بررسی تبارشناختیِ یک مفهوم در طول تاریخ اندیشه، نه تنها به روشنسازی مفهوم مورد نظر میانجامد، بلکه همچنین میتوان به پشتوانهی آن قرائتی از کل تاریخ، که همانا تجلیِ خود حقیقت است، به دست داد. مفهوم «ایده» بیشک یکی از این مفاهیم کلیدی است که ردیابی سیر تکوین آن از ابتدا تاکنون، میتواند بصیرتهای نابی را در بطن تاریخ فلسفه ردیابی کرده و روشن سازد.
اصطلاح «ایده» (ἰδέα، Idea، Idēe) یکی از مهمترین اصطلاحات فلسفی است. سابقه این اصطلاح به یونان باستان و مصدر فعلی ειδειν بازمیگردد که به معنای دیدن و مشاهده کردن است. افلاطون برای نخستین بار از آن به عنوان یک اصطلاح فلسفی مشخص، در نظریهی مُثُل خویش بهره میجوید. جالب اینجاست که همین مصدر فعلی ریشهی اصطلاح ارسطویی ειδοςیا «صورت» (در برابر ماده) نیز به شمار میرود. در قرون وسطی «ایده» جایگاهی دیگر مییابد و در مناقشات بر سر کلیات نقشی اساسی ایفا میکند. در دوران مدرن، هم عقلگرایان و هم تجربهگرایان با به دست دادن تعریفی دیگر از این اصطلاح از آن در بیان نظرات خویش بهره میبرند. در نظر آنها، ایده (Idēe) دلالت بر وجودی انتزاعی و ذهنی داشت. هنگامی که لاک تصورات را به اولیه و ثانویه تقسیم میکند، از همین اصطلاح بهره میبرد. اسپینوزا از نخستین عبارات اخلاق، آن را به کار میگیرد و از ایدهی (تصور) خدا یا جوهر سخن میگوید، هرچند نزد وی، ایده به سطح اراده و عمل نیز راه مییابد. اما کانت در استفاده از این اصطلاح تا حدی به عقب بازگشت و ایدهها را مفاهیم عقل معرفی کرد. جانشینان کانت همچنان از برداشت کانتی از ایدهها دفاع کردند و شلینگ آنها را قدرتهایی مافوق طبیعی میپنداشت.
ایده در اندیشهی هگل، مانند بسیاری از مفاهیم فلسفی دیگر، به نوعی جامعیت دست مییابد. به بیان دقیقتر، قرائت هگل از ایده را میتوان سنتز نظرات مختلف و بعضاً متضاد پیشین دانست. هگل ایده را عقلانی میداند، اما این به هیچ وجه به معنی انتزاعی بودن آن نیست، بلکه اتفاقا ایده عین انضمامیت و فعلیت است. از سوی دیگر هگل به واسطهی عینیت بخشیدن به ایدهی عقلانی، برخلاف افلاطون آن را در مقابل جهان محسوس قرار نمیدهد، بلکه میکوشد تا با روحانیسازی دیالکتیکی آن، به نوعی ایدهی مطلق فراگیر راه ببرد. مفهوم «ایده» نزد هگل، به هر دو حوزهی هستیشناسی و معرفت شناسی راه مییابد و به نوعی آنها را به یکدیگر پیوند میزند. بنابراین، دورهی آموزشی «تبارشناسیِ ایده»، خواهد کوشید تا به بررسی تحلیلی-تاریخیِ مفهوم «ایده»، از خاستگاه آن در یونان (افلاطون و ارسطو) آغاز کرده و به میانجی متفکران قرون وسطی و دوران مدرن، به واکاوی این مفهوم نزد کانت و هگل، و نهایتاً دروان حاضر بپردازد.
.
.
صوت جلسه اول
صوت جلسه دوم
صوت جلسه سوم
صوت جلسه چهارم
صوت جلسه پنجم
صوت جلسه ششم
صوت جلسه هفتم
صوت جلسه هشتم
.
.
درسگفتارهای تبارشناسیِ «ایده» از محمد مهدی اردبیلی
از محمد مهدی اردبیلی
.
.
الان ایشون اومده جلوی کلمه ایده معادل یونانیش را نوشته مثلا زبان یونانی بلدند؟ بعید میدانم ایشان حتی آلمانی هم بلد باشد با اینکه خیلی مایل است خودش را هگلی جا بزند. این گونه بحثهای تاریخی که در آن از افلاطون تا مدرنیته اداامه پیدا میکندد قطعا برگرفته از آثار دیگران است و آقای اردبیلی خودشان نرفته اند این تبارشناسی را انجام بدهند که اگر میدادند الان از اعاظم تاریخ فلسفه در جهان بودند. خیلی زشت و زننده است که آدم وانمود کند با سی و خورده ای سال و آشنایی با زبان فارسی و ترکی میتواند دست به چنین کاری بزند. امیدوارم سانسور نکنید و بگذارید نقد ما به سوگلی های سایت هم منتشر شود
به نظرم جایزه کامنت سال باید تعلق بگیره به این کامنت. معلوم است که تبارشناسی برگرفته از آرای دیگران است. شما زحمت بکشید قبل از نقد خود فایل را گوش کنید. آقای اردبیلی دائماً در حال ارجاع دادن به منابع دیگرند. واقعا خوشحالم که عوامل سایت اجازه دادند این نقد منتشر شود…
اگر نظرات کاربران براتون اهمیتی نداره بخش کامنت را هم حذف کنید و تند تند به گذاشتن پستهای جدیدتون سرگرم بمونید.
باعرض سلام خدمت جناب دکتر اردبیلی
آموزش دروس بسیارعالی بود.
به نظرم یک استاد فلسفه برای تدریس دروس فلسفه به 4 4 مولفه نیاز دارد.
1-فن بیان خوب
2-قوه خیال و تخیل بسیارخوب
3-انسجام در گفتار
4-تسلط کامل
یک استاد فلسفه بابیان این 4 مولفه به خوبی می تواند دروس سخت فلسفی را به قوه خیال دانشجو منتقل کند.
ودانشجو با پردازش دروس فلسفه در قوه خیالش ,آن را به قوه عقل منتقل می کند.
موفق باشید و در پناه حق …
باسلام
درس گفتارهای تبارشناسی “ایده” عالی بود.
متشکرم..
فیلسوف کسی است که “تولدثانی”داشته باشد,واین بسيار مشکل است.
یک نوع خودشکوفایی است که درفیلسوف رخ می دهند.
اگراینگونه نبود همه فیلسوف می شدیم!!
ممنون و سپاس از جناب دكتر اردبيلي عزيز
آدم که روز با فرهنگ امروز باشه و یک روز دیگه بره تو تیم فرهادپور و یک سری به نشر ققنوس بزنه و از گیاهخواری و روانگردان در کانالش حرف بزنه و خودش رو استراتژیست سیاسی خاورمیانه بدونه نباید هم وقت کنه خودش تبارشناسی مفهوم ایده را ارائه کنه، دانشش به کنار. ولی محض اطلاع منشوری باید بگم که دو تا منبع جلوی خودت بذاری و اسمهایی که اون تو گفته شده را ببری نشد پژوهش عموجان، این اصن از نظر اخلاقی مورد داره و باید بیای بگی کل سلسله سخنرانی های من از روی این دو منبعه و منابعی که درش میگم در همون دو منبع اومده. منشوری اگر خود اردبیلی نیستی بهت اکید توصیه میکنم زیر پرچم کسی نری و عقلتو چرخ ارابه ی احدی نکنی.
با سلام خدمت خانم مهناز .من نمی دانم که تدریس از دو منبع باشد یا خیر؟ اما این را می دانم که تدریس باید خوب باشد و هدف تدریس این نیست که فرد بگوید همه این مطالب از خودم است یا خیر، نگاشتن کتاب یا مقاله مستلزم این است که فرد ارجاع دهد و عدم ارجاع پسندیده نیست.اما هدف در تدریس انتقال مطالب با بیان خوب و منسجم است و بس. امیدوارم که سعی کنیم منصف باشیم.موفق باشید
با سلام درسگفتار ایشان را گوش دادم و واقعا بهره بردم.اما زمانی که وارد بحث ابن سینا می شوند به نظرم پختگی مباحث دیگر را ندارد.امکان ندارد اسپینوزا را از ابن سینا استنباط کرد؟در اینجا برداشت ایشان قابل انتقاد است.در باب اینکه بعد از عقل فعال از عقل مستفاد و بالفعل و … هم سخن می گویند درست نیست.اینها مراتب خود نفس انسان اند که طی می کند و در بیرون و جهانشناسانه نسیت.به هر روی از مباحث ایشان استفاده بردم و از ایشان تشکر می کنم.
در ملاصدرا هم بحث ایشان جالب است اما قوت مباحث دیگر را ندارد.در سهروردی قابل قبول تر است.اینها را گفتم که دوستانی که فایلها را گوش می کنند بدانند درفلسفه غرب خیلی خوب بحث می کنند اما در فلاسفه مسلمان برداشتهای دقیق تر دیگری نیز وجود دارد.به شخصه مشتاق هستم بقیه مباحث ایشان را دنبال کنم.
درود
من کسی هستم که تازه به فلسفه علاقه مند شدم و بین فیلسوفان نیچه بیشتر نظرم رو جلب کرده. همین اواخر نقد انتقادی از خدا مرده است نیچه رو از آقای اردبیلی گوش کردم. به نظرم عالی بود و خیلی شسته رفته تو یه جلسه خیلی خوب تونست بحث رو روشن کنه. به نظرم دانششون خیلی خوبه و علاقه مند شدم بقیه درس گفتارهاشون رو گوش کنم.
فقط میخواستم بگم نمیدونم اینهمه بغصی و عصبانیت از کجا میاد که انقدر بد از دیگران انتقاد میکنیم. فکر نمیکردم بعضی مخاطبین این سایت هم انقدر عصبانی و هیجانی باشن.
خب چه اشکالی دارد مهناز خانم ایشان این کار را کرده اند.به نظرم جناب اردبیلی آدم باسواد وزحمتکش فلسفی است.در اینکه کسی با این سن بیاد و ادعای هگل شناسی کند بسیار بسیار در خور تحسین است. همین سرکار خانم مهناز به نظرم بیایند و مباحث خودشو بگه.من پژوهشگرفلسفه ماتریالیزم هستم وبا جناب اردبیلی زاویه دارم ولی از اعتماد به نفسش خوشم میاد… واز نقدهای بقیه هم تا حدودی فهمیدم آدمای با مطالعه ای هستید.مرسی که هستید به امید ایران ازاد
برای من خیلی خوب بود بخصوص که آقای اردبیلی چند بار تکرار کردند که در فلسفه قرون وسطی و فلسفه اسلامی اهل فن نیستند و فقط صحبت اجمالی کردند تا بحث خودشان را پیش ببرند و بارها و بارها تکرار کردند که در برخی از مباحث مایل بودند که افراد دیگری صحبت کنند که صاحب نظر هستند.
من درسگفتارهای ایشان در باره کانت را هم گوش کردم و خیلی استفاده کردم.
تدریس ایشان فوق العاده است. دست مریزاد
ممنون از
۱) سایت: بابت در دسترس قرار دادن این سلسله دروس.
۲)دوست یا دوستانی که که صدا رو ضبط کردند.
۳)جناب اردبیلی: که مثل همیشه در بیشتر موارد مسلط بودند.
نکتهی یکم:در این سلسله دروس به بهانهی مفهوم ایده مسائل زیادی مطرح میشه و شناخت بهتری نسبت به مفاهیم دیگر فلسفه به دست میآید.
نکتهی دوم: خیلی از کمبودها ناشی از غامض بودن بحث و سطح مخاطبین هست. از جمله خودم. و البته مدرس هم متخصص همهی فلسفه و مفاهیم متعدد اون در طول تاریخ نیست. طبیعیه. از یه دورهی هشت جلسهای مگه قراره چی دربیاد؟!
نکتهی سوم: به نظر میرسه خانم یا آقای مهناز سراسر بغض و کینه هستند. انگار آقای اردبیلی جای ایشون یا یکی از اقوامشون رو در سمت یا پشت میزی گرفتهاند.
نکتهی پایانی: آرزوی صبر برای همه.
با سلام خدمت مهناز خانم…
خواش میکنم جملاتی رو که در مورد جناب اردبیلی نوشتید، یه بازنگری بکنید… از چه منظری و با چه رویکردی… و دنبال چه نتیجه ای هستید… با چه تفکری این درسگفتار ها رو تحلیل کردید… شما شناخت صحیحی نسبت به ایشان ندارید و …