لوامع صاحبقرانى مجلسی أول ج 4 ص 373 – 374
وقال رسول الله صلى الله علیه و آله لقوم لتحضرنّ المسجد او لاحرقنّ علیكم منازلكم. و منقولست كه حضرت سید المرسلین صلى الله علیه و آله به جمعى كه فرمودند كه مىباید كه حاضر شوید یا و الله كه حاضر خواهید شد در مسجد به نماز جماعت و اگر نه خانهاى شما را بر شما خواهم سوخت یعنى آتش به خانهاى شما مىزنم كه شما با خانها بسوزید و این مضمون در احادیث صحیحه از طرق عامه و خاصه وارد شده است از آن جمله در صحیح از عبد الله بن سنان منقول است كه از حضرت امام جعفر صادق صلوات الله علیه شنیدم كه فرمودند كه جمعى در زمان حضرت سید المرسلین صلى الله علیه و آله تاخیر مىكردند و به نماز جماعت در مسجد حاضر نمىشدند حضرت فرمودند كه نزدیكست كه آن جمعى كه ترك مىكنند نماز در مسجد را به جماعت كه امر كنم كه هیمه بیاورند و در خانهاى ایشان گذارم و بر افروزم و خانهاى ایشان را با ایشان بسوزانم . و در حسن كالصحیح از آن حضرت صلوات الله علیه منقولست كه حضرت رسول خدا صلى الله علیه و آله شرط كرد بر همسایگان مسجد كه حاضر شوند به نماز و فرمودند كه باید كه ترك كنند جمعى كه حاضر نمىشوند به نمازهاى جماعت ، و حاضر شوند و اگر نه امر مىكنم مؤذّنى را كه اذان و اقامه بگوید ، و امر مىكنم شخصى از اهل بیت خود را كه آن على است صلوات الله علیه كه پشتهاى هیمه بیاورد و خانها را بسوزاند بر جمعى كه به نماز جماعت حاضر نمىشوند . و كالصحیح منقولست از عبد الله بن ابى یعفور از حضرت امام جعفر صادق صلوات الله علیه كه فرمودند كه حضرت سید المرسلین صلى الله علیه و آله اراده كردند كه بسوزانند جمعى را كه در خانهاى خود نماز مىكردند و به نماز جماعت حاضر نمىشدند پس مرد كورى آمد و گفت یا رسول الله من چشم ندارم و بسیار است كه اذان مىشنوم و كسى بهم نمىرسد كه مرا به نماز جماعت حاضر كند كه با تو نماز كنم حضرت فرمودند كه ریسمانى به بند از خانه ات تا مسجد و دست به ریسمان گیر و به نماز جماعت حاضر شود ، و در طرق عامه نیز در صحاح ایشان منقولست بنحو حدیث سابق بر این و با آن كه نماز جماعت سنّت باشد اراده سوختن ایشان را چند تاویل كردهاند . یكى آن كه آن جماعت كه حاضر نمىشدند منافقان بودند و سوختن ایشان جایز بود ، و دیگر آن كه ترك جماعت همه نمازها مىكردند حتى نماز جمعه و سوختن به اعتبار ترك جمعه بود . دیگر آن كه محض تهدید و وعید بود و جایز است تخویف . دیگر آن كه سوختن دنیا غیر سوختن آخرتست و واجب آنست كه بر ترك ان مستحق عقوبت آخرت شوند چنان كه در اذان گذشت و در ترك زیارت نبى خواهد آمد و این معنى اظهر است اگر چه ممكن است اجتماع همه علل و الله تعالى یعلم .
غایة القصوى در ترجمه عروة الوثقى مترجم شیخ عباس قمی ج 1 ص 392
وجایز نیست ترك نماز جماعت بسبب اعراض از ان یا استخفاف بان ودر خبر است كه نیست نماز براى كسیكه نماز خود را بدون علت در مسجد نخواند وغیبت ندارد كسیكه در خانه خود نماز بخواند واعراض كند از جماعت ما وكسیكه اعراض از جماعت مسلمین كند غیبتِ او بر مسلمانان واجب است وعدالتِ او ما بین مسلمین ساقط مىشود ودورى كردن از او واجب است واگر او را نزد امام مسلمین برند باید انذارش كند واو را بترساند پس هر گاه حاضر جماعت مسلمین شد كه هیچ والا خانه او را بسوزاند …
آیا مردم مسلمان و متعهد و آزاده چنین نگاهی به پیامبر دارند؟!
.
.
تردید آتشنشان
امیر تركاشوند، 1395.11.06
.
.
نگاه ما مهم نیست مهم حقیقت است.
بنده به عنوان خواننده این مطلب این سوال در ذهنم ایجاد شد که آیا قضایا و مطالب نقل شده در منبع اول (لوامع صاحبقرانی) از لحاظ تاریخی درست است و سندیت دارد یا خیر؟ و این وظیفه شما به عنوان نویسنده است که به این سوال پاسخ دهید.
آقای مصطفی اگر سندش درست باشه نگاه شما عوض می شه یا دست به تاویل و استعاره و تمثیل و غیره می زنید ؟
فقط در صورتی بگید «نگاه ما مهم نیست مهم حقیقت است» که آمادگی پذیرش حقیقت رو هر چه قد هم که تلخ باشه داشته باشید .
اغلب مردم دنبال حقیقت نیستن اونایی هم که ادعا می کنن هستن خیلی هاشون وقتی با حقیقت مواجه می شن آمادگی قبولش رو ندارن .
دقیقا منظور من همین بود. تاویل و تمثیل کار کسانیست که به قول شما ادعای حقیقت طلبی می کنند اما به دلیل تعصبشان می خواهند این کارها را توجیه کنند. اگر این قضایا سندیت داشته باشند و اتفاق افتاده باشند این گونه رفتار به شخصه برای بنده اصلا قابل قبول نیست حال از هر کسی که می خواهد باشد و قطعا نگاهم به پیامبر اسلام تغییر خواهد کرد.
شه آن باشد که از خود شه بود
نی به لشکر یا خزانه شه بود !
فلسفه وجودی حقوق بشری هم دقیقا در همین تقدم جان بر عقیده پایه گذاری شده ست. اگر کشوری منشور حقوق بشری را امضا کرده و خودش را عضو سازمان ملل میداند پس بایستی شجاعت و شرافت و عرضه پایبندی به امضای خودش را نیز داشته باشد. اما اگر به سبیل تقیه و … در خفا و مخفیانه، یا مکارانه و بزدلانه، زیر امضای خودش بزند در آنصورت خودشان هم بطور ضمنی تایید کرده اند که عقایدشان، غیراصیل و غیرمعرفتی بوده لذا منطقا چندان پشیزی هم نمی ارزد و احتمالا با فاشیست های مقدس مآب طرفیم که صرفا بدنبال بهانه ای تئوریک جهت تسلط هستند.
نیکخواهی، اصل و اساس روح و روان سالم ست. هیچ امر ثانویه ای، برتر و مقدم بر نیازهای اولیه نیست. بقول سارتر هیچ کتابی ارزش آن را ندارد که کودکی گرسنه بماند.