مقاله امیر مازیار در معرفی کتاب ترس و لرز کرکگور
کیرکگور عاشق ریگنا بود.شور و عطش عشق، رنجورش ساخته بود. یادداشتهای روزانه او سرشار از بی قراری عاشقند.این عشق (همه محتوای زندگی اوست) یگانه آرزوی کیرکگور آن است که از آنِ رگینا باشد. این عشق چند ساله سرانجامی مییابد. این دو با هم پیمانی میبندند و از این پس در پیشگاه جمع مسئولند. اکنون ریگنا از […]