بهنام خداپناه : ممنون از دوستانی که لطف کردند مقاله قمار تولیدمثل را خواندند و نقدهای خود را بدان مطرح کردند.
نقد 1: با توجه به اینکه هر نوع مرگی نهایتا به عدم میانجامد تفاوتی نمیکند که به چه صورت رخ دهد دردناک یا کم درد نهایتا نتیجه یکیست. پس لفظ قمار اینجا مناسب نمیباشد چون هر موجودی نهایتا میمیردپس اگر با این استدلال که مردن را یک فرجام بد میدانیم جلو برویم تولید مثل به کل عملی غیر اخلاقی است!
پاسخ من:
درست است که هر زندگی یی از این بابت که محتوم به مرگ است حتمی و گریزناپذیر است و قمار خواندن زندگی از این حیث محلی از اعراب را نخواهد داشت، اما این خللی در استدلال من وارد نخواهد کرد که ادعا کرده ام که تولیدمثل قمار است از این حیث که نمیدانیم کودکی که متولد میشود چه سرنوشت و چه آینده ای رو در روی او قرار خواهد گرفت. این کودک چه بسا در کوره های آدم سوزی یی از آن نوع که هیتلر راه اندازی کرده بود به شکلی دردناک و وحشت آور کشته شود و چه بسا نیز مرگی آرام و بدون درد داشته باشد. در حالیکه زندگی قطعن از این حیث قمار نیست که محتوم به مرگ است، اما کیفیتِ احتمالیِ زندگیِ پیش روی فرد، غیرقطعی، نامشخص و مبهم است و بوجود آوردنِ یک کودک از این حیث که هیچ تضمینی برای کیفیتِ زندگی او وجود ندارد تولیدمثل را تبدیل به یک قمار میسازد.
.
نقد2: شما میفرمایید عدم قطعیتِ فرجام تولید مثل، آن را غیراخلاقی میکند و اگر هم قطعیتی بوجود اید باز هم غیر اخلاقیست چون جبر است! پس به هر صورت این عمل غیر اخلاقیست و عدم قطعیت دلیل درستی برای ان نیست چون قعطیت هم تغییری در ان نمیدهد.
پاسخ من:
در مقاله، پس از تمایز قائل شدن میان دو نوع عدم قطعیت، «عدم قطعیت رویدادها» و «عدم قطعیت امکانات»، استدلال من از این قرار بود که: ما نمیتوانیم بر عدم قطعیت رویدادها چیره شویم، زیرا آینده مبهم، غیرقطعی و غیرقابل پیش بینی است.
در خصوص «عدم قطعیت امکانات» نیز ما با دو گزینه مواجهیم: 1. از طریق تکنولوژیهایی همچون ژنتیک بر عدم قطعیتِ امکاناتِ کودکِ آینده چیره شویم که نتیجه این امر، از میان رفتنِ آزادی و انتخاب برای فرد موردنظر است. 2. به منظور حفظ آزادی و انتخاب، در همان حالتِ عدم قطعیت باقی بمانیم و ببینیم که خودِ کودک آینده، چه سرنوشتی را برای خود رقم میزند. چه بسا به دانشمندی بزرگ تبدیل شود و یا به تروریستی جهادی.
گزینه مطلوب ما، چیرگی بر عدم قطعیتِ رویدادهاست، که در آینده گریبانگیر ما خواهند شد، اما ناممکن بودن چنین گزینه ای دستکم تا به امروز امری یقینی است. اما حتی در صورتِ چیرگی بر این نوع از عدم قطعیت، مشکل بعدی محتومیتِ مرگ است که به عنوانِ مسئله ی دیگری، تولیدمثل و همچنین حیات را به امری مسئله ساز تبدیل میکند. همانگونه که گفته ام، مگرنه اینکه همه انسانها نهایتا «می میرند» و شبکه های ارتباطی، و به تعبیری جهانهایی که شکل داده بودند، همه از میان رفته و زایل می شوند؟ «واقعیتهای قاطعِ» تلخی از این دست به نظر جزو ساختارهای زندگی اند.
از نظر من، یافتنِ راه حلی در خودِ تولید مثل امرِ ناممکنی است. مسئله اصلی خودِ تولیدمثل است. تنها راهی که به نظر من میتوان بر همه این عدم قطعیتها چیره شد، و ضرر را به صفر رساند پاک کردنِ خود مسئله یعنی «تولیدمثل» است.
.
نقد3: استفاده از لفظ قمار در این مقاله بنظرمن اشکال دارد و آنچه مناسب و مراد این مقاله بنظر می آید، لفظ ریسک است. ریسک در همه امور زندگی وجود دارد؛ اما به بهانه ریسک نمی توان امور انسانی را غیر اخلاقی نامیده و به این بهانه زندگی بشر را مختل کرد، و الا نه تنها تولید مثل، بلکه همه امور انسانی از داد و ستد و تجارت گرفته تا رانندگی کردن، تا زندگی کردن در خانه و… همه ریسک است، ریسکِ ضرر در تجارت، ریسکِ تصادف، ریسک زلزله و… مسایل یاد شده را غیر اخلاقی قرار میدهد؟ اصلا تمام منافع مشروع معقول در قبال پذیرفتن مسوولیت و ریسک قرار دارند(الخراج بالضمان).
پاسخ من:
ریسک کردن یا قمار کردن چندان تفاوتی باهم نمیکنند. قماربازی که مثلن بر سر اموال و داراییِ خود قمار میکند، در واقع ریسکِ خطر کردن بر سر دارایی و اموال خود را می پذیرد. قمارکردن و ریسک کردن دو واژه معادل یکدیگرند.
بله، شما درست میفرمایید که ریسک در همه امور زندگی وجود دارد. اما از اینکه ریسک در همه امور زندگی «هست» نمیتوان نتیجه گرفت که ریسک «باید» در زندگیِ دیگری هم وجود داشته باشد. وقتی ما میتوانیم از چنین ریسک کردنی جلوگیری کنیم، وقتی امکانِ آن برای ما فراهم است، چرا باید دست به خلق موجودی بزنیم که زندگی اش سراپا ریسک و قمار است. از اینکه خود گرفتارِ چنین زندگی یی شده ایم، نتیجه نمیشود که دیگری را هم باید گرفتارِ آن کنیم. وقتی راه برای متوقف کردنِ چنین خطرکردنی هست، چرا باید بر سر وجودِ موجودی دیگر خطر کنیم و او را گرفتار فرایندی از این دست کنیم.
.
نقد4: گاهی اخلاق جمعی با اخلاق فردی در تعارض است. برای مثال در تئوری آقای داگلاس نورث (کتاب در سایه خشونت) شما باید برای اصحاب قدرت نوعی امتیاز خاص (رانت اقتصادی) قائل شوی تا کشور بتواند بدون هرج و مرج یا عقبگرد، مسیر خود را به سمت اقتصاد با دسترسی آزاد طی کند. این کار از دید اخلاق فردی نه تنها ناموجه بلکه نادرست است. اما از نگاه جمعی و برآیند جامعه ممکن است توجیه شود. به همین ترتیب شاید آوردن کسی به این دنیا در یک تصمیم شخصی (دو نفره) کار ناموجهی باشد اما از دید فراهم کردن بقای نسل بشر و به وجود آمدن فضاهای امکان، امری پسندیده باشد.
در نهایت اگر به خاطر وجود احتمال تقلب در انتخابات (تقلب کم یا زیاد)، کل نظام رای گیری و انتخابات را برای همیشه تعطیل کنیم مسئله تقلب به طور قطع حل میشود اما ممکن است مسائل بزرگتری به وجود آید.
پاسخ من:
اینکه تولیدمثل اقدامی آگاهانه و به قصد خیر رساندن به جامعه باشد، یعنی والدین به منظور خیر جمعی، اقدام به تولیدمثل میکنند، تا جاییکه من میبینیم تقریبن امر موجودی نیست. تاکنون خود به چشم ندیده ام که پدر و مادری برای خیررساندن به جامعه اقدام به تولیدمثل کنند. بیشترین دلیل برای اقدام به این عمل در بهترین حالت، اقدامهای مبتنی بر نفع-شخصیِ والدین است و در بدترین حالت نیز، به تعبیر شوپنهاوری کلمه، اقدامی کور و بدون هدف و صرفن از روی «فشار غریزه» و یا به تعبیر هایدگری کلمه، «فشار جمع». در هر سه این موارد، آنچه نادیده انگاشته میشود خودِ فردی است که قرار است بوجود آید. فرد بر این اساس، در مقام وسیله ای بکار گرفته میشود در خدمتِ غایتی شخصی (نفع-شخصی) یا جمعی (فشار جمع) و یا حفظ نوع و چه بسا هیچ (فشار غریزه). چه اگر شخص برای یک لحظه فکر کند به اینکه «اگر کودکِ او در آشوویتسی دیگری گرفتار آید»، آیا دوباره حاضر خواهد بود آن کودک را بوجود آورد؟! در مقاله به این مطلب به تفصیل اشاره کرده ام.
اما در خصوص تمثیل انتخابات باید بگویم که، از نظر من، مقایسه انتخابات با تولیدمثل مقایسه درست و بجایی نیست. کنار گذاشتنِ گزینه انتخابات به کل، در مقایسه با شرکت در آن ولو به قیمت هزینه های بسیارش، امر درستی به نظر نمیرسد زیرا میزان ضرر و آسیب با لغو انتخابات به مراتب بیشتر از میزان آسیب با شرکت در آن است. مسئله من مسئله ضرر رو به صفر است. شما با تولیدمثل، ضرر را حتمن به صفر میرسانید، دستکم تا جاییکه خودِ فرد مورد نظر باشد، در حالیکه با لغو انتخابات قطعن ضرر را به حداکثر خواهید رساند.
.
.
قمار تولیدمثل: پاسخ به چند نقد
نویسنده: بهنام خداپناه
.
.