چند روز پیش یکی از کانالهای تلگرام، لیستی از اشعار و داستانهای شاعران و نویسندگان نامی ایران که از کتابهای ادبیات فارسی مدارس حذف شدهاند، منتشر کرد که انتقادهای بسیاری از اهالی فرهنگ و ادب را به همراه داشت. در این فهرست غزل «در این سرای بیکسی» هوشنگ ابتهاج (سایه)، غزل «جوانی» رهی معیری، شعر «باغ بیبرگی» اخوان، داستان «حلاج» تذکره الاولیاء، شعر «داروگ» نیما یوشیج، داستان «سیاحتنامه ابراهیم بیگ»، شعر «مادر» ایرج میرزا و چندین داستان و شعر دیگر دیده میشود. همچنین در این فهرست به این موضوع اشاره شده است که در عوض اشعار و داستانهای حذف شده، شاعران دیگری همچون حمید سبزواری، محمود شاهرخی و… جایگزین شدهاند یا به شاعران و نویسندگان مشهور ترجیح داده شدهاند. به همین بهانه سراغ حسین قاسمپورمقدم، مدیر گروه تالیف کتب درسی ادبیات فارسی سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی وزارت آموزش و پرورش در طبقه چهارم ساختمان اصلی این سازمان رفتهایم تا برایمان بگوید علت حذف گسترده آثار شاعران و نویسندگان مطرح از کتابهای درسی چه بودهاست.
آقای قاسمپورطبیعی است که کتابهای درسی بنا به اقتضائات زمان و روز دستخوش تغییر شوند و ما این نکته را درک میکنیم که رویکردهای جدید آموزشی وارد محتوای کتابهای درسی شوند اما مواردی وجود دارد که جامعه نسبت به آن حساس است؛ مانند اتفاقی که در کتابهای ادبیات فارسی دوره متوسطه درخصوص حذف اشعار و داستانهای بخشی از مهمترین شاعران معاصر مانند هوشنگ ابتهاج (سایه) رخ داده است. هیچکس انتظار ندارد آثار شاعران و نویسندگان نامی که بیشتر آنها هم معاصر هستند از کتابهای درسی حذف شود یا در کتابهای جدید تالیف شده، جایی نداشته باشد. بهطور نمونه بخشی از ادبیات سینمایی ما با داستان فیلمنامه گاو که برگرفته از داستانی از غلامحسین ساعدی است شناخته میشود و این تنها داستان ساعدی در کل کتابهای درسی، حالا حذف شده است. چرا این اتفاق افتاده؟
کتابهای درسی براساس خواستههای اسناد بالادستی مانند سند تحول بنیادین و سند برنامه درسی ملی همواره دستخوش اصلاح، بازنگری یا تالیف جدید میشوند. از طرف دیگر در یک بازه زمانی طولانی پژوهشهای زیادی در جامعه انجام میشود و نیازها، خواستهها و سلایق افراد و نهادها را بررسی میکنیم و این موضوعات در تالیف کتابهای جدید درنظر گرفته میشود. از آنجا که در ابتدای دهه 80 همسوسازی کتابهای درسی با سند برنامه درسی ملی خیلی رسمی ابلاغ شد، در اواخر دهه 80تمامی برنامهها ازجمله زبان و ادبیات باید طبق این سند اصلاح میشدند و چون به هیچ عنوان نمیشود از اصول و معیارهای آن عدول کرد بنابراین کتابهای ادبیات فارسی کل پایهها بهتدریج تا پایان سال 94برنامهریزی و طراحی جدید شدهاند.
ما در سازمان پژوهش و برنامهریزی کتب درسی وزارت آموزش و پرورش، شورای برنامهریزی درسی را داریم که در آن افرادی با تخصصهای مختلف حضور دارند. سال 94درباره ساختار کتابهای جدید بحث و گفتوگو شد و در نهایت سرفصل دروس ادبیات تغییر کرد که هماکنون عبارتند از: ادبیات تعلیمی، پایداری، غنایی، سفر و زندگی، انقلاب اسلامی، حماسی، داستانی و جهان که این عنوانها در 3 سال دوره متوسطه دوم تکرار میشوند و هر فصلی هم باید 2درس داشته باشد؛ بنابراین در 3 پایه دهم، یازدهم و دوازدهم بهصورت کلی 6درس در یک فصل مثل ادبیات حماسی میتوانیم داشته باشیم که 3 مورد آن از متون کلاسیک و 3 مورد دیگر از متون معاصر است. برای همین در تقسیمبندی جدید مجبور شدیم برخی متون را کنار بگذاریم؛ بهطور نمونه در بین متون نثر معاصر در نهایت مولفان کتابهای درسی داستان «کباب غاز» اثر محمدعلی جمالزاده را ترجیح دادند.
از میان همین داستان هم نام «صادق هدایت» یکی از مهمترین نویسندگان پیشگام در ادبیات فارسی معاصر حذف شده است.
نام صادق هدایت 25سال پیش یعنی سال 1375از داستان حذف شده بود و این ربطی به سالهای اخیر ندارد. در سالهای اخیر ما قسمتهایی از این داستان را که خوشایند دانشآموزان نبوده، جرح و تعدیل کردیم.
خب، این روند حذفیات به مرور و در طول سالهای مختلف رخ داده است و در هر دورهای آثار برخی از شاعران و نویسندگان حذف شده تا این دوره که شاهد اتفاقهای اخیر هستیم؟
نه اینطور نیست؛ اتفاقا در کتابهای جدید تعداد متون فاخر ادبیات کلاسیک بیشتر از گذشته شده است. طبق آمار در پایه دوازدهم، 20متن کلاسیک وجود دارد و اتفاقا از شعرا و نویسندگان مختلف اثر داریم. چهکسی گفته که شعر شفیعیکدکنی حذف شده است؛ اتفاقا یک شعر بسیار مناسبتری را به جای شعر قبلی (به کجا چنین شتابان) آوردهایم. (اشاره به شعر…)
کل حرف ما این است که اولا براساس سندهای بالادستی، کتابهای جدید طراحی شدهاند و به صراحت میگوییم چیزی حذف نشده، بلکه کتابهایی را که 10سال آموزش دادیم، حالا کنار گذاشتیم و به تاریخ پیوستهاند و کتابهای جدیدی را تالیف کردهایم؛ همانطور که قبل از ما کتابهای دهه 50، 60و قبل از آن را کنار گذاشتند. دوم اینکه حجم کتابها را کم کرده ایم؛ کتابهای قبلی ادبیات 24درس بودند، ولی حالا به 16درس رسیده است. علاوه بر اینها موضوعات تازهای مانند ادبیات انقلاب اسلامی و پایداری را به کتابهای ادبیات اضافه کردهایم. مثلا وقتی موضوع شهید و شهادت پیش میآید، ما نمیتوانیم بگوییم که شهید حججی را در درسها نمیآوریم، بلکه موظف و متعهد هستیم که آموزههای ارزشی و انقلابی را لحاظ کنیم. البته با همه اینها سعی کردهایم توازن را حفظ کنیم و به موارد دیگر هم سهم بدهیم.
بهنظر شما از نظر درس ادبیات فارسی سهم و نقش ادبیات پایداری در تاریخ ادبیات کشور ما بیشتر است یا سهم ادبیات حماسی؟
بهنظر من ادبیات پایداری قدمت بیشتری از ادبیات حماسی دارد. باید پایداری را بهمعنای مقاومت در برابر ظلم دید؛ مثلا شما حماسه امام حسین(ع) را در کدام بخش از کتاب ادبیات فارسی جا میدهید؟ جز اینکه واقعه عاشورا یک حماسه است؟ اگر شاعر یا نویسندهای در باب حماسه کربلا شعری سروده و داستانی نوشته خیلی قبلتر از حماسه فردوسی بوده است. بنابراین باید یک نگاه وسیع به این موضوع داشت؛ فراتر از آن دایره محدودی که امروزه ادبیات پایداری را با آن میشناسند که همان مقاومت لبنان، فلسطین و… است.
با این تعریف جدید شما از ادبیات پایداری، چرا شعر اندوه لبنان آقای سبزواری را در کتاب فارسی بهعنوان نمونه آوردهاید؟
اتفاقا شعر اندوه لبنان آقای سبزواری در ادبیات پایداری نیامده است.
اینکه بدتر شد؛ یعنی شما سهم یک شعر با مضمون متفاوتی را در بخش دیگری هم به موضوع پایداری اختصاص دادهاید. درواقع به برخی از شعرا و نویسندگان نگاه ویژهای داشتهاید و برخی دیگر را حذف کردهاید.
نشد دیگر. آقای سبزواری شاعر انقلاب اسلامی است و مضمون شعرشان درباره امام خمینی (ره) است، ولی در موضوع شعر پا را فراتر گذاشته و تا خارج از مرزهای ارزشی ما رفتهاست. شما باید کتابهای درسی ما را ببینید و بعد قضاوت کنید.
جدا از شعر اندوه لبنان اثر حمید سبزواری که مضمون انقلابی و پایداری دارد، در بخش ادبیات جهان هم حتی دوباره از بین اشعار نزار قبانی شاعر معروف لبنانی و عرب، شعری را برای کتاب ادبیات فارسی انتخاب کردهاید که مضمون انقلابی و پایداری دارد؛ یعنی عملا شما از سهم بخشهای دیگر کاسته و به ادبیات پایداری و انقلاب اسلامی بهصورت کلی در کتابهای ادبیات فارسی سهم ویژهای دادهاید؟
بحث ما و نگاه ما این گونه نیست. شما میگویید چرا بخش داستان را کم کرده و بخشهای دیگر را افزایش دادهاید. شما باید ظرف محدود کتاب درسی را درنظر بگیرید و بعد انتقاد کنید.
نزار قبانی، شاعر عربی است که برای شعرهای عاشقانهاش شهرت دارد، ولی شما از بین اشعار بسیار او یک شعر خاص و ایدئولوژیک را انتخاب کردهاید؛ درحالیکه بهصورت کلی سبک شعری او متفاوت است.
شما به این دلیل که میگویید و از سلیقه شخصی میآید نمیتوانید شعر خوب یک شاعر را درنظر نگیرید و حذف کنید. ما در فصل ادبیات جهان کتابهای ادبیات فارسی هر 3 پایه متوسطه دوم، نگاهمان این بود ضمن اینکه ادبیات کلاسیک کشورهای دیگر را معرفی میکنیم، بخش پایداری کشورهای دیگر را هم در همان فصل معرفی کنیم تا بتوانیم در فصل ادبیات پایداری صرفا از متون کلاسیک و معاصر ادبیات کشورمان درس داشته باشیم. درباره این موارد در شورای تالیف کتابهای فارسی خیلی بحث شد.
در مورد شعر که به نتیجهای نرسیدیم، درباره ادبیات داستانی صحبت کنیم.گفتید شما در مجموع کتاب ادبیات فارسی 3 سال متوسطه دوم، 6داستان در فصل ادبیات داستانی میتوانستید جادهید که طبق گفته خودتان 3 متن آن به ادبیات کلاسیک و 3 متن دیگر از ادبیات معاصر انتخاب شدهاست. میبینیم در بخش ادبیات کلاسیک داستان منصور حلاج، تذکرهالاولیاء و حسنک وزیر تاریخ بیهقی را حذف کردهاید. در بخش ادبیات معاصر کتابهای ادبیات فارسی کنونی هم اثری از صادق هدایت، غلامحسین ساعدی، محمود دولتآبادی، سیمین دانشور، بزرگ علوی نیست و هر چه بوده حذف شده است؛ درحالیکه این افراد جزو مهمترین نویسندگان معاصر کشور ما هستند. شما حتی داستان «سووشون» سیمین دانشور و «چشمهایش» بزرگ علوی را حذف کردهاید. براساس چه منطقی این تصمیمات در شورای تالیف گرفته شده است؟ تصویر کنونی این است که گروهی خاص با نگاهی سیاسی کتابها را تالیف کردهاند.
معیار انتخابهای ما برنامه درسی ملی است. این را هم قبول ندارم که نگاه یک جریان خاص در تالیف کتابها دخالت داده شده است. شما ببینید در فصل داستان، از محمدعلی جمالزاده که آغازگر ادبیات داستانی معاصر ایران است، اثر وجود دارد. داستان جمال میرصادقی هم هست. از رسول پرویزی هم داستان «عینکم» را در کتاب درسی گذاشتهایم. اینطور نیست که همه اینها حذف شده باشند. ما مجبوریم وقتی حجم درسها کم شده است از بین بزرگ علوی، سیمین دانشور و جمالزاده، یکی را انتخاب کنیم.
اتفاقا داستانها و شعرهای خنثی را نگه داشتید و آنها که مضمون انتقادی و اعتراضی داشتهاند را حذف کردهاید؛ مثلا داستان غلامحسین ساعدی را برداشتهاید یا متن حسنک وزیر و منصور حلاج که بسیار تأثیرگذار هستند.
بله. آنها اثرگذار بودند، ولی شما نمیتوانید بگویید که چرا یکی هست و دیگری نیست؛ مثلا روایت منصور حلاج در کتاب پیشدانشگاهی چاپ شده بود که این پایه بهطور کلی حذف شده است، ولی به هر حال ما سعی کردیم از برخی متنها مانند نینامه استفاده کنیم، ولی برخی متنها به سرفصلهای جدید که طبق برنامه درسی ملی تعریف شدند، نمیخوردند؛ مثلا داستان حسنک وزیر را نمیشد در ادبیات تعلیمی آورد. دستمان بسته بود. شما نمیتوانید انگشت روی اثری بگذارید و بگویید چرا این نیامده است. الان نینامه را بهعنوان یک مطلب عرفانی بیشتر میشناسید یا حکایت منصور حلاج را؟ شکل قضاوت شما مشکل دارد.
پس شما بگویید نوجوان و جوان ایرانی در کجا باید نویسندگان و شاعران مطرح و اثرگذاری همچون بزرگ علوی، سایه و… را که نام بردم، بشناسد؟
ببینید فرزندان ایرانی که فقط از طریق کتابهای درسی با ادبیات آشنا نمیشوند. شما بهتر از من میدانید که جوانهای ما بیشتر از محدوده کتاب درسی آگاهی و اطلاعات دارند؛ بنابراین وقتی دست ما بسته و ظرفمان محدود است، نمیتوانیم تعداد بیشماری داستان و شعر بیاوریم. بهطور طبیعی معلمان، نویسندگان دیگر را هم معرفی میکنند.
برگردیم سر اشعار حذف شده. تمام اشعاری که مضمون اعتراضی و انتقادی داشتند، از کتاب فارسی حذف شدهاند؛ مثلا شعر «در این سرای بیکسی» هوشنگ ابتهاج (سایه)، شعر «باغ بیبرگی» اخوانثالث یا «داروگ» نیما یوشیج و… .
برای اینکه از اینها بهتر آمده و قرار نیست که از شاعرانی که شما نام آوردید، حتما اثری بیاوریم. اگر این اشعار اعتراضی حذف شده به جایش شعر «سیف فرغانی» آمده یا شعر پروین اعتصامی را منتشر کردهایم که مصداق شعر اعتراضی است. چگونه میگویید که این ادبیات اعتراضی نیست؟ من باز هم میگویم وقتی حجم درسها و کتب درسی کم میشود ما ناگزیریم انتخاب کنیم و مجبور شدیم آثار برخی شاعران و نویسندگان را نیاوریم. آن زمان که کتاب فارسی به بخش ادبیات کلاسیک و معاصر تقسیم میشد، بسیاری از معلمان پیام میدادند که با این فصلبندی به ادبیات معاصر خیانت شده است؛ چون فقط از نویسندگان محدود معاصر توانستهاید اثر بگنجانید، ولی الان اینگونه نیست و نزدیک به 20اثر معاصر در کتابهای درسی وجود دارد.
الان شما بگویید که کدام شعر را جایگزین شعر «سرایبیکسی» سایه کردهاید.
ما یک شعر دیگر از این شاعر را در ابتدا انتخاب کردیم، ولی به فصلهای ادبی ما نخورد؛ بنابراین همان را هم درآوردیم و یک شعر بهتر از مرحوم سلمان هراتی منتشر کردیم.
یعنی مرحوم سلمان هراتی در ادبیات معاصر جایگاه بالاتری از هوشنگ ابتهاج و شاملو دارد؟
مضمون اشعار ابتهاج مناسب کتابهای درسی نبوده است.
به موضوع کتاب تاریخ ادبیات هم بپردازیم. در آنجا هم ممیزیهای فراوانی شکل گرفته و نام بسیاری از شاعران و نویسندگان مطرح معاصر و حتی کلاسیک حذف شده است.
در این درس ما وظیفه داریم آنچه در سیر ادبیات کشور رخ داده را آموزش دهیم؛ بنابراین در کتاب علوم و فنون ادبی آنجا که به ادبیات معاصر میرسیم همه نویسندگان و شاعران حتی فروغ فرخزاد، شاملو و صادق هدایت را معرفی کردهایم. اما در همان کتاب هم دست ما بسته است؛ چراکه عنوان درس عوض شده و دیگر تاریخ ادبیات نیست. بهعبارت دیگر کتاب علوم و فنون ادبی جایگزین کتاب قبلی شده و در کتاب جدید فقط 2 فصل را به تاریخ ادبیات اختصاص دادهایم. در این 2 درس هم باید شاعران و نویسندگان صدسال گذشته را معرفی کنیم و بهخاطر همین فرصت نمیشود به همه آنها پرداخت.
چندی پیش شبکه افق یک برنامه مفصل درباره فروغ فرخزاد و اشعارش پخش کرد که اتفاقا مرتضی امیریاسفندقه که یکی از آثار او بهتازگی در کتاب ادبیات فارسی مدارس آمده، سخنران این برنامه بود و خیلی هم حمایتی درباره فروغ صحبت کرد. چطور است که در تلویزیون ساخت برنامه حمایتی از فروغ فرخزاد مجاز است اما در کتاب تاریخ ادبیات، دانشآموز نباید با این شخصیت ادبی آشنا شود؟
تاریخ ادبیات طی 50سال گذشته بیشترین میزان افت تحصیلی را داشته و در کنکور جزو سختترین دروس بوده است؛ چون صرفا بر پایه توسعه مبانی نظری بود و جزئیات زیادی داشت؛ بنابراین این درس را در خدمت نقد ادبی تالیف کردیم و به دانشآموزان یاد دادیم که چطور اشعار را نقد کنند. آیا جامعه جوانان ما نیاز ندارند که نقد ادبی را بلد باشند و باید همیشه اسامی متعدد شاعران و نویسندگان را حفظ کنند؟
بهطور کلی میتوان صحبتهای شما را در این دو جمله خلاصه کرد؛ اول اینکه حجم محتوای کتاب ادبیات فارسی کم شده و به همین دلیل برخی دروس حذف شدهاند و دوم اینکه سند برنامه درسی ملی که در دولت قبل توسط یک طیف فکری خاص نگاشته شده برایتان تعیینتکلیف میکند که چه محتوایی در کتابهای درسی بهویژه ادبیات فارسی گنجانده شود؛ یعنی عملا نگاه سیاسی در تالیف کتاب درسی قالب است.
ما موظفیم که چنین کنیم. ما یک سیستم دولتی هستیم و باید طبق چارچوب سند برنامه درسی ملی حرکت کنیم؛ ضمن اینکه کسی قسم نخورده که یک اثر ادبی برای همه نسلها مناسب است؛ مثلا درباره داستان «گاو» غلامحسین ساعدی نمیتوان گفت که دانشآموزان مثل گذشته از آن لذت میبرند یا درباره «باغ بیبرگی» اخوانثالث سالهای سال معلمان برای دفتر تالیف کتب درسی نامه مینوشتند که مضمون یأس و ناامیدی دارد. همچنین من قبول ندارم که ایدئولوژی خاصی پشت عدمتکرار برخی اشعار و آثار در کتاب جدیدالتالیف وجود دارد. تنها موضوع این است که وقتی شما در یک نظام ارزشی زندگی میکنید برای حفظ کیان آن موظفید که بین 2 متن آن را انتخاب کنید که به اعتقادات و باورهای نظام نزدیک باشد اما من اسم این را تبعیت از یک ایدئولوژی خاص نمیگذارم. دقیقا بر همین اساس میگویم بعضی متنهای زیبایی در ادبیات داریم که چون متعلق به افرادی هستند که در دایره نظام ارزشی ما قرار نمیگیرند، نمیتوانیم از آنها اثری بیاوریم.
ـ وقتی شما در یک نظام ارزشی زندگی میکنید برای حفظ کیان آن موظفید که بین دو متن آن را انتخاب کنید که به اعتقادات و باورهای نظام نزدیک باشد اما من اسم این را تبعیت از یک ایدئولوژی خاص نمیگذارم
ـ داستان حسنک وزیر را نمی شد در ادبیات تعلیمی آورد،دستمان بسته بود
ـ شعر «باغ بیبرگی» اخوان ثالث مضمون یاس و ناامیدی دارد و سالهای سال معلمان برای دفتر تالیف کتب درسی نامه مینوشتند
ـ این را قبول ندارم که نگاه یک جریان خاص در تالیف کتاب ها دخالت داده شده است
ـ مضمون اشعار ابتهاج مناسب کتابهای درسی نبود، ما یک شعر از این شاعر آوردیم ولی به فصلهای ادبی ما نخورد، بنابراین همان را هم در آوردیم و یک شعر بهتر از مرحوم سلمان هراتی گذاشتیم
ـ نام صادق هدایت 25سال پیش یعنی سال 1375 از داستان «کباب غاز» حذف شده بود و این ربطی به سالهای اخیر ندارد
ـ وقتی موضوع شهید و شهادت پیش میآید، ما نمیتوانیم بگوییم که شهید حججی را در درسها نمیآوریم؛ بلکه موظف و متعهد هستیم که آموزههای ارزشی و انقلابی را لحاظ کنیم
.
.
مدیر گروه تالیف کتب درسی ادبیات فارسی: آثار برخی در دایره نظام ارزشی ما نیست
منبع: همشهری | 13 آبان 98
خبرنگاران مصاحبهکننده: فهیمه طباطبایی – ولی خلیلی
.
.
شاید فقط بتوان به معلمان بیدار امید بست…
درود بر شما—خسته نباشید–زمانی که در جواب سئوال جنابعالی فرمودند ما در یک نظام ایدئولوژیک مجبوریم….دیگر نباید به مصاحبه ادامه میدادید.شاید شما هم در چهار چوب کار خودتان مثل این بنده خدا ناچاری هائی دارید.حیف از نام کلیه بزرگانی که در این مصاحبه درج شده…کاش به اعتراض از ادامه مصاحبه خودداری میشد
آقای سد محسن
شما فرمودید که در نظامی ایدئولوژیک نیاید به مصاحبه ادامه داد.
نظام ایدئولوزیک چیست؟
شما که در نظام غیر ایدئولوژیک فکر می کنید لطفا نام آن را بفرمایید.
(سخنی غیر از پاسخ برای آقای سید محسن بصورت در گوشی: ایدئولوزیک خواندن یک نظام دشنام دادن و غیر عقلانی است. 2. مدعیان غیر ائوئو لوژیک بودن نگاهشان در بزرگترین ایدئولوژی و متافیزیک ممکنه غرق هستند. 3. تعصب ساینتیستم امروز خرافه قرن بیست یکم است چون این خرافه اکنون مورد ادعاست نه خرافه های دیگر. )
منتظر توضیح شما می مانم. احتمالا چون شما غیر ایدئولوژیک و امروزی فکر می کنید ناآگاهی ما را منطقی و عقلانی و علمی برطرف خواهید نمود. منتظریم.
لطفا بدون طعن و کنایه بنویسید
نظام ایدئولوژیک نظامی است که هدف آن به قول دکتر بشیریه تربیت انسان متعهد و مکتبی است که همه هویت ها و خودفهمی هایش در پرتو هویت ایدیولوژیک محو و کم رنگ شود .این گونه نظام ها به جای تربیت نسلی دموکرات منش و انتقادگر و چالشگر در پی تربیت نسلی مومن به آن نظام و حکومت است و فرقی هم نمی کند آن نظام ایدئولوژیک دینی باشد یا سکولار . لیبرال باشد یا کمونیسم
اما در مورد مثال نظام غیر ایدئولوژیک همین همسایه خودمان ترکیه بهترین الگو برای جهان اسلام است . نظام سکولاری که آتاتورک دین ستیز آن را بنیان گذاشت اما اسلام گرایان و احزاب آنان دولت و مجلس و قدرت را در اختیار دارند چرا که نظام سیاسی ترکیه یک نظام غیرایدئولوژیک دموکراتیک تکثرگرا است . این هم بهترین مثالی است که می توان در این باره زد .حالا ناآگاهی امثال جناب عالی و سایر ایدئولوژیک اندیشان به صورت عینی و منطقی و ملموس برطرف شد یا نه ؟
بسیار از روشنگری هایتان سپاس گزارم. احتمالا psychic و یا clairvoyantیا medium یا crystal gazer خوبی هستید که از پس کامپیوتر با این دقت بدون گفتگو و بدون دیدن یک فرد و بدون شنیدن پاسخ آن ها قادر به به دیبیت کردن با افراد ، درک دقیق نگرش آن ها، پاسخ صحیح دادن و enlighten کردن آن ها هستید.
سئول های 1
اشکال این که نظام های diagressive ایدئولوژیک انسان متعهد مکتبی تربیت کنند که همه هویتش در ایدئولوژی محو شود در نظر شما و یا چیست؟
آیا آقای دکترصدق خود در برابر libertarianism باور تعیین کننده دارند یا نه؟
چه نظامی افراد دموکراتیک منش!، انتقادگر و چالشگر تربیت می کند؟
شما خودتان بعنوان یک ایرانی چگونه تا به این این حد enlightenedشدید و چنین الهام بخش احیاگری را برگزیدید؟
آقای بشیریه اندیشه غربی و لیبرتارین دارند یا طرفدار نهضت های آزادی بخش ترریستی هستند؟ اگر نظام هایی مانند ترکیه مکان تربیت داعش هستند چگونه تربیت داعش را با نگاه اندیشه پروری جمع می کنند؟
آیا تاریخ رفتار ترکیه مورد تایید شماست؟
انتحال و عدم ذکر منبع undemocratic move محسوب می شود. آیا آن چه گفتید نظر قای دکتر بشیریه است ؟مالکیت معنوی این مواضع به چه کسی تعلق دارد؟
نقل قول :
” این گونه نظام ها به جای تربیت نسلی دموکرات منش و انتقادگر و چالشگر در پی تربیت نسلی مومن به آن نظام و حکومت است و فرقی هم نمی کند آن نظام ایدئولوژیک دینی باشد یا سکولار . لیبرال باشد یا کمونیسم ”
نام موضع شما در political science چیست؟ متن شما جایگاه فکری شما را روشن نمی کند! لطفا بفرمایید. ضمنا بفرمایید چگونه ادعای خود را توجیه می فرمایید چون با توضیح شما معلوم می شود یا توجه ندارید که logical impossibility را مطرح کرده اید و یا مخاطب را بی دقت فرض کرده اید و یا با عرض پوزش خود شما را گیج کرده اند.
بفرمایید نظرتان در مورد دو جنگ جهانی و خونبارترین کشتار های تاریخ بشریت بوسیله کشورهای لیبرال دموکرات مثلا 000 000 75 تا 000 000 80 و 120000000 نفر معلول، آواره ، بی خانمان جنگ جهانی دوم جنگهایی که بوسیله مدرنیته براه افتاد چیست ؟
جنگ جهانی اول 000 000 12 فقط کشته
جنگ ویتنام 1961 تا 1975 000 000 5 کشته
جنگ افغانستان
جنگ عراق
جنگ عراق
کودتای کشور لیبرال علیه سالوادور آلنده در شیلی
کودتا علیه دولت دموکرات دکتر محمد مصدق که دست یاری بسوی کشور لیبرال دموکرات آمریکا دراز کردده بود
..
..
..
و سرنگونی 50 دموکراسی پس از جنگ جهانی بوسیله لیبرال دموکراسی در جهان
دزدی اطلاعات بوسیله کشورهای یبرال دموکرات
افشاگری های ادوارد اسنون در مورد هژمونی و سوء استفاده لیبرالیسم از فن آوری
و
و
و
پاسخ 1 جهت فراگیری یک جاهل از آزاداندیش روشنگر
نامهای بهتری برای کامنتگذاری وجود دارد
یک ژانر خاص و رفتاری ویژه در میان برخی ایرانیان گاهی دیده می شود. از فردوسی پشت تریبون شعر خواندن و اشک ریختن. اساتیدی که دانشجویان از دستشان صدمه، تحقیر، و سرکوب فراوان تحمل کرده اند. اکنون بسیاری ایرانیان که زندگی در غرب و تلذذ را بر کار ترجیح دادهاند و در زمان جنگ در کشور شما ملیت خود را با بهانه های مختلف انکار کردند فردوسی خوانی و حافظ دوستی را بسیار خوش دارند. بخصوص که در جمع بزرگی باشد و بجز اشک ریختن هزینه دیگری نداشته باشد. اما روستایی جوان و تازه دادمادهای در نظر ما بیسواد سواد حیات و غیرت دفاع از ناموس را به هزینه نثار حیات از خود نشان دادند و اکنون نیز حماسه ساز به حساب نمی آیند. اگر آن جوانان حماسه به پا نکردند این حماسه است که بی ارزش است نه آن سرباز وطن و اشعار ساده و بی قافیه در رسای حماسه آنان. کمی به وجدان خود رجوع کنیم.
امان از نادانان آکاه
زماني كه مدير تأليف كتب درسي تعريف و معناي ادبيات حماسي را نمي داند و نمي فهمد و ادبيات عاشورايي و ادبيات پايداري فلسطين و لبنان را حماسه به حساب مي آورد انتظاري بيش از اين نمي توان داشت.
دوست عزیز انواع ادبی ریاضیات نیست! عدد نیست که اگر زوج بون مطلقاً فرد نباشد. بسیاری از آثار ادبی ویژگی های دو یا چند نوع ادبی را دارند. مثلاً مثنوی هم جنبه تعلیمی دارد و هم بُعد عرفانی و غنایی. حتّی برخی آن را حماسی هم می دانند. حماسه انسان در مقابله با دیو نفس و شیطان. اگر چیزی را قبول نداریم، رطب و یابس به هم نبافیم. منطقی و علمی سخن بگوییم.
لطفا معنای ادبیت حماسی را بفرمایید. بفرمایید معنای حماسه چیست. آیا تعصب نژادی دارید ؟