«قلب بشر از ابتدا تا امروز ندای دو راه را شنیده است، راه ذات و طبیعت و راه بخشش و عطوفت، باید یکی رو انتخاب کنی. طبیعت دلایلی میجوید تا که هنگامی که تمام عالم در اطراف او میدرخشد، و عشق از در و دیوار لبخند میزند، غمگین باشد. راهبهها به ما آموختند که آنکه راه عطوفت را پیش میگیرد هیچگاه سرانجام شومی نخواهد داشت.»[ از فیلم «درخت زندگی» ساختهی ترنس مالیک ] با علم به ابعاد غمافزا و سوگناک زندگی، نام این اوراق پریشان را گذاشتهام «سمت روشن زندگی»؛ چرا که به گمانم میتوان نیلوفرانه زیست و پروانهوار به تماشا نشست و با اندیشیدن به گرمای تن پرندگان در سرمای برفناک زمستانی، گرمای زندگی گرفت. رشتهی پیوند تمامی این نگاشتهها و جُستارها و محور این کوششهای کمجان و کمفروغ، نزدیکتر شدن به آن «بهترین چیز» است. بهترین چیزی که در تکاپوهای زندگی اغلب از یاد میرود:
«بهترین چیز رسیدن به نگاهی است که از حادثهی عشق، تر است.»[سهراب سپهری]
نگاهی که خیس از حادثهی عشق به هستی و زندگی مینگرد، در ژرفنای تاریکیهای یأسآور، نقطههای گرم و روشنی خواهد یافت که میتواند تکیهگاه خوبی برای زیستن و دستاویز مناسب و تعهدبخشی برای ادامه دادن فراهم کند، چنان که «تبار خونی گلها» شاعر معاصر را به زیستن پیوند میداد.
زیستن و در صدف خویش گهر پروردن. زیستن و بر ابعاد زیبای زندگی افزودن… زیستن در سمتِ روشنِ زندگی… تمنای این واژگان نحیف در سرتاسر این جُستارها بوده است.
عناوین جُستارهای کتاب:
گشودگی و تماشاگری، بهاریه، جهان را نوازش کن!، در ستایش خاک، در ستایش طلب، بیا بازگردیم و کودک شویم، تجربهی زیبایی، یک پنجره برای دیدن، هنر زیبا دیدن، مرگ مسؤول قشنگی پر شاپرک است، مرگ در انتهای کمال، تعلیم عشق،آیین دوست داشتن، درد بیکرانگی، نرخ بالا کن که ارزانی هنوز، حجم وقت، سرنوشتت را دوست بدار، به زندگی آری بگوی، عشق ما نیازمند رهایی است نه تصاحب، همدلی و کژتابیهای زبان، خوشا پرکشیدن خوشا رهایی، هر قبلهای که بینی بهتر ز خودپرستی، غم از محنت دیگران، به نرمی آب: گذری بر اندیشهی پرهیز از خشونت و فضیلت نرمخویی
.
.
خرید کتاب از : خیابان انقلاب، روبروی سینما بهمن، بازارچه ی کتاب، کتاب فروشی خجسته (نبش کتاب فروشی اختران)
.
.