?یک.
«انگلوفوبیا» (Anglophobia) اصطلاحاً به نوعی مواجههی روانی ـ ذهنی مبتنی بر ترس از انگلستان، سیاستها و مردمش گفته میشود؛ برداشتی ذهنی که انگلیسیها را بهمثابهی هدایتکنندگان اصلی و پشت پردهی جهان تصور میکند و در بسیاری از وقایع اجتماعی و فرهنگی و سیاسی دنبال ردپای دخالت آنهاست.
در کشورهایی که روزگاری مستعمرهی بریتانیا بودهاند (نظیر عراق) این تفکر زمینهی قبول و رواج بالایی دارد. در ایران نیز گرچه سابقهی مستعمراتی نداشته، اما دخالتهای دولت انگلیس در سیاست این کشور بهویژه از عهد قاجار به بعد، زمینهساز شکلگیری و رشد فرهنگ انگلوفوبیا شده است. فرهنگی که هم در بین عوام و هم در بین نخبگان هنوز هم هوادارانی دارد.
?دو.
یک شاخه از «انگلوفوبیای ایرانی» را باید شاخهی حوزوی و روحانیتیِ آن دانست. ردپای انگلیسیهراسی از اواخر دورهی قاجار به این سو در مواضع برخی روحانیون و علمای شیعه کاملاً مشهود است. ادبیات ضداستعماری اصلاحگران دینی بهویژه سیدجمال اسدآبادی و در مقاطع بعد دکتر علی شریعتی را میتوان از عوامل ظهور و رشد این رویکرد در بین روحانیت شیعی دانست. ایشان در مقام دعوت مسلمانان به «بازگشت به خویشتن» و بیان عوامل عقبماندگی و انحطاط جوامع اسلامی، ضریب ویژهای به عامل «استعمار» قدرتهای خارجی میدادند و ریشهی بسیاری از نابسامانیها و انحرافات را دخالت و توطئهی اجانب و در رأس ایشان «روباه پیر استعمار» یعنی بریتانیا میدانستند.
?سه.
یکی از منابع و مصادیق مهم انگلوفوبیای روحانیت، کتاب مجهولالهویهی «خاطرات مستر همفر» است. کتابی که از حیث مضمون اصلی، سبک نگارش و صراحتِ بیان، شباهت زیادی با کتاب «پروتکلهای رهبران یهود برای تسخیر جهان» دارد و درست مشابه همان کتاب، متهم است به جعلی و فاقد اصالت بودن[۱]. مستر همفر ـ به ادعای این کتاب ـ جاسوسی انگلیسی است که با زیرکی و مهارت بسیار در جوامع اسلامی نفوذ میکند و منشأ رخدادهای مهمی چون پیدایش وهابیت از طریق تحریک و هدایت محمد بن عبدالوهاب میشود. اوج قدرت و نفوذی که در این کتاب برای انگلستان تصویر شده است جایی است که همفر گوشهای از مشاهداتش در وزارت مستعمرات انگلستان را توصیف میکند:
«ده تن بر گرد میزی بودند: یکی از آنها در جامهی سلطان عثمانی به ترکی و انگلیسی سخن میگفت. دومی جامهی شیخالاسلام استانبول را دربر داشت. سومی بسان شاه فارس بود و چهارمی یک عالم درباری شیعه. پنجمی چون یک مرججع تقلید شیعه در نجف. این سه تن به دو زبان فارسی و انگلیسی سخن میگفتند. … دبیرکل گفت: این پنج تن در نقش آن اصلیها هستند. اینها را ساختهایم تا چگونگی اندیشههای آنان را دریابیم [۲]».
متن اصلی کتاب خاطرات مستر همفر به زبان ترکی استانبولی نوشته شده (یکی از موارد ابهام دربارهی کتاب) و ترجمهی فارسی آن، نخستینبار در سال ۱۳۶۲ و توسط انتشارات مشهور امیرکبیر به چاپ رسید. در فضای انقلابی آغاز دههی شصت، چنین کتابی با چنان رویکرد و مضمونی بهشدت مورد استقبال قرار گرفت. ترجمهها و چاپهای متعددی از آن منتشر شد و خیلی زود به منابر و خطبهها راه یافت. این کتاب تا به امروز یکی از پرتیراژترین و محبوبترین کتابهای غیرمذهبی است که توسط قشر مذهبی خوانده شده و مطالب آن نوعاً بدون تردید پذیرفته میگردد.
?چهار.
«انگلوفوبیای روحانیت» را باید به دو شاخه تقسیم کرد: یکی سنتی و دیگری سیاسی. مضمون اصلیِ انگلوفوبیای روحانیتِ سنتی، بهتبع «دیگری»بودنِ اهلسنت در گفتمان تشیع سنتی، بیشتر حول محور عاملیت بریتانیا در ظهور وهابیت شکل گرفته است. اما در انگلوفوبیای روحانیت سیاسی، دامنهی شمول فراتر است و دست پشتپردهی انگلیس در بسیاری از امور که در گفتمان تشیع سیاسی، «آسیب» محسوب میشوند، دیده میشود.
یکی از مصادیق مشهور این دخالت و نفوذ، انحرافات در آیین عزاداری عاشورا است. بهباور انگلوفوبیای روحانیت سیاسی، یکی از اهداف دشمنان اسلام و تشیع و در رأس آنها قدرتهای استعمارگر یعنی انگلیس و آمریکا، ناکارآمدساختن شعایر مذهبی نظیر عزاداری از طریق به انحراف کشاندن آنهاست. این مضمونی است که تقریباً از بدو پیدایش گفتمان نقد عزاداریها به تلویح و تصریح در مواضع علمای منتقد برخی رسوم عزاداری و قایل به آسیبشناسی و اصلاحات آیینی وجود داشته است [۳].
?پنج.
یکی از نخستین منابعی که در آن صراحتاً از دخالت بیگانگان در عزاداریها سخن گفته شده و بعدها بسیار مورد استناد قرار گرفت، گزارشی است که در ۵ خرداد ۱۳۸۳ در روزنامهی «جمهوری اسلامی» منتشر شد [۴]. در این گزارش، برشی از مصاحبه با فردی به نام دکتر مایکل برانت (Michael Brant) ـ که یکی از معاونان سابق «سازمان سیا» معرفی شده ـ آورده شده است که به افشاگری دربارهی برنامههای سازمان سیا در بهانحرافکشاندن تشیع و تمرکز و برنامهریزی برای رخنه در مجالس عزاداری عاشورا پرداخته است. ازجمله در بخشی از آن آمده است:
«مایکل برانت در بخش دیگری از این گفتگو به اهمیت موضوع عزاداری برای امامحسین و عاشورا در تعالیم شیعی پرداخته است. به گفته این مقام سابق سازمان سیا، عزاداری برای امامحسین احساسات شیعیان را به شدت تحریک میکند. … بنابراین باید میلیاردها دلار هزینه شود تا نه تنها سخنرانان، بلکه تودههای شیعی ربوده شوند». در ادامه به نقل از برانت مجموعهای از طرحهای سازمان سیا برای انحراف عزاداری فهرست شده است؛ نظیر «شناسایی و حمایت از سخنرانانی که اطلاعات درستی درباره عاشورا و اسلام شیعی ندارند» و «ترویج شیوههایی در عزاداری برای حسین که با عقاید واقعی شیعی منطبق نیست و ترویج شیوههای جدید عزاداری که بر ضد آموزههای شیعی است» و هزینهکردن «مبالغ هنگفت … برای حمایت از این جریانها … و سخنرانهایی که به گونهای سخن میگویند که شیعیان را افرادی غیرمنطقی جلوه میدهند».
مضامین این گزارش، در سالهای بعد به دفعات در رسانههای رسمی و غیررسمی بازنشر شده و در قالب سخنرانی و مقاله و یادداشت و خبر بسط و تفصیل یافته و شاخ و برگهایی به آن افزوده شده است. ازجمله در نشریهی «موعود» و به نقل از آن در «خبرگزاری فارس» [۵] و نیز در مقالهای به نام «طرحهای آمریکایی برای مراسم عاشورا» به قلم سعید مستغاثی [۶] و موارد فراوان دیگر. در این گزارشها و مقالات، نگارش کتابی به نام «برنامهی جدایی و تفرقه بین ادیان» (A Plan to Devide and Desolate Theology) هم به دکتر برانت منسوب شده است. منبریان و روحانیون فراوانی دربارهی برانت و کتابش سخنها گفتهاند؛ از گرایشهای سیاسی و مذهبی مختلف: از حامدرضا معاونیان ـ واعظ مشهور نزدیک به تشیع سنتی و غیرانقلابی ـ که در سخنرانیاش با طول و تفصیل دربارهی این کتاب و اینکه «متن کاملش روی اینترنت موجوده و میشه دانلودش کرد» سخن گفته [۷] تا سیداحمد خاتمی ـ واعظ و روحانی مشهور سیاسی و خطیب جمعهی تهران ـ که در سال ۱۳۸۴ نطق پیش از دستور مشهوری در اجلاسیهی مجلس خبرگان رهبری در موضوع آسیبشناسی عزاداری ایراد کرد و در آن نطق به تفصیل دربارهی برانت و کتابش ایراد سخن کرد [۸].
دقت در این انبوه کاذب مطالب دربارهی برانت وکتابش، نشان میدهد منبع اولیه و اصلی همهی آنها همان گزارش روزنامهی جمهوری اسلامی است و جالب این است که در هرکدام این روایتها، راوی از جانب خود شاخ و برگهای اضافی نیز به آن متن اولیه افزوده است.
نکتهی جالبتر این است که تحقیق و جستجوهای مکرر من در این سالها تا این لحظه برای یافتن رد و نشانی از این فرد و کتابش در رسانههای غیر ایرانی بینتیجه مانده است. برخلاف ادعای منبری نامبرده، در اینترنت هیچ نشانهای از کتابی با نام مذکور نیست. یا لااقل من تاکنون نیافتهام. همهی آنچه میشود یافت مطالبی است که در رسانههای رسمی و غیررسمی ایرانی آمده است. بالاتر از این، خود مایکل برانت هم مجهول الهویه است و ظاهراً وجودش تنها برای رسانههای وطنی اهمیت دارد. در جستجوهای اینترنتی تنها یک مایکل برانت مشهور معرفی میشود که نویسنده و کارگردان سینما است. و عجیب است که از شخصیتی با سمت مهمی چون «معاون سابق سازمان سیا» نمیشود نشانی یافت. (مگر اینکه خود همین را هم توطئهی اجانب بدانیم!)
مجموعهی شواهد این احتمال را تقویت میکند که دکتر برانت شخصیتی است مشابه مستر همفر. شخصی زاییدهی ذهن خیالپرداز و توطئهپندار برخی شیعیان که احتمالاً از سر حسن نیت برای اثبات حقانیت خود به جعل سند و منبع میپردازند. نمونههای مشابه کم نیست. از کتاب مجعول اما مشهور و اثرگذار «سیاست حسینی» منتسب به فردی به نام مستر ماربین آلمانی تا نامهی جعلی (و مضحک) آلبرت انیشتین به آیتالله بروجردی و اظهار تشیع و نیز اقوال غیرمستند، جعلی و پراکندهای که هرازگاه در رسانههای وطنی به فرانسیس فوکویاما ـ نظریهپرداز آمریکایی ـ نسبت داده میشود، نظیر متنی با این سرآغاز: «شیعه پرندهای است که افق پروازش خیلی بالاتر از تیرهای ماست. پرندهای است که دو بال دارد: یک بال سبز و یک بال سرخ…» که ادعا میشود فوکویاما آن را در کنفرانسی با موضوع شیعهشناسی در اورشلیم ایراد کرده است [۹]؛ موضوعی که وی در گفتگو با بیبیسی آن را از اساس تکذیب کرده است [۱۰].
بهطور کلی «اسکات خصم» با مستمسک قراردادن منابع و اقوالی که منتسب به مخالفان مذهب شیعه است، یکی از ابزارهای متداولی است که روحانیت شیعه بهخصوص وعاظ و خطبا از سالها پیش از آن بهره برده است؛ منابع و اقوالی که نوعاً از نظر اسنادی و استنادی مخدوش و بیاعتبارند. اما برای گرمکردن منبر و اقناع مخاطبان سادهدلی که اهل تحقیق نیستند، بهکار میآیند. این روش سنتی و کلیشهشده را سالهاست روحانیت سنتی در مقام اثبات حقانیت تشیع و رد مخالفان (بهویژه اهلسنت) بهکار میبندد و البته برای ارضای خود و مخاطب عوام چندان هم ناکارآمد نبوده است. گرچه عجیب است که در عصر گسترش رسانه و ارتباطات و بالارفتن سطح دانش عمومی مخاطبان هنوز هم برخی مبلغان مذهبی به استفاده از این روشهای غیراخلاقی اصرار میورزند.
?شش.
پروژهی اصلاحات و آسیبشناسی عزاداری، یکی از پروژههای مذهبی جمهوری اسلامی است که بهطور مشخص از خرداد سال ۱۳۷۳ با سخنرانی آیتالله خامنهای در نقد برخی رسوم عزاداری آغاز شده و تا کنون با افت وخیزهایی استمرار داشته است. در سالهای اخیر، هرگاه در راستای این پروژه سخن از آسیبشناسی عزاداری به میان آمده، بلافاصله انگلوفوبیای روحانیت سیاسی به میدان آمده و فرضیهی دخالت بیگانگان را بهعنوانی اصلی مسلم طرح کرده است؛ بدون توجه به این واقعیت که تا وقتی زمینهی قبول در یک جامعه نباشد، هیچ عامل خارجی هرقدر هم قدرتمند نمیتواند راهی از پیش ببرد. ادعای فراوانی که برای هیچکدام سندی قابل اتکا ارایه نشده، بیان میشود: از اینکه برخی وعاظ و مداحان جوان مستقیماً از دولتهای غربی پول میگیرند و اینکه پشتپردهی سبکهای جدید و مدرن مداحی، حمایت بیگانگان است گرفته تا حتی ادعای عاملیت و مشارکت مستقیم غربیها در عزاداری. خصوصاً در چند سال اخیر و پس از توسعهی فعالیتهای تبلیغی آیتالله سیدصادق شیرازی و هواداران و منسوبانش در جهت ترویج رسوم محل مناقشه و «ممنوعه»ی عزاداری، در رسانههای رسمی و مواضع روحانیت سیاسی، مفهوم تازهای تحت عنوان «تشیع انگلیسی» ساخته و پرداخته شده و تلاش میشود همهی اقدامات مذهبی که با الگوی تشیع سیاسی (قرائت جمهوری اسلامی) مغایرت دارد، به این جریان منتسب شده و دارای ریشه و خاستگاه سیاسی و بیگانه معرفی گردد. در جدیدترین نمونهی این مواضع، محمدحسن اختری ـ دبیرکل «مجمع جهانی اهلبیت» ـ در نشست همایش پیرغلامان حسینی گفته است:
«انگلیس دولت استعماری است که حداقل چهارصد سال است علیه منطقه اسلامی توطئه کرده و آن را اجرا میکند. وقتی دولت انگلیس 15 هزار قمه میخرد و در میان عزادارها تقسیم میکند، آیا سفارت و دولت انگلیس دلش برای امامحسین سوخته است؟» [۱۱].
?هفت.
عزاداری و مصادیقش نظیر قمهزنی و برخی از دیگر رفتارها و رسوم شیعی فارغ از اینکه چه موضعی نسبت به آنها داشته باشیم، پدیدههایی پیچیده و ماهیتاً فرهنگی ـ اجتماعیاند که از منظر باورمندانشان پشتوانهی مذهبی ـ فقهی دارند. همانطور که برخی از شیعیان برای مخالفت و مقابله با این رسوم دلایلی دارند، در مقابل، دستهی دیگری از شیعیان نیز برای موافقت و ترویج آنها صاحب دلیلاند. همانطور که شماری از فقها و مراجع حکم به حرمت یا عدم جواز این رسوم دادهاند، شمار دیگری از فقها و مراجع قایل به جواز و حتی استحباب اجرای آنها هستند. هرکدام این دو گروه منابع هنجاری و معرفتی و چهارچوب نظری خود را دارند. این تکثر را در هنجارشناسی دینداری و رفتار مذهبی باید به رسمیت شناخت. با پدیدههای فرهنگی باید مواجههی فرهنگی داشت. مواجههی توطئهاندیش و برخورد امنیتی ـ مدلی که در این سالها جمهوری اسلامی در قبال قمهزنی و رسوم مشابه دنبال کرده است ـ شاید گروهی از دینداران را راضی کند، اما در اصلاح وضعیت موجود هیچ اثر مثبتی نداشته و نخواهد داشت. همچنانکه بهعنوان مثال با وجود چند دهه مبارزهی رسمی و قانونی با قمهزنی اما مشاهدات و آمارهای غیررسمی گویای رشد و توسعهی این رسم است. تنها نتیجهی برخورد امنیتی و انتسابدادن تغییرات فرهنگی به عامل خارجی، اختلافافکنی در بین دینداران و تعمیق شکافهای گفتمانی شیعی و نیز رفع مسئولیت متولیان و مسئولان از خود است. سادهترین و سهلترین نوع مواجهه با تغییرات فرهنگ دینی، همین است که بهجای فهم درست و دقیق علل و عوامل بروز آنها، به عامل خارجی ضریب دهیم.
تکثر گفتمانی و تنوع مدلهای دینداری، واقعیت تشیع ایرانی امروز است. عدم درک این واقعیت، علت اصلی شکست سیاستهای مذهبی جمهوری اسلامی در پروژهی اصلاحات عزاداری (و پروژههای مشابه آن) است. راندن گفتمانهای معارض و رقیبِ تشیع سیاسی با انگهایی چون «انگلیسی» و «وابسته» و «منحرف» تنها به کینههای مذهبی دامن میزند و زمینهساز مقاومت و بروز خشونتهای مذهبی در آینده خواهد بود.
?هشت.
گام اول در حل یک مسأله، فهم و شناخت درست و دقیقِ آن است. این خشت اولی است که اگر درست نهاده نشود، تا ثریا دیوار کج میرود. و باید اذعان کرد که در بسیاری موارد، دلیل ناکارآمدی سیاستهای مذهبی و فرهنگی جمهوری اسلامی دقیقاً همینجاست: فقدان شناخت دقیق، میدانی و عینی و واقعی از موضوع. یعنی درست همانجایی که پژوهشهای اجتماعی دین (نه شبهپژوهشهای سفارشی کاسبکارانه و غیرروشمند) میتوانند به کمک دولت و حکومت بیایند. خدمتی که مطالعات اجتماعی دینداری میتواند به حکومت و دولت کند، شناسایی، توصیف، تبیین، تعلیل و تفسیر بروز و ظهور تغییرات فرهنگی در حوزهی دینداری و در مقابل رهاندن متولیان و متصدیان امور از دام تفکرات سادهاندیشانه و گمراهکنندهای چون انگلوفوبیای مذهبی و حوزوی است.
.
.
پینوشتها:
۱_ حامد الگار ازجمله صاحبنظرانی است که معتقد به ساختگی و عدم اصالت کتاب مستر همفرند. مجلهی «زمانه» نیز در شمارهی ۱۲۲-۱۲۳(دی و بهمن ۱۳۹۲) ویژهنامهای در این موضوع منتشر کرده است.
۲_ «دستهای ناپیدا: خاطرات مستر همفر». ترجمهی احسان قرنی. قم: گلستان کوثر، ۱۳۷۶: صص۵۴-۵۵.
۳_ ن.ک. «رسانهی شیعه: جامعهشناسی آیینهای سوگواری و هیئتهای مذهبی در ایران». محسن حسام مظاهری. تهران: شرکت چاپ و نشر بینالملل، ۱۳۸۷: فصل ۱.
۴_ روزنامهی جمهوری اسلامی، یکی از رسانههای منتقد مداحیهای جدید و از نقشآفرینان اصلی در جریان آسیبشناسی عزاداری بهشمار میرود. همین چند روز پیش نیز سردبیر این روزنامه، مسیح مهاجری، در سرمقالهای به انتقاد شدید از مداحان پرداخت. بررسی نقش این روزنامه در جریان آسیبشناسی عزاداری نیازمند بررسی مستقلی است و در آینده به آن خواهم پرداخت؛ انشاءالله.
۸. متن این نطق، در کتابی با نام «چکامههایی در شیوههای عزاداری» توسط انتشارات سوره مهر در سال ۱۳۸۴ منتشر شده است.
.
.
داییجان ناپلئونهای معمم یا سندرمِ «مستر همفر» در روحانیت
نقدی بر مواضع توطئهاندیشانه در آسیبشناسی عزاداری
نویسنده: محسن حسام مظاهری
.
.
به جای پرداختن به کف های روی اب ، جریان اب زلال حقیقت اسلام را ببینید که تشنگان را سبراب مینماید و نور خورشید اسلام را که همچنان می درخشد ، و گمراهان را نجات می دهد ، اینها همه را را مدیون حضرت امام حسین( ع) و بطور کلی مدیون چهارده معصوم( ع) هستیم .
شما باید همه جا حضور و تبلیغات داشته باشی ؟؟؟
با همینگونه رفتارها همه رو از دین خدا زده کردید دیگه.
شما بیایید و مستدل سخن بگویید تا مردم به دین خدا جذب بشوند .
همین که شما و امثال شما ، مستدل سخن میگویید،
پایمردانه تبلیغات میکنید و مردم را فراری میدهید، کافیست.