گویا پس از انتشار کتاب «وقتی نیچه گریست»، آن دسته از مخاطبانی که هم خواهان ادبیات معنوی هستند و هم شیفته داستان و رمان، این نویسنده امریکایی را مطلوب یافتهاند و آثارش را دنبال میکنند. یالوم این رمان را درباره کسی نوشته که زندگیاش سراسر درگیری فکری بوده و البته اطلاعات زیادی درباره جزئیات زندگی او در دست نیست. بسیاری – از جمله اروین یالوم – معتقدند که اسپینوزا با نوشتههایش جهان را تغییر داد. او سیر سکولاریسم، مکتب سیاسی لیبرال دموکراسی و طلوع علوم طبیعی را سرعت بخشید و راه را برای عصر روشنگری هموار کرد. آثار او در ۲۴ سالگی توسط یهودیان تکفیر شد و سپس تا پایان عمر به دست مسیحیان سانسور شد. اروین یالوم که اسپینوزا را یکی از قهرمانان بتشکن خود میداند، زندگی و تفکراتش را دستمایه قرار داده و رمانی فلسفی – روانشناختی نوشته است. دو اثر قبلی او هم که اقبال مخاطبان ایرانی را به دست آورد، درباره نیچه و شوپنهاور بود. مضمون رمانهای یالوم، آمیزهای از زندگی، فلسفه و روانشناسی است که تحولی را در علم روان پزشکی ایجاد کرده است. مسئله اسپینوزا ترجمه حسین کاظمی یزدی در ۴۶۰ صفحه از سوی نشر صبح صادق منتشر شده است.
.
.
بخشهای از کتاب مسئله اسپینوزا :
– هر وقت به هدفی برسید، خود آن هدف نیازهای دیگری ایجاد میکند. بنابراین، هر چه بیشتر بدوید، بیشتر هم جستجو میکنید، و این روند تا بینهایت ادامه دارد. باید جایی مسیری حقیقی به سمت شادی لایزال وجود داشته باشد.
– خرافه و عقل هیچوقت با هم همراه نمیشوند.
– بذار عشقت پر بگیره و نذار متأثر از این عقیده شی که عشقت باید جوابی داشته باشه.
– نزدیکترین پیوندها از اختلافات ناشی میشوند.
– مهم این نیست که به چی اعتقاد داری یا میگی به چی اعتقاد داری؛ مهم نحوهی زندگی کردنته.
– ایدههای غلط، آسایشی غلط و ضعیف را به همراه دارد.
– فکر کردن، فکر کردن واقعی، کار سختی است، مانند بردن صندوقهایی سنگین به اتاق زیر شیروانی.
– آیا از اشتیاقتان به کسب هر چه بیشتر ثروت، شهرت و افتخار شرمگین نیستید، در حالی که توجهی به معرفت، حقیقت و بهترین حالتهای روحتان ندارید؟ (دفاعیهی افلاطون)
– برای رسیدن به شهرت باید آن چیزی را دوست بداریم که دیگران دوست دارند؛ از آن چیزی دوری کنیم که دیگران دوری میکنند. زندگی برای شهرت زندگی از راه سیاست است.
– ترس از مرگ،منشأ بسیاری از دردهاست.
– آرامش نمیتواند در خاک دورویی جوانه بزند.
– هر روز بیشتر به این موضوع اعتقاد پیدا میکنم که اگر بخواهیم در میان افرادی با اعتقادات مختلف زندگی کنیم، بدون ایجاد تغییرات اساسی در خودمان، نمیتوانیم با آنها همراه شویم.
– اگر همهی دنیا را هم بگردی، جامعهای بدون خرافات پیدا نخواهی کرد. تا وقتی غفلت هست، طرفداری از خرافات هم وجود خواهد داشت.
– وقتی حکمت وارد قلبتان شود و روحتان از شناخت بهرهمند شود، آنگاه نیکوکاری، دادخواهی، عدالت و هر راه خوب دیگری را میفهمید.
– قدرتهای دینی، در هر طیفی، میخواهند مانع از گسترش استعدادهای عقلانی شوند.
– اطاعت کورکورانه، بدون پرسیدن، مرض است.
– ترس، خرافه را میپروراند.
– اگر اثبات خطاهای موجود در متون مقدس کفر است، پس کسانی را که هواهای نفسانی خودشان را در این متون گنجاندهاند چه باید نامید، کسانی که شأن نویسندگان مقدس را پایین آوردهاند و نوشتههای آنان را مزخرفاتی بیسَر و تَه جلوه دادهاند؟
– روانشناسی رشتهی عجیبیه. بر خلاف رشتههای دیگهی پزشکی، روانشناسی تمومی نداره. بزرگترین ابزارت خودتی؛ و کار کردن دربارهی خودشناسی بیپایانه.
– آرزوی پایان هرسنتی را دارم که در حق افراد در فکر کردن درباره خودشان دخالت میکند.
– ما باید به چیزها به سبب درستیشان، و نه به علت قدمتشان، احترام بگذاریم.
– اگر میخواهی رشد کنی، باید با گره زدن احساساتات به چیزی تغییرناپذیر و ابدی بر عواطفات چیره شوی.
– فقط احساسی قوی میتواند حریف یک احساس بشود.
– عشق ورزیدن به چیزی سرمدی و نامحدود خوشی کاملی برای ذهن به ارمغان میآورد، خوشیای که فینفسه با ناراحتی در نمیآمیزد؛ به همین دلیل است که باید به آن تمایل داشت و با تمام قوا به دنبال آن بود.
– مهمترین چیز در زندگی کامل کردن عقل یا فاهمه است… بالاترین شادی انسان در این مسئله نهفته است، در واقع، سعادت چیزی جز رضایت روح نیست، روحی که از شناخت شهودی خدا سر برآورده است.
– بعضی از احساسات هستند که لیاقت وضعیتی برابر با عقل را دارند.
– انسانِ 2 هزار سال پیش به چیزی نیاز داشت که انسانِ امروز نیاز ندارد. … دلیل وجود خرافات در همهی این فرهنگها این بوده است که انسانهای باستان از هوسبازی مرموز وجود هراسان بودند. او دانشی نداشت که چیزی به او ارائه دهد، دانشی که بیش از همهی این توضیحات به آن نیازمند بود. و در آن روزگار باستان فقط یک شکل از توجیه در دسترس انسان بود: خرافات؛ با دعا کردن، قربانی کردن، قوانین کوشر و…
.
.
هر وقت به هدفی برسید، خود آن هدف نیازهای دیگری ایجاد میکند. بنابراین، هر چه بیشتر بدوید، بیشتر هم جستجو میکنید، و این روند تا بینهایت ادامه دارد…
بسیار عالی. خیلی ممنونم بابت معرفی این کتاب. موفق باشید.
سلام
مطلب شما را با ذکر منبع در وبلاگ و کانال تلگرامم نقل کرده ام؛
در صورتی که مخالفتی دارید اطلاع دهید تا حذف نمایم.
https://t.me/Dopram