در فضای گفت و گوهای انتقادی اخیر در حلقه نواندیشان دینی گه گاه سمت و سوی بحثها زیاده از حدّ تند و گزنده شده است. این تندگویی ها می تواند اختلاف نظرهای فکری را به عداوت های شخصی بدل کند، و در گرد و غبار خشونت های کلامی و هیجانهای دشمنانه دشوار بتوان گفت و گویی روشنگر و ثمربخش را به سامان رساند. در میان نوشته هایی که اخیرا از سوی برخی دوستان فرهیخته در مقام دفاع از بنده و برخی دوستان دیگر منتشر شده است متأسفانه مطالبی آمده است که بجای آنکه به آرامش فضای گفت و گو یاری کند، بر میزان تنش ها می افزاید. خصوصا پاره ای از این دفاعیه ها متضمن لحنی ناخوشایند و تعریض هایی به شخص آقای دکتر سروش است که به نظر من شایسته و برازنده هیچ یک از طرفین این گفت و گوی انتقادی نیست. عبدالکریم سروش از سرمایه های ملّی ما ایرانیان است. می توان با او مخالفت ورزید- و بجدّ مخالفت ورزید-، اما مطلقاً شایسته نیست که سیر گفت و گو را به سمتی برانیم که حقّ و حرمت بزرگان فرهنگ مان آنچنانکه شایسته است پاس داشته نشود. به نظرم نباید اجازه داد که اختلاف نظرهای فکری به دشمنی های شخصی و گاه حرمت شکنانه بدل شود.
.
.
آرش نراقی: عبدالکریم سروش از سرمایه های ملّی ما ایرانیان است
صفحه فیسبوک آرش نراقی
یکشنبه، ۱۴ شهریور ۱۳۹۵
.
.
این مطلب هم در امتداد همین مباحث
و مقالات دکتر عبدالکریم سروش با منتقدانش چه میکند؟ از آقای سهیمی خواندنیاست…
متن کامل قسمت نخست مقاله?
✨ →http://goo.gl/9F6CTG
متن کامل قسمت دوم مقاله?
✨ →http://goo.gl/1sFUfR
محمد سهیمی:
اسطورهسازی از دکتر عبدالکریم سروش و پیامدهای آن…
http://news.gooya.com/politics/archives/2016/09/217034.php
فاعتبروا یا اولی الابصار!
وقتی اهل کلام، خشونت ورزند، میشود خشونت کلامی. حال اگر قدرت و ثروت هم بیاید و به شیوه ی مالوف خشونت چاشنی اش شود، چه میشود؟ فرق فرهیختگان با غیر انها چیست؟ ایا انتظار کمترین درجه ی نجابت و متانت و تواضع، انتظار بزرگی است؟
انوقت گفته هم میشود که: البادی اظلم.
حال چرا در فضای گفتگو های ما این همه خصومت و اهانت و جسارت دیده میشود؟ چرا روشنفکران دینی، با انواع خشونت ها در کلامشان با تاریک فکران برخورد میکنند؟!
چرا مدعیان اخلاق و رواداری و پلورالیسم و سکولاریسم و لیبرالیسم، اینگونه خود را لو میدهند؟
ایا نباید فرقی عملی و واقعی بین دو دسته ی فرهیخته و غیر فرهیخته باشد؟
ظاهرا فرهیخته بسیار کم و نادر است. و عمدتا دو دسته بیشتر نیستیم:غیر فرهیخته و فرهیخته نما!
درود بر اندیشمند محترم و دوست داشتنی دکتر نراقی….ارش عزیز دوستت دارم به خاطر رعایت همین ظرافت ها…
جناب نراقی عزیز با درود. بنظرم جنابعالی فرافکنی می کنید. اتهام فرقه سازی آیا نقد منصفانه اندیشه های دکتر سروش بود؟ و آیا این حرف چه گره فروبسته ای از معرفت دینی، باز میکند؟ و در آخر اینکه ماهی از سر گنده گردد نی زدم. قبل از توصیه به هواداران باید از خود شروع کرد
بنام خدا
باسلام بنظرم جوابیه اقای دکتر نراقی قاعدتا می باید بسیاری از انتظارات وابهامات را تاحد قابل توجهی فروبنشاند هر صاحب نظر ونظریه پردازی از جمله اقای دکتر نراقی روش وشیوه ای دارد وبراساس یافته های خویش نسبت به موضوعی نقد ونظر خود را طرح می نمایدوقرار نیست از کسی اذن واجازه بگیرد واگر قرارباشد فضای نقد علمی پراز ترس وهراس وملاحظات به تعبیر بعضی تابع مرید ومرادی باَشد که نقد واندیشه های اکادمیک همان شیوه خانقاهیان وشیخ ومریدی میگرددویا بیشتر به سان حوزه های علمیه نقد اساتید عظام با کلی تصدقت شومها به حضرات ایت اله پر میگردد ودیگر نه از علم ورشد علمی خبری است نه دانش پژوه وسوال وجواب .البته که احترام به اساتید حوزه ودانشگاه وخانقاه ودیروکنشت رسم نیکو واز اصول اولیه تعلیم وتعلم است وهمه هدف از اول تا اخر این است تادیب شویم چه فضای علمی با استاد ودانشجو سروکاردارد نه ارباب قدرت ومکاران خونریز .که نوکر وحمار میطلبند .اکنون که جناب نراقی بعداز نقدونظر های قبلی که حقشان است انطور که می اندیشند نظر دهند . متن فوق را ارسال فرمودند کامنتهای ذیل ان نشان میدهد که گویی عده ای فقط کارشان از اول تااخر بهانه است وگویی پول میگیرند تا فضای تشنج را همان طور حفظ نمایند مانند انکه تشنه بود ودائم میگفت تشنمه تشنمه تشنمه وای تشنمه وای تشنمه …..بلاخره اب اوردند وحسابی سیراب شد وبعد ایندفعه دائم میگفت وای چقدر تشنم بود وای چقد تشنم بود … بنظر م بشر در طول تاریخ جنگهای مختلفی داشته است و یکی از این جنگها جنگ زرگری است وان عده که توجه نمی نمایند ودائم به تفرقه وتشنج دامن میزنند از لشکریان خون ریز وپول وپله سازجنگهای زرگری اند .باتشکر از تئوریسین ونظریه پرداز برجسته جناب دکتر نراقی که امید جامعه علمی به ایشان وامثال ایشان است
با درود بر همه اندیشه ورزان این مرزو بوم
نقد استاد و مراد نه کاریست غیر انسانی و نه ناپسند.بنده با دانش ناچیز خود نیز رای تازه دکتر سروش را نیز مبهم میدانم اما…
جناب آقای دکتر نراقی بارها و بارها خویش را شاگرد و اندیشه و دیانتش را مدیون متفکرانی نظیر سروش و شبستری دانسته اند.به نظر میرسد سهم سروش در این تاثیر پذیری بسیار زیاد است به گونه ای که حتی در گفتار ایشان و دایره لغاتشان نیز به وضوح سروش دیده میشود. از جمله ادبیات سروشی که به شیوه کهن و شاعرانه سخن میگوید. حتی ایشان به شیوه استادشان به کرات از اشعار مولوی(اما نه به شیوایی و شیرینی لحن سروش)استفاده مینماید.در تبیین مفاهیم نیز بارها از اندیشه های سروش در سخنرانی هایشان بهره میبرند اما متاسفانه در مواردی مشاهده شده است که حتی نامی از ایشان نمی برند. از جمله من یادم هست سخنرانی داشتند در آمریکا با موضوع دگرباشان و متن مقدس که در انتهای آن بحث ذاتی و عرضی دین را مطرح کرده بودند و عینا همان بحث و همان مثالی را که دکتر سروش در مقاله ذاتی و عرضی در کتاب “بسط تجربه نبوی” سروش هست را آورده بودند و بدون حتی اشاره ای به نام سروش بیان کردند و اتفاقا به خاطر جمله ” فرهنگ عربها دارای قداست نیست” که باز هم عینا کلام سروش است در آن مقاله، مورد تشویق قرار گرفتند.دکتر نراقی که در مباحث فلسفی و اخلاقی منطق گزاره ها را با دقت و وسواس زیاد به کار میبرند(که متن های ایشان را خشک و غیر منعطف می کند به نظر بنده) در این مقاله جای خالی این روند حس میشود.این جمله را ببینید “برای مثال، به نظرم شاید بتوان مدعای او را در خصوص خوابنامه خواندن قرآن تلاشی در همین جهت دانست.”. “به نظرم شاید” دلیل کافی نیست تا بتوان عنوانی را بر اندیشه ای نهاد که آن عنوان تعبیر نا مناسبی در ادبیات ایران دارد و تا مشخصات کامل آن نمایان نشود(اگر بتوان مشخصات فرقه سازی را بیان کرد)به جاست که بر کسی و اندیشه ای نچسبد.آیا شما که از قرآن عدم مخلفتش را با دگرباشی (فارغ از صحتش وسقمش )-قصد این نیست که ایشان چرا از این امر صحبت کرده اند ! بحث خوانش غیر ارتودوکس از متن مقدس است- استخراج میکنید آیا به مبادی اولیه آن دین وفادار مانده اید؟