کتاب دربارهی عشق مشتمل بر ترجمه ی پاره ای مقالات فلسفی مهم در خصوص عشق یا به بیان دقیق تر«عشق مجازی»، یعنی عشق رمانتیک یا اروتیک میان انسان هاست. نویسندگان این مقالات از جمله فیلسوفان صاحب نام در سنت فلسفه ی معاصر هستند، اندیشمندانی چون مارتا نوسباوم، رابرت سالومون، لارنس تامس، انت بایرو… که هر یک می کوشند تجربه ی عشق انسانی را از زاویه ای خاص مورد تحلیل و بررسی فلسفی قرار دهند.
عشق هایی كز پی رنگی بود / عشق نبود عاقبت ننگی بود
(مثنوی، 1/ 205)
شاد باش ای عشق خوش سودای ما / ای طبیب جمله علت های ما
ای دوای نخوت و ناموس ما / ای تو افلاطون و جالینوس ما
(مثنوی، 1/23ـ 24)
«اگر عشق و دوستی را نابود كنیم دیگر چه چیز خواستنی ای در دنیا می ماند»
دیوید هیوم
تفاوت و تمایز جهان جدید با جهان قدیم از جهات بسیاری است كه از جمله می توان به رویكرد متفاوت این دو جهان به عشق اشاره كرد. در دنیای سنتی عشقی كه متعلق آن انسان باشد (عشق رمانتیك / زمینی) مطلوب بالذات نبود بلكه در صورتی كه این عشق آدمی را به عشق حقیقی و سر منشا زیبایی رهنمون می شد عشقی مُجاز بود و در غیر این صورت آن را «عشق هوس آلود» دانسته و نهی می شد. بیت اولی كه از مولوی در صدر این مطلب آورده شده به خوبی توصیف كننده این رویكرد است. دو بیت بعدی ستایش از عشق الهی است؛ عشقی كه نجات دهنده روح و روان آدمی است. در جهان جدید مهم ترین تحولی كه در قلمرو عشق شناسی نسبت به جهان قدیم رخ داده، غلبه عشق مجازی بر عشق حقیقی است. به عبارت دیگر «عشق شناسی قدما عموما «عشق حقیقی» یا «عشق الهی» را بر صدر می نشاند و عشق مجازی را یا به دیده تحقیر می نگریست، یا صرفا آن را وسیله ای (ولو ارزشمند و حتی جایگزین ناپذیر) می دانست برای نیل به عشق حقیقی. اما در عشق شناسی جهان مدرن، عشق حقیقی همان است كه در چشم پیشینیان مجازی تلقی می شد» (1390: 20). نقل قولی كه از هیوم در بالاآمد نمایان گر این دیدگاه است.
ناشر در توضیح کتاب آورده است: احتمالاً در جهان جدید مهمترین تحولى که در قلمرو عشقشناسى رخ داده است غلبه عشق مجازى بر عشق حقیقى است. عشقشناسى قدما عموماً «عشق حقیقى» یا «عشق الهى» را بر صدر مىنشاند، و عشق مجازى را به دیده تحقیر مىنگریست، یا صرفاً آن را وسیلهاى (ولو ارزشمند و حتى جایگزینناپذیر) مىدانست براى نیل به عشق حقیقى. اما در عشقشناسى جهان مدرن، عشق حقیقى همان است که در چشم پیشینیان مجازى تلقى مىشد.
این کتاب مشتمل بر ترجمه پارهاى مقالات فلسفى مهم در خصوص عشق یا به بیان دقیقتر، «عشق مجازى»، یعنى عشق رمانتیک یا اروتیک میان انسانهاست. نویسندگان این مقالات از جمله فیلسوفان صاحبنام در سنت فلسفه معاصر هستند، و هریک مىکوشد تجربه عشق انسانى را از زاویهاى خاص مورد تحلیل و بررسى فلسفى قرار دهد.
کتاب با مقدمه مختصر و مفیدی به قلم مترجم آغاز میشود. نراقی در این مقدمه کوشیده است تا تلقی قدما را از “عشق حقیقی” و “عشق مجازی” در فرهنگ اسلامی، از جمله و بیشتر در حوزه عرفان اسلامی، به تصویر بکشد و رابطه آن را با حکمت یونانی نشان دهد. به اعتقاد او “درک عارفان و حکیمان مسلمان از ماهیت و مراتب عشق، از حکمت یونانی و بهویژه آرای افلاطون متأثر بوده است”؛ بهخصوص، خطابه سقراط و خطابه آریستوفان در رساله مهمانی بر عشقشناسی عارفان مسلمان مۆثر بودهاند. “در این دو خطابه، دو مدل متفاوت از ماهیت عشق عرضه شده است و تنش میان این دو مدل حتی در تلقی امروزین ما از عشق نمایان است”.
مطالب این كتاب از این رو جالب است كه انتخاب مقالات معطوف به آرای فیلسوفان و نظریه پردازانی دربارهی عشق است كه اغلب گرایش به فلسفه تحلیلی و فلسفه پراگماتیستی دارند. عاشقی و عشق ورزی كه از سنخ احوالات وجودی و عینی آدمی است، در دنیای سنتی بیشتر مورد امعان نظر عرفا و شاعران بود تا فیلسوفان و متكلمانی كه درگیر استدلال های عقلانی و صغری و كبرای منطقی بودند و در فلسفه غرب نیز این فیلسوفان اگزیستانسیالیست بودند كه احوالات آدمیان و زیروزبر شدن های وجودی را مورد نظر قرار می دادند، اما در این كتاب فیلسوفان تحلیلی هستند كه عاشقی و عشق ورزی را متعلق تحلیل های فیلسوفانه خود قرار داده اند.
ون كه مقالات انتخاب شده ناظر به نظریه فیلسوفان معاصر آمریكایی است برای اینكه نظرات عارفان سنت اسلامی و ایرانی جایشان در مقالات خالی است مترجم در مقدمه ای كه نوشته تلاش كرده هرچند به اختصار برخی از نظرات عرفای ایرانی را دربارهی عشق به خواننده معرفی كند.
مارتا نوسباوم در مقاله “خطابه آلکیبیادس: قرائتی از رساله مهمانی افلاطون” تحلیلی تازه از این رساله عرضه میکند که غالباً از چشم افلاطونشناسان پنهان بوده است. “فضیلت عشق (اروتیک)”، به قلم رابرت سالومون، دومین مقاله کتاب است. سالومون در این مقاله به دفاع از عشق انسانی در برابر نقدهای فیلسوفان و متألهانی میپردازد که جنبههای شورمندانه و عاطفی این عشق را درخور تحقیر میدانند. رابرت نوزیک در “پیوند عشق”، سومین مقاله این مجموعه، غایت عشق رمانتیک را تشکیل هویت تازهای با عنوان “ما” میداند و میکوشد بخشی از دشواریهای متافیزیکی این هویت تازه را توضیح دهد. مقاله چهارم “دلایلی برای عشق ورزیدن” نوشته لارنس تامس است. عشق، در نظر تامس، تابع و محصول استدلال و سبک ـ سنگین کردنهای عقلی نیست. در نتیجه، دلایل عشقورزی را بیشتر باید از جنس “تبیین” پدیده عشق دانست، نه توجیه آن. مقاله پنجم، “عشقهای مخاطرهآمیز”، را اَنِت بایر نوشته است. او در این مقاله دو تلقی متفاوت “الاهیاتی” و “طبیعتگرایانه یا بیولوژیک” از عشق را در برابر هم قرار میدهد و در نهایت از مدل هیومی (طبیعتگرایانه) آن دفاع میکند. آخرین مقاله این مجموعه “درباره آینده عشق: روسو و فمینیستهای رادیکال”، نوشته الیزابت راپاپورت است. نویسنده در این مقاله نقدهای فمینیستی بر تجربه عشق را بررسی میکند و، بر مبنای تحلیلی که از نظریه روسو دربارهی عشق عرضه میکند، استدلال میکند که وابستگی عاشقانه میتواند دو سویه باشد. او همچنین معتقد است که، برخلاف نظریه روسو، رابطه عاشقانه همیشه ویرانگر نیست. “آنچه وابستگی عاشقانه را مخاطرهآمیز میکند عنصری ذاتی در تجربههای عاشقانه نیست، بلکه نوعی انحراف است که از روابط اجتماعی ناعادلانه برآمده است”.
معرفی کتاب دربارهی عشق به قلم رویا فهیم
.
.
کتاب دربارهی عشق در ۲۷۲ صفحه و توسط انتشارات نی منتشر شده است.
مقالاتی از: مارتا نوسباوم، رابرت سالومون، رابرت نوزیک، لارنس تامس، اَنِت بایر، الیزابت راپاپورت و با ترجمهی آرش نراقی
.
.
سلام.واقعا وبسایت خوبی دارید