
زبان مقولهای جدّی در فلسفۀ معاصر مغربزمین است؛ چنانچه در هر دو حوزۀ رایج در فلسفۀ معاصر، موسوم به آنگلوساكسون و اروپای قارّهای، مورد اهتمام قرار گرفته است. از یك سو، با طرح موضوعات و مسائل فراوان، آتشِ مجادلات و مباحثِ فلسفی را شعله ور ساخته و از سوی دیگر، با پیش كشیدن روشها و نظریاتِ مختلف، درخاموشی آن نقشِ بسزایی داشته است. براین اساس، شاهد انواع مطالعات، تحقیقات و نظریاتِ زبانپژوهانۀ فلسفی هستیم كه فهم و دریافتِ درست آنها منوط به تفكیك و تمایز آنها از یكدیگر است. متأسفانه در متون فلسفی ما، اعم از ترجمه و تألیف، خلط و خطاهای فراوانی از این حیث به چشم میخورد كه در رأس آنها عدم تفكیك و تمایز میانِ انواع ساحتهای فلسفی ناظر به زبان است. ادامه مطلب “ساحتهای فلسفی ناظر به زبان با نظر به فرهنگ فلسفی پیتر آنجلس”