بگذارید سخن آخر را همین ابتدا بگویم. من نه به اصالت فرهنگ باور دارم، نه به اصالت سیاست و نه به اصالت اقتصاد. این درست است که در بسیاری از موارد فرهنگ بر سیاست برتری دارد و به نظر می آید که مسائل فرهنگی پایه ای تر اند. برای مثال، وفق مشهور «حاکمان زاییده مردمان اند» می توان استدلال کرد برای سیاستِ بهتر باید از فرهنگ مردمان آغاز کرد. اما درست در مقابل این استدلال کسی می تواند شیپور را از سر دیگر بنوازد و بگوید: مشهور آن است که «الناس علی دین ملوکهم» یا «الناس بامرائهم اشبه منهم بآبائهم». ادامه مطلب “اصالت اخلاق و اخلاق اصالت ، حسین دباغ”







