
در روزهای سرد زمستانی که گذشت، روزهایی که هنوز حال جسمی و روحیه استاد مصطفی ملکیان بهتر از امروز بود. با او به گفت و گو نشستم. آن روزها هنوز آنقدر سرحال بود که هفته ای یکبار به راسته کتابفروشی های میدان انقلاب سر بزند و گاهی اگر گذرتان به آن سوها می افتاد، شاید ناگهان استاد را می دیدید با کتابهایی در دست، ایستاده و با لبخندی بر لب در حال گپ زدن با جوان یا میانسالی است که در پیاده رو خیابان انقلاب او را دیده، شناخته و سیل سوالات خود را روانه استاد کرده است. بهانه گفت و گوی ما اما خود مصطفی ملکیان بود و سیر زندگی فکری او. باید این گفت و شنود را خواند تا دریافت که مصطفی ملکیان، مردی است که در سیر فکری خود، هیج جا متوقف نشده و از تردید در اندیشه خود نهراسیده و پیش رفته است. استاد در این گفت و گو از اندیشه دیروز و امروزش با ما به راحتی سخن می گوید. ادامه مطلب “روح ناآرام یک روشنفکر، شرح یک زندگی فکری در گفتوگو با مصطفی ملکیان”