آموزش هنر زندگی به کودکان

آموزش هنر زندگی به کودکان

بحث در مورد آموزش هنر زندگی به کودکان، ابعاد بسیار وسیع و عمیقی را در بر می گیرد.

آموزش و پرورش در کشور ایران، گویی یک هدف را در نظر دارد و بنا بر این، وقتی کودکان و نوباوگان را در مهد کودک یا کودکستان تحویل می گیرد، هدفش این است که آنان را به گونه ای تعلیم دهد تا در آینده دارای شغل و حرفه ای باشند. گویی که کسب درآمد مهمترین چیز در زندگی است و کسب درآمد بدون شغل و حرفه امکان پذیر نیست. گویی نظرشان بر این است که انسان ناگزیر است که حرفه ای را در یکی از مقولات علم، فن و یا هنر داشته باشد و چون حرفه ی بدون تخصص امکان پذیر نیست، هر یک از این نوباوگان باید برای تخصصی تعلیم داده شوند. با تاملی در آموزش و پرورش ایران، آنچه حاصل می آید پیش فرض هایی است که بیان شد. ادامه مطلب “آموزش هنر زندگی به کودکان”

کارگاه عزت نفس از محمدرضا شعبانعلی

کارگاه عزت نفس از محمدرضا شعبانعلی

آنچه در اینجا می‌بینید مجموعه‌ای از فایل‌های صوتی تحت عنوان مسیر اصلی است که در آن محمدرضا شعبانعلی به گزارشی از مطالعات خود در مورد عزت نفس و راهکارهای افزایش عزت نفس می‌پردازد. ادامه مطلب “کارگاه عزت نفس از محمدرضا شعبانعلی”

چگونه بازماندگان شما را فریب می‌دهند؟

چگونه بازماندگان شما را فریب می‌دهند؟

در جنگ جهانی دوم، بمباران هوایی یکی از ابزارهای مؤثر متفقین برای از بین بردن زیرساخت‌های صنعتی و نظامی آلمان و درنهایت شکست آن کشور بود؛ اما این رویکرد همراه با تلفات سنگینی برای نیروی هوایی انگلیس و آمریکا بود. برآوردها حاکی است دوره عمر انتظاری خدمه یک بمب‌افکن بین ۱۲ تا ۱۵ مأموریت بود. در یک دوره‌ای از جنگ، اگر شما خلبان یک بمب‌افکن در اروپا بودید، شانس این‌که سالم از مأموریت خود بازگردید، چیزی در حدود ۵۰ درصد بود. رهبران نظامی به این نتیجه رسیده بودند که باید زره تقویتی بیشتری به هواپیماهای خود اضافه کنند تا آن‌ها را در برابر آتش ضدهوایی و جنگنده‌ها حفاظت کند؛ اما افزودن زره به همه قسمت‌های هواپیما امکان‌پذیر نبود و سرعت را بسیار کم و آن را آسیب‌پذیرتر می‌کرد؛ بنابراین آنان باید تصمیم می‌گرفتند که به کدام قسمت‌های هواپیما زره بیفزایند. ادامه مطلب “چگونه بازماندگان شما را فریب می‌دهند؟”

عشق، تباهی است

عشق، تباهی است

1 دو ماهی از جشنواره‌ی كن می‌گذرد. همه برگشتند. فیلم‌ها حالا به نمایش عمومی درمی‌آیند. نگاه‌های سیاه و سفید اهل كن شاید از این به بعد كمی خاكستری ‌شود. هورا كشیدن‌ها، یقه جر دادن‌ها، یاركشی‌ها … و آنچه می‌‌ماند ارزش‌های ماندگار خواهد بود و فراموش كردن معمولی‌ها. فیلم‌ها نه در یك ماراتن طاقت‌فرسا و سرسری كه حالا با دقت و مداقه دیده می‌شوند و به نقد و تحلیل و تأویل می‌آیند. عباس كیارستمی هم با فیلم جدیدش «مثل یك عاشق» مهمان كن بود و مثل همیشه با او و فیلمش برخورد شد. گروهی سینه چاك و برخی شمشیر كشیده و یقه‌دران. یا دوست داشتند یا زبان به انتقاد گشودند.
2 و به لطف كن بود كه روزنامه‌ها و مجلات مكتوب و فضای مجازی پر شد از گفت‌وگوهای دم‌دستی كه طی اقامت دو سه روزه‌ی فیلمسازان با او شد و اغلب بی‌محتوا یا دست‌كم كم‌محتوا. اما حالا و به لطف سكون و آرامش می‌توان گفت‌وگوی فیلمساز را با یك منتقد ایرانی خواند. در واقع این اولین گفت‌وگو با عباس كیارستمی در مطبوعات ایران است. اما همین گفت‌وگو كه می‌خوانید باعث شد كه از فیلم شروع كنیم و بعد به مباحث دیگر برسیم. به تماتیك این سال‌های اخیر فیلمساز، به گرایش‌های فرمی جدید او به تغییراتی كه در سبك، اجرا، نگاه و كلی‌تر، هنر پیدا كرده است. به كشف دوباره‌ی «سینما»، تصویر، صدا، زبان و به جایگاه خودش در پانتئون هنر. اینكه فیلمساز ما تغییرات عمده كرده است. هنرش بسط یافته و به ابزاری تازه مسلط شده، كه رشد كرده و از این پس شاهد هنرمندی دیگر خواهیم بود.
3 شخصاً به كیارستمی رشك می‌برم. در 72 سالگی این میزان انرژی، طراوت، توش و توان خلق، و جست‌وجو برای یافتن حرف‌های تازه، نگاه تازه و سبك تازه شایسته‌ی تحسین است. هر روز را با چیزی تازه شروع می‌كند. یك ایده‌ی تازه، مدام می‌سازد، مدام خلق می‌كند، خستگی‌ناپذیر است و این جدا از كارگاه‌های فیلمسازی اوست، در سراسر جهان، و جدا از خواندن و نوشتن و دیدن و نظاره‌ی جهان و دور از بطالت و خستگی و برج عاج‌نشینی كه هر هنرمندی را در این سن و سال و این منزلت تهدید می‌كند.
4 و كشف تازه كه هنرمند ما به مرگ آگاهی رسیده است. آرزو می‌كند كه به سن و سال مانوئل دو الیویرا برسد و مانیفست آخرش را در 95 سالگی ارائه دهد و چرا نه مثل فیلم‌ساز پرتغالی در 104 سالگی. ادامه مطلب “عشق، تباهی است”

نقدی بر مواضع توطئه‌اندیشانه در آسیب‌شناسی عزاداری

نقدی بر مواضع توطئه‌اندیشانه در آسیب‌شناسی عزاداری

?یک.
«انگلوفوبیا» (Anglophobia) اصطلاحاً‌ به نوعی مواجهه‌ی روانی ـ ذهنی مبتنی بر ترس از انگلستان، سیاست‌ها و مردمش گفته می‌شود؛ برداشتی ذهنی که انگلیسی‌ها را به‌مثابه‌ی هدایت‌کنندگان اصلی و پشت پرده‌ی جهان تصور می‌کند و در بسیاری از وقایع اجتماعی و فرهنگی و سیاسی دنبال ردپای دخالت آن‌هاست.
در کشورهایی که روزگاری مستعمره‌ی بریتانیا بوده‌اند (نظیر عراق) این تفکر زمینه‌ی قبول و رواج بالایی دارد. در ایران نیز گرچه سابقه‌ی مستعمراتی نداشته، اما دخالت‌های دولت انگلیس در سیاست این کشور به‌ویژه از عهد قاجار به بعد، زمینه‌ساز شکل‌گیری و رشد فرهنگ انگلوفوبیا شده است. فرهنگی که هم در بین عوام و هم در بین نخبگان هنوز هم هوادارانی دارد. ادامه مطلب “نقدی بر مواضع توطئه‌اندیشانه در آسیب‌شناسی عزاداری”

وقتی یالوم گریست

وقتی یالوم گریست

نام یالوم برای کتاب‌خوان‌های ایرانی آشناست، روان‌شناسی که کتاب‌هایش گاهی با چند ترجمۀ مختلف به چاپ رسیده و رمان‌هایش نه‌فقط میان روان‌شناسان بلکه میان آن‌هایی که علاقه‌مند به حوزۀ روان‌شناسی و فلسفه هستند طرفدار دارد. از مسائل مهمی که یالوم در خلال زندگی حرفه‌ای و خصوصاً داستان‌هایش به آن پرداخته مسئلۀ مرگ است؛ او همچنین به انسان‌های زیادی که در آستانۀ مرگ بوده‌اند کمک‌های روان‌شناسانه داده. حالا در بستر بیماری است و دارد خودش را آمادۀ مرگ می‌کند. میشل اسمیت به ملاقاتش رفته است.

ادامه مطلب “وقتی یالوم گریست”

درس‌گفتارهای «جبر و اختیار» از کاوه بهبهانی

درس‌گفتارهای «جبر و اختیار» از کاوه بهبهانی

آدمی موجودی مختار است یا مجبور؟ آنچه می‌کنیم را خود از سر ارادۀ آزاد برمی‌گزینیم یا مقدّر است که چنان کنیم؟ آیا ما لعبتکانی هستیم که لعبت‌باز چیره‌دستی ما را به بازی گرفته است؟ هزاران سال است که اندیشمندان به پرسش‌هایی ازاین‌دست می‌پردازند. در دورۀ «جبر و اختیار» نگاهی خواهیم انداخت به نظریه‌های گوناگونی که از عهد باستان تاکنون در پاسخ به این پرسش داده‌شده است. هرچند مباحثی که در این دوره طرح خواهند شد کاملاً فنی و نظری و صلب و سَردند آشنایی با این مباحث بر توان سنجشگرانۀ تفکر خواهد افزود و مخاطب از رهگذر رویارویی با شماری از هوشمندانه‌ترین پاسخ‌ها به یکی از مسائل دانه‌درشت فلسفی فرایند فلسفه‌ورزی را بیشتر خواد شناخت.

ادامه مطلب “درس‌گفتارهای «جبر و اختیار» از کاوه بهبهانی”

نشست نقد و بررسی کتاب «درآمدی به فلسفه ذهن»

نشست نقد و بررسی کتاب «درآمدی به فلسفه ذهن»

در نشست نقد و بررسي كتاب «درآمدی به فلسفه ذهن» محمد سعیدی‌مهر، حسین شیخ‌رضایی، مهدی ذاکری(مترجم اثر)، دانش‌آموختگان و كارشناسان فلسفه حضور داشتند. اين نشست روز سه‌شنبه، ۱۸ خرداد، در مرکز فرهنگی شهرکتاب واقع در خیابان شهید بهشتی، خیابان شهید احمدقصیر(بخارست)، نبش کوچه‌ سوم برگزار شد. فایل صوتی را در ادامه دریافت کنید. ادامه مطلب “نشست نقد و بررسی کتاب «درآمدی به فلسفه ذهن»”

درباره مفهوم دیالکتیک در گفتگو با بابک احمدی

درباره مفهوم دیالکتیک در گفتگو با بابک احمدی

بابك احمدی متولد 1327، پس از ورود به دانشگاه در سال 1346، در سال 1349 موفق به اخذ لیسانس علوم سیاسی از دانشگاه تهران شد. مدرك فوق‌لیسانس خود را در سال 1353، در رشته فلسفه، از دانشگاه‌های پنسیلوانیا و كانزاس امریكا گرفت. .

مهم‌ترین آثار ایشان كه به موضوع گفت‌وگوی حاضر مربوط می‌شود، عبارتند از: مدرنیته و اندیشه انتقادی، معمای مدرنیته، ماركس، سیاست مدرن، واژه‌نامه فلسفی ماركس، تردید، هایدگر و پرسش بنیادین، هایدگر و تاریخ هستی، سارتر كه می‌نوشت. ادامه مطلب “درباره مفهوم دیالکتیک در گفتگو با بابک احمدی”

پیش‌گفتار شماره 39 مجله ایران نامه به قلم داریوش شایگان پیرامون صادق هدایت

پیش‌گفتار شماره 39 مجله ایران نامه به قلم داریوش شایگان پیرامون صادق هدایت

صادق هدایت بی گمان بزرگترین داستان نویس ایران معاصر است . درباره وی  و آثارش سخن های بسیار گفته اند و پژوهندگان کوشیده اند تا منابع الهام بخش نوشته های او را دریابند و تاثیری را که ادبیات غرب بر ذهنیات وی گذاشته تا حد امکان ینمایانند. همین محققان جنبه‌ی هجو و طنز و وجوه غریب و گاه هذیان‌گونه‌ی تخیّل هدایت را که ریشه‌هایش اغلب به طرزی بیمارگونه از جهانی تاریک ورای عقل انتقادی ارتزاق می‌کند، نشان داده‌اند. و نیز بوده‌اند کسانی که بوف کور را در جهت روان شناسی اعماق فروید و یونگ تفسیر کرده‌اند. برخی دیگر از پژوهندگان تاثیر تفکر بودایی، شیوایی و خیامی را در نوشته‌های او سراغ کرده‌اند و سرانجام کسانی هم قائل به نوعی همدلی میان هدایت از یک سو و “پو”، “نروال”، “ریلکه” و “کافکا” بوده‌اند. بی گمان هر یک از اینپژوهندگان و مفسران برداشت های تازه و گوناگونی از این آثار به شیفتگان آثار هدایت عرضه کرده‌اند.

اما تا آنجایی که می‌دانیم یک امر اساسی را کسی روشن نکرده و آن این‌ است: جایگاه متافیزیکی نویسندهء بزرگ معاصر ایران کجاست؟ هدایت واقعا در چه لایه‌ای از آگاهی قرار دارد؟ چرا او ناگهان در آسمان ایران مفلوج سالهای‌ 1930 یعنی مقارن همان دوره‌ای که تاریخ ایران از خوابی هزار ساله برمی‌خیزد، مانند یک شهاب ثاقب ظاهر می‌گردد؟ و چرا برغم دشواری‌های زمانه بسان‌ درختی بلند قامت در میان بیشه‌ای از نهال‌های کوتاه ظهور می‌کند؟ هدایت به یک اعتبار در حکم ذات برگزیده‌ای است که با نگاهی تحقیرآمیز به ابلهان و دلقکان و بی‌خردانی که جهان را به عفونت کشیده‌اند می‌نگرد. هدایت با نبوغ خود مفهوم بیهودگی حیات را به نوعی رویداد و ماجرای‌ درونی تبدیل کرد و شاهکارش که بوف کور باشد در واقع اوج همین دید فلسفی‌ است. ناتوانی هدایت از جوش دادن شکاف میان دو جهان شرق و غرب خود چشمه فیاض اثر استثنایی وی گردید و همان‌گونه که،به گفتهء یونگ، “فاوست‌” روح گوته را تسخیر کرده بود بوف کور هم کتابی است که نویسنده خود را، مسحور، در تصرف خود گرفته است. افزون بر این، هدایت مهارتی خاص در استفاده از عناصر ساختاری شعر،از تشبیهات بدیع، استعاره،ایجاز و تکرار دارد و در نوشته‌های سمبلیک و آهنگین‌اش بویژه بوف کور و “سه قطره خون‌” که یادآور آثار ریلکه است، از نمادهای‌ “سایه‌” و “همزاد” به گونه‌ای کم نظیر در ادبیات ایران استفاه می‌کند. دکتر هیلمن که مبتکر و فراهم‌آورندهء کنفرانس‌ “صادق‌ هدایت و ادبیات فارسی‌” در دانشگاه تکزاس در آستین بود، در گردآوری مقاله‌ها و نقدهای کتاب برای این شمارهء ویژهء ایران‌نامه نیز بی‌دریغ کوشیده و در ویراستاری و بازخوانی آنها با دقت، حوصله و اهتمامی تحسین‌برانگیز همکاری‌ کرده است. ادامه مطلب “پیش‌گفتار شماره 39 مجله ایران نامه به قلم داریوش شایگان پیرامون صادق هدایت”