
انواع تفکر به بیان مصطفی ملکیان :
۱- نخستین نوع تفکر بشر «تفکر تحقیقی» است. تفکری که در حوزه تحقیق به کار میرود و «تحقیق» فقط در جایی به درستی استعمال میشود که ما راهحل مسالهیی را یا راهرفع مشکلی را اصلا نمیدانیم چرا که تحقیق با «ندانستن صرف» آغاز میشود.
۲- دومین نوع تفکر، «تفکر استدلالی» است. در تفکر استدلالی ما حل مساله و رفع مشکل را میدانیم اما «مخاطب» من نمیداند که این راهحل مساله است و آن راه رفع مشکل. برای نشان دادن این دو به «مخاطب» ما «استدلال» میکنیم. طی این فرآیند به وسیله تفکر استدلالی صورت میپذیرد.
۳- سومین نوع تفکر، گامی پیشتر از دو نوع پیشین است. در اینجا راهحل مساله و راه رفع مشکلی را عرضه کردهایم و نیز با استدلال نشان دادهایم که راهحل ما واقعا راهحل مساله است یا راهرفع ما واقعا راه رفع مشکل است اما مخاطب در «استدلال» یا در یکی از مقدمات، گامها یا پیشفرضهای استدلال با ما مناقشه دارد. اینجاست که مخاطب ما در واقع به «نقد» ما وارد شده است و باید «نقادانه» و با نوع سوم تفکر یعنی «تفکر نقدی» یا «سنجشگرانه اندیشی» با استدلال مورد مناقشه مواجه شود. اما در این تفکر نقادانه چندین باید و نباید روشی را باید رعایت کرد.
۴- نوع چهارم تفکر که درست عکس نوع سوم است، «تفکر مدافعانه» است. وقتی که مخاطب، استدلال ما را نقد میکند باید از استدلال دفاع کرد و نشان داد که مناقشه در گامها، یا مقدمات یا پیشفرضها، قابل جواب دادن است. این دفاع از رای از جانب صاحب استدلال به واسطه «تفکر مدافعانه» صورت میپذیرد. تفکری که به دنبال آپولوژی یا مدافعه است.
۵- نوع پنجم از تفکر تنها در علوم عملی کاربرد دارد. یعنی در رشتههای فنی (بالاخص) و رشتههای هنری. این نوع تفکر را «تفکر مذاکرهیی» مینامیم؛ اینکه چگونه مذاکره داشته باشیم. امری که در علوم «نظری» کاربردی ندارد. (چنان که مثلا اگر در علوم نظری اولی گفت جرم مخصوص آب عدد ۱ است و دومی گفت ۹/۰ است و سومی گفت ۱/۱، نمیتوانیم بگوییم که بیایید با مذاکره به «جرم مخصوص» آب برسیم.) مذاکره وقتی ممکن است که فرد «الف» جواب سوال را دارد، فرد «ب» نیز جواب سوال را دارد، اما جواب سوال فرد «الف»، فرد «ب» را قانع نمیکند و جواب سوال فرد «ب» فرد «الف» را قانع نمیکند ولی به هر حال و در مقام عمل باید کاری کرد. به عنوان مثال یا باید سد را بسازیم یا نسازیم، یا ترافیک تهران را به این شکل حل کرد یا به آن شکل و چون قابلیت استدلال هیچ یکی از طرفین
در چنین مواردی فیصلهبخش نیست آنگاه چنان که در سیاست یا تعلیم و تربیت نیز بسیار مصداق دارد، هر یک از طرفین تا حدی از دعاوی خود دست برمیدارند تا به نتیجه برسند.
۶- اما نوع ششمی از تفکر نیز داریم که به آن «تفکر خلاقانه» یا تفکر ابداعگرانه میگوییم. در این نوع تفکر، گویی ما به نوعی تشبه به خدا پیدا و با تفکر خود چیزی را ابداع میکنیم یا پدید میآوریم. فرق این تفکر ابداعگرانه با پنج نوع قبلی تفکر در این است که در باب اینکه هر پنج نوع تفکر پیشین روشهای «شناخته شده» و «مورد تحقیق واقع شده» دارند شکی نیست اما آیا میشود درباب «تفکر خلاقانه» هم روشهایی پیشنهاد کرد که ما با التزام به آن روشها «خلاقیت» پیدا کنیم؟ اینجاست که پاسخ محل اجماع نیست و اکثرا گفتهاند «تفکر خلاقانه»، تفکر «خودآگاهانه یی» نیست. اگرچه امروزه کسانی در روانشناسی ابداع و خلاقیت بر آن هستند که به مرور میتوان روشهایی را پیش نهاد که اگرچه شرط کافی نباشند، دستکم شرط لازم باشند تا ذهنها، ذهنهایی خلاق شوند.
.
.
صوت انواع تفکر به بیان مصطفی ملکیان
.
.
عنوان: انواع تفکر به بیان مصطفی ملکیان
منبع: سخنرانی مصطفی ملکیان در نشست نقد و بررسی کتاب راهنمای تفکر نقادانه
محل برگزاری : شهر کتاب | ۹۲/۷/۳۰
.
.
تقطیع شده توسط کانال استاد مصطفی ملکیان
.
.