درباره Geist

درباره Geist

هرگونه ارائه معادل و ترجمه ای دقیق از واژگان فلسفی با مشکلاتی همراه است که اغلب کسانی که به فلسفه اشتغال دارند را در خوف و هراس می افکند. وسواس در ترجمه نزد برخی از اهل فلسفه نیز از همین خوف و هراس برمیخیزد. اینکه غیر اهل فلسفه جسارت و شهامت زیادی در ترجمه اصطلاحات فلسفی دارند، نباید ما را به دام این وسوسه بی مهابا افکند. آن وسواس و دقت، بهتر از این وسوسه و بی دقتی است.
با این حال باید اهل فلسفه این خطر را به جان بخرند و قدم در راهی نهند که از ابتدا میدانند چه دشواریهایی در راه است. از جمله این دشواریهای فقدان اندیشه ای است که زمین و زمانه اش چیزی متفاوت از زمین و زمانه اندیشه ورزی ماست. میخواهم به یکی از این دشواریها و مصادیق برجسته آن بپردازم و البته نیک میدانم که این سخن و مقال، آخرین سخن در این باب نیست و نهایتی برای آن متصور نتوان بود.
موضوع بر سر ترجمه کلمه آلمانی Geist است و بطور خاص استفاده آن توسط هگل و ایده آلیسم آلمانی است. فهم فلسفه های آلمان و ایده آلیسم آلمانی برای کسانی که با ترجمه های غیر آلمانی این متون آشنا شده اند، دشوار است و درواقع این ترجمه های انگلیسی هستند که خواننده را به اشتباه می افکنند. ادامه مطلب “درباره Geist”

سخنرانی آرش نراقی با عنوان «جهان اندیشگی حافظ»

سخنرانی آرش نراقی با عنوان «جهان اندیشگی حافظ»

به نظر من هر اندیشمند متفکر و هر هنرمند اصیلی بخش بزرگی از آفرینش های هنری یا خلاقیت های فکری او برآمده از تجربه های شخصی زندگی او است.البته کتاب و درس همیشه از منابع دانش و تجربه بوده اند اما منبع زندگی شخصی افراد و تعاملی که با انسان های دیگر و با جهان پیرامون داشته اند همیشه می توانسته منبع الهام برای دانشمندان و متفکران اصیل باشد و حافظ هم از این قاعده استثنا نیست.اندیشه و هنر حافظ تا حد بسیار زیادی با تجربه های زندگی شخصی او در آمیخته است.البته اطلاعات ما درباره زندگی شخصی حافظ بسیار اندک است و غالباً درآمیخته است با افسانه هایی که نویسندگان و تذکره نویسان بعدی از سر شیفتگی و ارادت به حافظ، درباره او پرداختند.اما شما به خوبی می  توانید از لابلای این منابع و مضامین اشعار خود او از رابطه میان زندگی شخصی حافظ و بازتاب آن در اندیشه و هنر او نکته ها بیابید و پرده برداری کنید.به نظر من می توان زندگی حافظ را در سه دوره متمایز از یکدیگر بازخوانی کرد و در هر دوره حافظ یک مضمون اصلی را در جهان اندیشگی خود پرورانده است و ارتباط تنگاتنگی با زندگی شخصی او دارد.البته این تقسیم بندی مرزهای سیال دارد ولی به گمان من می تواند تا حد زیادی روشنگر باشد. ادامه مطلب “سخنرانی آرش نراقی با عنوان «جهان اندیشگی حافظ»”

نقدی بر مصاحبه اخیر سروش دباغ پیرامون غلامحسین ابراهیمی دینانی

نقدی بر مصاحبه اخیر سروش دباغ پیرامون غلامحسین ابراهیمی دینانی

آنچه مرا به عنوان یکی از شاگردان استاد دکتر ابراهیمی دینانی بر آن داشت تا نظر خود را درباره نقد اخیر آقای دکتر سروش دباغ بنویسم، عدم شناخت لازم آقای دباغ از استاد دینانی و آشنا نبودن به روش تدریس فلسفه است.

محور انتقادات آقای دباغ بر اسلوب فی البداهه بودن روش تدریس استاد دینانی، نداشتن ایده نو در فلسفه و آشنا نبودن با فلسفه غرب و نهایتا “فلسفه‌پژوه” خواندن دکتر دینانی است که نکاتی را در این باب ذکر می‌کنم. ادامه مطلب “نقدی بر مصاحبه اخیر سروش دباغ پیرامون غلامحسین ابراهیمی دینانی”

مقاله «تبیین دینی» از ابوالقاسم فنائی

مقاله «تبیین دینی» از ابوالقاسم فنائی

یک حادثه یا پدیده را به گونه های متفاوتی می توان تبیین کرد. از میان انواع و گونه های مختلف، تبیین علمی، تبیین فلسفی و تبیین دینی از مهم ترین انواع به شمار می روند. در این نوشتار، ابتدا تعریفی از تبیین به دست خواهیم داد و سپس این سه نوع تبیین را با یکدیگر مقایسه خواهیم کرد و نشان خواهیم داد که این تبیین ها قابل ارجاع و تحویل و جایگزینی نیستند. علاوه بر این، با ذکر شواهد متنوّع از متون دینی، نشان خواهیم داد که تبیین دینی، در حقیقت، مهم ترین آموزه و تعلیم دینی و به یک معنا گوهر دین است و پیامبران اساساً برای تصحیح باورهای آدمی در باب تبیین دینی و آموزش روش درست تبیین دینی آمده اند. تفکیک این سه نوع تبیین از یکدیگر، در کشف قلمرو دین و حلّ تعارض علم و دین به ما کمک خواهد کرد. افزون بر این، به اختصار، به ثمرات دیگری که بر تبیین دینی مترتّب می شود، اشاره خواهیم کرد. ادامه مطلب “مقاله «تبیین دینی» از ابوالقاسم فنائی”

مصاحبه با محمدرضا سرگلزایی با عنوان «در درون کعبه رسم قبله نیست»

مصاحبه محمد خرسندی با محمدرضا سرگلزایی با عنوان «در درون کعبه رسم قبله نیست»

محمد خرسندی: شناخت مولوی و بررسی زندگی او و چگونگی تبدیل شدن یک فقیه سجاده نشین به یک عاشق قمارباز از یک سو و از سوی دیگر آن پیرمرد ژولیده موی بلندقد استخوانی که جرقه های تحول را در روان مولانا زد، باعث می شود تا سوالات زیادی در ذهن ما شکل بگیرد که شخصیت مولانا قبل از این تحول چگونه بوده و این تحول چگونه باعث شد تا مولانا در قمارعاشقی سرآمد همه عرفا شود، دوران کودکی، نوجوانی و میانسالی اش را چگونه سپری کرد، شمس که بود؟ از کجا آمد؟ توانایی تغییر در مولانا در چه مسیری طی شد؟ و همه این سوالات و سوالات دیگر از این دست را شاید نیازمند بررسی روانکاوانه باشیم و با ورود به دنیای آرکی تایپ ها شاید به جواب سوالات خود برسیم. کهن الگوها یا آرکی تایپ ها، الگوهایی بنیادی تفکر در انسان هستند که تمامی رفتارها، نحوه ادراک و پاسخ های ما نسبت به رویدادهای دنیای پیرامون و همچنین انتخابهای ما در طول زندگی را میتوان در چارچوب آنها تعریف و بررسی کرد.کهن الگوها محتوای ناخودآگاه جمعی را تشکیل می دهند که در حوزه ی روانشناسی تحلیلی کارل گوستاو یونگ قرار می گیرد. به همین دلیل با دکتر محمدرضا سرگلزایی، روانپزشک، مولانا پژوه و یونگ شناس به گفتگو نشستیم. ادامه مطلب “مصاحبه با محمدرضا سرگلزایی با عنوان «در درون کعبه رسم قبله نیست»”

مناجاتی از مصطفی ملکیان

مناجاتی از مصطفی ملکیان

خدایا، اندیشه‌ام را در مسیری معنوی و روحانی قرار ده، تا روحم را با تو درآمیزم، و لذت ِ بودن ِ با تو را در لحظه لحظه‌ی زندگی‌ام دریابم.

خدایا، اندیشه‌ام را چنان محکم ‌ساز که به حقیقت و عقلانیت متعهد باشم، و تنها بر پایه فهم و تشخیص خودم از زندگی، زندگی کنم، تا بتوانم از آنچه جامعه و دیگران از من می‌خواهند فراتر بروم. ادامه مطلب “مناجاتی از مصطفی ملکیان”

علی مطهری: مردم و محققان را نباید از نکات منتشر نشده شهید مطهری محروم کرد

مردم و محققان را نباید از هزاران نکته منتشر نشده شهید مطهری محروم کرد

استاد محترم حوزه جناب حجت الاسلام ابوالقاسم علیدوست مطلبی به غایت شگفت درباره یادداشت های استاد شهید آیت الله مطهری منتشر کرده و همه این مجموعه را یادداشت «خصوصی» دانسته و آرزو کرده اند که کاش مجموعه یادداشت های استاد که بیش از ده هزار صفحه است اساسا منتشر نمی شد! استدلال ایشان نیز دقیقا بر اساس همان تشبیهی است که جناب آقای دکتر سروش در حدود بیست سال پیش پس از انتشار حواشی شهید مطهری بر یکی از کتب مرحوم دکتر شریعتی ابراز کردند که این کار، در حکم بیرون کشیدن یک فرد از خانه با لباس زیر است. ادامه مطلب “علی مطهری: مردم و محققان را نباید از نکات منتشر نشده شهید مطهری محروم کرد”

با چالش فن و فساد چه کنیم؟

یادداشتی از استاد رسول جعفریان پیرامون حواشی تمام‌نشدنی درباره فضای مجازی با چالش فن و فساد چه کنیم؟

یک وقتی بحث بر سر این بود که اگر «پولداری» یا «سرمایه داری»، اجمالاً سبب انحراف شخص هست که هست، راه چاره آن چیست؟ آن زمان، مارکسیست‌ها مدعی بودند که سرمایه‌داری منشأ فساد است. البته ادعای آن‌ها متمرکز روی مالکیت خصوصی بود و این که مالکیت ابزار تولید، بحث ارزش اضافی را به دنبال دارد و سرمایه‌دار به خاطر مالکیت ابزار تولید، ظالمانه، این ارزش اضافی را از کارگر گرفته، به خود اختصاص می‌دهد و به این ترتیب پولدار ـ‌ یا همان سرمایه‌دار ـ می‌شود و فاسد. این بحث‌ها به ما هم سرایت کرد و با برخی از استنادات دینی و حدیثی، درست روی میراث فقر و درویشی و ستایش انزواگری و چله‌نشینی و جز این‌ها نشست که نشست. ادامه مطلب “با چالش فن و فساد چه کنیم؟”

محمد صنعتی: اینجا خشونت ارزش است

محمد صنعتی: اینجا خشونت ارزش است

دکتر محمد صنعتی روانکاو است و دارای تخصص در رشته روان پزشکی از کالج سلطنتی روانپزشکان انگلستان، او سال‌هاست به عنوان عضو هیئت علمی و دانشیار گروه روانپزشکی در بخش روانشناسی بیمارستان روزبه و دانشگاه علوم پزشکی تهران کار می‌کند. یکی از مباحث مورد علاقه صنعتی، خشونت و به خصوص رواج آن در جامعه ایران است. به عقیده این روانکاو، خشونت و پرخاشگری قدیم‌تر از انسان در این کره خاکی است، به گفته او خشونت و زندگی غریزی یکی از مهم‌ترین معضلات جهان انسانی به ویژه در ایران است. صنعتی درباره مسئله خشونت در ایران در مقاله ای نوشته است : «ناخودآگاه سیاسی جمعی مردم ما در طول تاریخ اسطوره‌ای و مکتوب، همواره جنگ، پرخاشگری و خشونت، و زور و کین خواهی و نفرت و انتقام را، به مثابه ارزش و یا ضرورت پاسداری از آئین و میهن، در دستور کار، زندگی سیاسی، اجتماعی و فرهنگی خود داشته است و دلیلش آن همه جنگ  و گردن کشی و سلطه جویی برای تشکیل یک امپراتوری قدر قدرت از ۲۵ قرن پیش بوده است.» با او در باره اینکه خشونت از کجا می‌آید و به کجا می‌رود به گفتگو نشسته‌ایم. ادامه مطلب “محمد صنعتی: اینجا خشونت ارزش است”

به جای تبریک عید

به جای تبریک عید

برای من عید نوروز عمدتاً معنای خاصی جز عیدی و تعطیلات و استراحت و رسیدن به کارهای معوقه ندارد. معضلی که هر سال با آن مواجه بودم اما تبریکات عید بود. می‌دانیم که هر ساله در آغاز سال نو، ایرانیان پیام‌های تبریک بسیاری برای یکدیگر ارسال می کنند. عمدۀ این پیام‌ها حاوی آرزوی خوشبختی و سعادت در سال آینده است. هر ساله با پاسخی مختصر می‌کوشیدم لطف دوستان، آشنایان و خویشاوندان را بی‌پاسخ نگذارم، در عین حال که به نظرم صرف نظر از ابراز لطف و دوستی، خود این پیام‌ها حاوی معنای خاصی نیستند. چرا ما باید نوروز را به همدیگر تبریک بگوییم؟ مگر چه اتفاق مبارکی افتاده است؟ ادامه مطلب “به جای تبریک عید”