اما اگر شما معتقد شدید که تنها راه خبر گرفتن از جهان هستی عقل است و مطلقا ما نیازمند رجوع به سنت نیستیم در این صورت شما تجددگرایید، مدرنیست هستید. ماییم و علوم تجربی و منطق صورت. منطق صوری و علوم تجربی که یکی ماده را به ما می دهد و دیگری صورت را به ما می دهد، این دو تا راه خبر گرفتن ما هستند از جهان هستی. راه دیگری هم وجود ندارد.
تجددگرایی در واقع یعنی کفایت عقل. یعنی خودبسندگی عقل. اگر ما در واقع به خودبسندگی عقل معتقد باشیم، به معنای دقیق کلمه تجددگراییم.
دست ما از جهان به لحاظ معرفتی صرف کوتاه است. ما یک اشباحی را از جهان هستی دریافت می کنیم، یک تصورات و تصاویر از جهان هستی داریم، اما اینکه این تصورات و تصویرها، دقیقا تصورات و تصویرهایی باشند مطابق با واقع، سخن غیرقابل اعتمادی است.
اگر به این اعتقاد داشته باشیم، یعنی بگوییم reason هم تصویری از جهان هستی چونان که جهان هستی فی الواقع هست در اختیار ما نمی گذارد، بلکه تصویری مات، مبهم و احیانا کج و معوج، ولی منبع دیگری هم سراغ نداریم، ماییم و همین و بیشتر از این هم در اختیار ما نیست، این دیدگاه، دیدگاه پست مدرنیستی است. دیدگاه پساتجددگرایانه است. این دیدگاه سریعا حاصل نمی آید. چند متفکر عظیم الشان در فرهنگ غرب ظهور کردند. هر کدامشان یک رخنه ای در عقل انداختند و آهسته آهسته مقدمات پیدایش مسلکی را که از آن به پساتجددگرایی تعبیر می کنیم فراهم آوردند. ادامه مطلب “مصطفی ملکیان، متفکرینی که سبب ایجاد پست مدرنیسم شده اند”







