نوشتار مرتضی مردیها با عنوان «جامعهٔ تماشا»

جامعهٔ تماشا

برخی از دوستان اهل لطف می‌پرسند چرا چیزی نمی‌نویسم. و پاسخ من این است که چه بنویسم و چرا. اگر بخواهم شرایطی را که ایران امروز در آن به‌سر می‌برد نادیده انگارم و به دغدغه‌های دیگر (مثلاً ادبی یا علمی) بپردازم خوف این هست که مخاطب عام بگوید خانه از پایبست ویران است و خواجه در بند نقش ایوان. و اگر بر سر این کار شوم که از مصایب و موانع اصلی (یا آنچه اصلی تلقی می‌شود) بگویم، چه بگویم که دیگران نگفته‌اند، و مگر با گفتن مشکلی حل می‌شود؟
بخش عظیمی از آنچه در باب حکومت و مدیریت خرد و کلان جامعه دم‌به‌دم می‌گوییم و می‌نالیم شبیه خاراندن یک زخم است. کمی التیام می‌دهد ولی مشکلی حل نمی‌کند‌. برای خاراندن هم دستورالعمل متخصص لازم نیست. این واگویه‌های تکراریِ گاه صبح تا شب ما همان درددل است که برای برخی حکم رادیاتور را دارد، اندکی از آتش درون می‌کاهد. برای من چنین کارکردی ندارد. برای همین از آن می‌گریزم. ادامه مطلب “نوشتار مرتضی مردیها با عنوان «جامعهٔ تماشا»”

یادداشت محمدمهدی اردبیلی در دوماهنامه‌ی مروارید با عنوان «در دفاع از نقد درون‌زا»

یادداشت محمدمهدی اردبیلی با عنوان «در دفاع از نقدِ درون‌زا»

نقد از همان ابتدا دچار نوعی پارادوکس است. از یک سو، در فرایند نقد، منتقد بناست موضع و رویکرد خود را مطرح کند و نقد با اغراض و دغدغه‌های او پیوند خورده است، اما از سوی دیگر، اگر منتقد برای نقدِ یک موضوع از مبانی خویش آغاز کند، نقدش نسبت به موضوع، همواره بیرونی و در نتیجه، ناموثر باقی خواهد ماند. خطایی که عمدتاً رخ می‌دهد این است که گویی منتقد، نقد را نه خطاب به باورمندان به موضوع نقد، بلکه خطاب به تماشاچیانی بیرون از آن مطرح می‌کند. به بیان دیگر، این منتقد (که می‌توان او را جدلی نامید) می‌کوشد تا در فرایند نقد، بیش از اقناع طرف مقابل، همفکران خودش را راضی نگاه دارد. از همین رو چنین منتقدی، نقد را از منظر خویش و با تکیه بر جهان‌بینی خویش و پیش‌انگاشت‌های نظری خویش می‌آغازد. این امر اما خودِ نقد را بی‌اثر می‌سازد. نقد باید به جای تسویۀ حساب یا حملۀ از بیرون، به مواضع دشمن، تناقضات درونی موضوع مورد نقد را برملا کند. در این معنا نقد باید از درون عمل کند. ادامه مطلب “یادداشت محمدمهدی اردبیلی در دوماهنامه‌ی مروارید با عنوان «در دفاع از نقد درون‌زا»”

سخنرانی مصطفی ملکیان در نشست تخصصی «هنر و صلح»

سخنرانی مصطفی ملکیان در نشست تخصصی «هنر و صلح»

مصطفی ملکیان، استاد فلسفه اخلاق در در نشست تخصصی «هنر و صلح» گفت: هنرهای 9 گانه یعنی ادبیات (یا هنر مکتوب)، سینما، تئاتر، عکاسی، نقاشی، موسیقی، رقص، مجسمه‌سازی و معماری، معمولا با سه پدیده «زیبایی»، «تخیل» و «خلاقیت» سروکار دارند. افلاطون و نوافلاطونیان اعتقاد داشتند که هنر فقط با عنصر «زیبایی» مرتبط است، اما امروزه فیلسوفان هنر با رد این نظریه، اعتقاد دارند که در هنر هر سه پدیده حضور جدی دارد، هرچند بخش عمده‌ای از هنر با زیبایی سروکار دارد.
ادامه مطلب “سخنرانی مصطفی ملکیان در نشست تخصصی «هنر و صلح»”

الهیات دوبُنی برای اسلام مدنی: پیشنهادی برای پروژه اجتماعی نواندیشی دینی‎

الهیات دوبُنی برای اسلام مدنی: پیشنهادی برای پروژه اجتماعی نواندیشی دینی‎

در طول تاریخ دو نوع مستحیل شدن و نفی اراده برای نوع انسان وجود داشته است؛ مستحیل شدن کهنه و نو. مستحیل شدن کهنه در دینداری سنتی به صورت مستحیل شدن در خدا و خدایان و همچنین ذوب شدن در مراد و مرشد، ولی و مولا، کاهن و مرجع و مانند آنها و در سیاست نیز این محو اراده با ذوب شدن در شاه و فرعون، خاقان و خلیفه و.. صورت می‌پذیرفت . مستحیل شدن نو، مستحیل شدن و ذوب شدن در سازمان، شاه، رهبری، پلیت‌برو، پیشوا و نفر اول در هر ایدئولوژی است، مسخ ایدئولوژی‌ها شدن است. این ایدئولوژی مدرن می‌تواند نازیسم و فاشیسم، کمونیسم و مارکسیسم، کاپیتالیسم و نئولیبرالیسم یا اسلامیسم و فاندامنتالیسم باشد. ادامه مطلب “الهیات دوبُنی برای اسلام مدنی: پیشنهادی برای پروژه اجتماعی نواندیشی دینی‎”

گذار به «پارادایمِ سوم»؟ آینده‌ی علم و خداگرایی

گذار به «پارادایمِ سوم»؟ آینده‌ی علم و خداگرایی

در این سخنرانی که برای دانشجویان ایرانی دانشگاه تورنتو (بهمن ماه ۱۳۹۷) برگزار شده، دکتر روزبه توسرکانی به دو پارادایم (الگوواره‌ی) پیش و پس از گالیله نگاهی گذرا داشته و علم تجربی جدید (science) را واجد اراده‌ی معطوف به پیش‌بینی پدیده‌های طبیعی بر اساس محاسبه‌ی ریاضی می‌دانند. در حالی که این اراده در افزایش مشاهدات طبیعی و دقّت محاسبات بسیار موفّق عمل کرده و با تولید فن‌آوری و تسلّط بر محیط همراه هست، چنین چارچوب فکری بر خلاف آن‌چه معمولاً ادّعا می‌شود دغدغه‌ی تبیین (explanation) به معنای فهم چرایی پدیده‌های طبیعی را نداشته و اساساً به گونه‌ای طرح‌ریزی نشده تا در جهت پاسخگویی به پرسش‌های فلسفی بشر درباره‌ی هستی حرکت کند؛ چیزی که science را از «فلسفه‌ی طبیعی» یا natural philosophy آن‌گونه که از یونان باستان و به ویژه دوران ارسطو تا قرون شانزدهم و هفدهم میلادی ادامه داشت متمایز می‌سازد. ادامه مطلب “گذار به «پارادایمِ سوم»؟ آینده‌ی علم و خداگرایی”

گفت‌وگوی مصطفی ملکیان با «اعتمادآنلاین»

گفت‌وگوی مصطفی ملکیان با «اعتمادآنلاین»

اعتمادآنلاین : شهرام صحرایی – «چرا هیچ اجماعی درباره چیستی و کجایی و هستی ایران موجود نیست؟ چرا یکپارچگی و همبستگی جای خود را به چنددستگی و گسستگی داده است؟ چرا وقتی تیم ملی فوتبال ایران برنده از زمین بیرون می‌آید همه شعار ایران ایران سر می‌دهند اما هیچ ایران ایرانی در ساحات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی وجود ندارد؟ چرا فلسفه حیات حکومت و حاکمان با فلسفه حیات جامعه متفاوت است؟ روشنفکران در این میان و میانه چه نقشی دارند؟ بزرگ‌ترین ثروت ملت و نظام سیاسی، انباشت نظام معرفتی و آموزه‌های تمدنی است یا برد موشک‌ها و وسعت اقتصاد و قدرت دیپلماسی؟ و شاید جدی‌ترین پرسش: بزرگ‌ترین مصیبت ایرانِ امروز چیست؟» ادامه مطلب “گفت‌وگوی مصطفی ملکیان با «اعتمادآنلاین»”

ملاحظاتی انتقادی درباره‌ی مواضع سید جواد طباطبایی در قبال سیاست زبانی

ملاحظاتی انتقادی درباره‌ی مواضع سید جواد طباطبایی در قبال سیاست زبانی

اخیراً جناب سید جواد طباطبایی در یادداشتی تلگرامی بر محمد خاتمی، رییس‌جمهور اسبق ایران، نهیب زده است که متوجه نیست زمانی که از شیوه‌ی حکومت فدرالی دفاع می‌کند چه حرف مخاطره‌آمیزی می‌زند و بذر چه «تالی‌های فاسدی» را می‌پراکَنَد. به زعمِ طباطبایی، خاتمی «مصالح عالی کشور» را تشخیص نمی‌دهد و در مقام یک شهروند عادی صلاحیت ندارد درباره‌ی موضوعی سخن بگوید که چیزی درباره‌ی آن نمی‌داند. طباطبایی در انتهای یادداشتش به سبک و سیاق اندرزنامه‌نویسان به خاتمی توصیه می‌کند سخنانِ نسنجیده‌ی خود را پس بگیرد و اطرفیانش را نیز از ورود به این دست مباحث منع کند.[i] استاد به همین مناسبت به مقاله‌ای از خود ارجاع می‌دهد که مهر ماه ۹۵ در نشریه‌ی «ایرانشهر امروز» نوشت و در آن نسبت به خطرات و تهدیدهایی هشدار داد که افتتاح رشته‌ی زبان و ادبیات ترکیِ آذری در دانشگاه تبریز برای «وحدت ملی» به دنبال دارد.[ii] به چشم استاد طرح شتابزده‌ی حکومت فدرالی در ایران و طرح تدریس‌ زبان‌های قومی در دانشگاه‌های کشور عملاً از یک‌ جنس‌اند: هر دو، بنیان‌های وحدت سرزمینی ایران را به خطر می‌اندازند. به باور طباطبایی، آموزش زبان‌ ترکی آذری در دانشگاه صرفاً تبلیغاتی سیاسی محض جلبِ نظرِ پان‌تُرک‌ها بوده ‌است، غافل از آنکه چنین طرح‌های عوام‌پسندی کمر به تهدید «مصالح عالی کشور» بسته‌اند. پیش‌کشیدن مُناسبتِ حکومت فدرالی در ایران نیز، به همین سیاق، طرح شتابزده‌ی نظریه‌ای است که اساساً در قبال ایران موضوعیتی ندارد و صرفاً ریشه‌های تاکنون تناورمانده‌ی درخت دولت-ملت یکپارچه‌ی ایران را سست می‌کند.[iii] ادامه مطلب “ملاحظاتی انتقادی درباره‌ی مواضع سید جواد طباطبایی در قبال سیاست زبانی”

جواد طباطبایی: در نقد اظهارات محمد خاتمی پیرامون لزوم فدرالیزه شدن حکومت در ایران

جواد طباطبایی: در نقد اظهارات محمد خاتمی پیرامون لزوم فدرالیزه شدن حکومت در ایران

من نیز مانند بسیارانی دیگر، سخنان آقای محمد خاتمی، رئیس جمهور اسبق، دربارۀ مطلوب بودن الگوی فدرالیسم برای ایران را، که در جمع اعضای شورای شهر ایراد شده بود، با شگفتی فراوان در رسانه ها خواندم. در آن سخنان آمده بود : «مطلوب ترین شیوۀ حکومت مردمی ادارۀ فدرالی است». من درست نمی توانم بفهمم که چرا رئیس جمهور پیشین، که باید بداند که هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد، خطاب به اعضای شورای شهر دربارۀ مسائل کلان حاکمیتی کشور چنین مطلب مهمی را مطرح کرده است؟ ادامه مطلب “جواد طباطبایی: در نقد اظهارات محمد خاتمی پیرامون لزوم فدرالیزه شدن حکومت در ایران”

نوشتار مجید زمانی با عنوان «تلقیاتِ پدیداریِ دو سوژه یِ معرفتی: حیدری-وکیلی»

نوشتار مجید زمانی با عنوان «تلقیاتِ پدیداریِ دو سوژه یِ معرفتی: حیدری-وکیلی»

یاسر میردامادی: جناب حجّت الاسلام مجید زمانی، پژوهشگر فلسفه و دانش‌آموخته‌ی درس خارج فقهِ آیت‌الله سیّد کمال حیدری، در این نوشته به دفاع از نظریه‌ی استادش موسوم به «نظریه جواز تعبّد به جمیع ادیان و مذاهب» می‌پردازد. او برای دفاع از نظریه‌ی آیت‌الله سیّد کمال حیدری پرسش‌های بنیادین معرفت‌شناختی‌ای پیش روی منتقدان این نظریّه می‌افکند. این پرسش‌های معرفت‌شناختی، صرف نظر از بحث خاصّ مجید زمانی در این نوشته، به طور کلّ نیز واجد ارزش اند. نکته‌ی مهمّ در فهم نظریه‌ی «جواز تعبّد» آن است که این نظریه نمی‌گوید که «هر کس در هر باوری که دارد موجّه است». چنین رأیی آشکارا نسبی‌انگارانه است و گرچه طرفدارانی در گذشته و حال (از یونان باستان تا کنون) در میان فیلسوفان داشته و دارد اما نظریه‌ی «جواز تعبّد» نظریّه‌ای نسبی‌انگارانه نیست. نظریّه‌ی «جواز تعبّد» هم‌چنین سر از «کثرت‌انگاری صدق» در نمی‌آورد، زیرا نمی‌گوید که همه‌ی ادیان و مذاهب به یکسان (و یا اصلاً) صادق اند. لبّ لباب نظریّه‌ی «جواز تعبدّ» امّا آن است که گرچه شاید در مقام «ثبوت» تنها یک دین یا مذهب، از دیگر ادیان و مذاهب به صدق (مطابقت با واقع) نزدیک‌تر باشد اما در مقام «اثبات» پیروان اندیشه‌ورز هر دین و مذهبی ممکن است دلایلی به سود باور دینی و مذهبی خود داشته باشند که باور آن‌ها را، تحت شرایطی، برای خودشان موجّه (گرچه نه لزوماً صادق) سازد. چنین توجیهی، تحت شرایطی برای پیروان آن ادیان و مذاهب معذّر است و نزد خدای عادل و حکیم دست‌کم درجاتی از رستگاری را برای صاحبان آن توجیه به دنبال می‌آورد. مجید زمانی برای دفاع از نظریه‌ی «جواز تعبّد» در مقابل انتقادها، به ویژه استدلال می‌کند که نظریّه‌ی «جواز تعبّد» به جریان فکری موسوم به «معرفت‌شناسی فضیلت‌» نزدیک است. این نوشته می‌تواند برای کسانی که به کلام جدید، فلسفه‌ی دین، الهیّات فلسفی، تحوّلات فکر شیعی معاصر و به طور کلّ اسلام مدرن علاقمند اند، در خور مطالعه باشد. ادامه مطلب “نوشتار مجید زمانی با عنوان «تلقیاتِ پدیداریِ دو سوژه یِ معرفتی: حیدری-وکیلی»”

نوشتار غلامعلی کشانی با عنوان «توسعه در ایران، شدنی یا ناشدنی؟!»

توسعه در ایران، شدنی یا ناشدنی؟!

امتناع یا عدم امتناع توسعه، پرسشی که سال‌هاست برای جدی‌ترین اندیشه‌ورزان ایرانیِ معتقد به مهندسیِ اجتماعیِ بزرگ-مقیاس (کلان) مطرح بوده.
مهم ترین پرسشِ اقتصاد و سیاست و اجتماع و تاریخِ ۲۰۰ ساله ی اخیرِ ایران هم همین بوده.

در این پرسش‌ها، الگوی توسعه، الگوی غالبِ اروپایی و ابزار اقتصادیِ آن تولیدِ انبوه و بازار آزاد بوده.

اما این پرسش در ۱۰۰ ساله‌ی اخیر با بی‌توجهی‌ها و سهل‌‌انگاری‌هایی بزرگ مطرح شده، فارغ از:

– کهنه‌شدنِ معنای توسعه، و بروز نقد‌های قوی بر اسطوره‌‌های بدیهی فرض‌شده‌‌ی”پیشرفت” و “رشدِ بی‌نهایت و قهری” که تا به حال مساوی با صنعتی‌شدن به سبکِ اروپا یا غربی‌شدنِ سراپا فرض‌شده؛ ادامه مطلب “نوشتار غلامعلی کشانی با عنوان «توسعه در ایران، شدنی یا ناشدنی؟!»”