سخنرانی مصطفی ملکیان با عنوان گفتگو

سخن در باب گفتگو است و آنچه درباره ی گفتگو در این جلسه ارائه می شود، نظرات و آرای اینجانب است. در سطح جهانی در باب گفتگو، سخنان بسیاری ارائه شده است و کتاب ها و مقالات و رسائل فراوانی منتشر شده است و حجم این مطالب آن قدر زیاد است که ارائه ی یک گزارش از آن ها نیز کاری بسیار مشکل است. ادامه مطلب “سخنرانی مصطفی ملکیان با عنوان گفتگو”

مقاله آرش نراقی با عنوان «روشنفکری دینی و نقش آن در آینده سیاسی ایران»

مقاله «روشنفکری دینی و نقش آن در آینده سیاسی ایران» از آرش نراقی

روشنفکری دینی و نقش آن در آینده سیاسی ایران

۱۲ جولای ۲۰۱۸

روشنفکران یا نواندیشان دینی در ایران پس از انقلاب اسلامی از جمله گروه های فکری و سیاسی بودند که کوشیدند در برابر نظریه ولایت مطلقه فقیه نظریه بدیلی برای یک حکومت مطلوب در جامعه ایرانی پیشنهاد کنند.  در این نوشتار مایلم به اختصار نکات برجسته نظریه حکومت روشنفکران یا نواندیشان دینی را توضیح دهم،‌ و بر آن مبنا درباره نقش ایشان در آینده سیاسی ایران پیشنهادهایی را در میان بگذارم. در بخش نخست به اختصار به نظرات دو تن از چهره های این جریان، عبدالکریم سروش و محسن کدیور، اشاره می کنم، در بخش دوم نظرات ایشان را به کوتاهی مورد بررسی قرار می دهم،‌ و در بخش سوّم درباره جایگاه و نقش روشنفکری دینی در آینده سیاسی ایران پیشنهاداتی را مطرح خواهم کرد. ادامه مطلب “مقاله آرش نراقی با عنوان «روشنفکری دینی و نقش آن در آینده سیاسی ایران»”

سرشت انسان و نظریه‌ی اجتماعی

سرشت انسان و نظریه‌ی اجتماعی

اریش فروم، نامه ای را که در پی می آید، در سال 1969 در پاسخ به نامه ی ولادیمیر دوبرنکوف، فیلسوف روسی، نوشته است. این نامه، با ارزش ترین سندی است که نشان می دهد وی بسیار علاقه مند بوده است که با متفکران سوسیالیست پیوند برقرار کند و درباره ی تلقی خود از مارکس و سوسیالیسم، با آن ها بحث کند. دوبرنکوف بر آن بود که درباره ی فروم کتابی بنویسد، به همین دلیل، باب نامه نگاری را با فروم گشود. فروم نیز کوشید، بسیاری از مباحثی را که دوبرنکوف در ارائه ی ایده های اش بد فهمیده بود، به روشنی توضیح دهد. اما در واقع نمی توان گفت ابهام زدایی های فروم تاثیر چندانی بر کتاب دوبرنکوف داشت، کتاب وی، “نو-فرویدی ها در جست و جوی حقیقت”، در دهه ی هفتاد به چندین زبان منتشر شد ( مسکو: انتشارات پروگرس). با این وصف، این نامه، چکیده ی قانع کننده ای از تصور فروم درباره ی انسان و جامعه است، و با استقبال کسانی روبرو خواهد شد که علاقه دارند با درک فروم از سرشت انسان و نظریه ی اجتماعی، و هم چنین تلقی وی از مارکس آشنا شوند. ادامه مطلب “سرشت انسان و نظریه‌ی اجتماعی”

«افق گفتگو»: بررسی شرایط امکان گفتگوی فلسفه اسلامی و فلسفه غرب – جلسه دوم

«افق گفتگو»: بررسی شرایط امکان گفتگوی فلسفه اسلامی و فلسفه غرب

جلسه دوم نشست‌های «افق گفتگو»: بررسی شرایط امکان گفتگوی فلسفه اسلامی و فلسفه غرب با حضور دکتر مجید احسن، دکتر محمدمهدی اردبیلی و دکتر میلاد نوری ادامه مطلب “«افق گفتگو»: بررسی شرایط امکان گفتگوی فلسفه اسلامی و فلسفه غرب – جلسه دوم”

چگونه با افرادی که شما را به لحاظ اجتماعی تضعیف می‌کنند کنار بیایید؟

چگونه با افرادی که شما را به لحاظ اجتماعی تضعیف می‌کنند کنار بیایید؟

سال‌ها پیش در جمعی که به همراه دوستم در آن شرکت داشتیم، شخصی از من پرسید که چه شغلی دارم. من در پاسخ گفتم که «روی یک سری برنامه ویدیویی آنلاین کار می‌کنم». کار من کار سختی بود که مستلزم برنامه‌ریزی فراوان، تحقیق و مصاحبه با افراد مختلف بود و این شغلی بود که من از آن درآمد کسب می‌کردم. در این بین دوستم زمزمه کرد: «ویدیو بلاگر است دیگر!» و خندید. نمی‌دانم چرا ولی احساس می‌کردم تحقیر شده‌ام.

و البته این سرآغاز تعدادی حمله مشابه تهاجمی یا ملایم دیگر بود. چیزی که احتمالا شما هم تجربه آن را داشته‌اید، چه در مورد کارتان، چه در مورد تصمیم‌گیری‌های‌تان برای زندگی بهتر یا حتی تصمیم‌های مقتصدانه‌ای که برای جمع‌وجور کردن اوضاع مالی‌تان گرفته‌اید. انگیزه هر چه باشد، بسیاری از شما با افرادی از دوستان یا خانواده برخورد داشته‌اید که به نظر می‌رسد از ایراد گرفتن به شما، تحقیرتان یا سبک شمردن تصمیم‌های‌تان لذت می‌برند.

این چیزی است که به آن تضعیف اجتماعی یا social undermining می‌گویند و گرچه ممکن است در نگاه اول بی‌ضرر به نظر برسد، اما می‌تواند باری احساسی را به دوش شما تحمیل کند. به خصوص اگر از افرادی باشید که از مجادله پرهیز می‌کنید، ممکن است به خودتان شک کنید. به هر حال بهتر است آن آشنای موردنظر را پیش از این‌که شما را به نهایت تحمل‌تان برساند آچمز کنید. شاید این راه‌کارها به کمک‌تان بیاید: ادامه مطلب “چگونه با افرادی که شما را به لحاظ اجتماعی تضعیف می‌کنند کنار بیایید؟”

دوره دوم نشست‌های افق گفتگو، تحول فلسفۀ یونان در عالم اسلام و مسیحیت

دوره دوم نشست‌های افق گفتگو، تحول فلسفۀ یونان در عالم اسلام و مسیحیت

جلسه نخست از دوره دوم نشست‌های افق گفتگو با عنوان تحول فلسفۀ یونان در عالم اسلام و مسیحیت

سخنرانان : دکتر احمد عسگری، دکتر میلاد نوری و دکتر امیرحسین ساکت

با حضور: دکتر محمد ایلخانی

ادامه مطلب “دوره دوم نشست‌های افق گفتگو، تحول فلسفۀ یونان در عالم اسلام و مسیحیت”

مقدمه‌ای فلسفی بر یک مکتب ‌درمانی

مقدمه‌ای فلسفی بر یک مکتب ‌درمانی

حتی اگر اهل فلسفه نباشید احتمالا این جملۀ درخشان سقراط را خوانده‌اید که «زندگیِ بررسی‌نشده ارزش زیستن ندارد» اما شاید کمتر از خود پرسیده باشید که: زندگی را چطور می‌شود بررسی کرد؟

یکی از مشغله‌های فیلسوفان این است که دل و رودۀ این سؤال و دیگر سؤالهای سخت را بریزند بیرون.( و لابد برای همین است که گاهی دنبال کردن حاصل تأملات فیلسوفان خیلی دلچسب نیست: دل و رودۀ بیرون ریخته‌شده که تماشا ندارد!)

تصور کنید با دوست‌تان مشغول صحبت دربارۀ بازی فوتبالی هستید که اخیرا هر دو شاهدش بوده‌اید. شما می‌گویید ضربۀ آزادی که فلان بازیکن از پشت محوطۀ جریمه زد، با اینکه گل نشد شوت خیلی زیبایی بود. دوست شما، که به‌تازگی دانشجوی فلسفه شده است، با شنیدن این جمله، ژستی سقراطی می‌گیرد و می‌پرسد: شوت چطور ممکن است زیبا باشد؟ بله، شوت ممکن است تکنیکی و بامهارت، پرقدرت، غیرقابل‌مهار و… باشد اما زیبا چرا؟ حالا اگر هر دو سرتان برای این جور گفتگوها درد کند، قدم بعدی این خواهد بود که بروید سراغ این موضوع که ما به چه چیزهایی و با چه معیارهایی می‌توانیم «زیبا» بگوییم و اصلا زیبایی چیست. (ممکن هم هست که سوالش را بی‌ربط بدانید و جوابی ندهید و بروید سراغ موضوع بعدی: راستی سکه باز هم گران شد؟) ادامه مطلب “مقدمه‌ای فلسفی بر یک مکتب ‌درمانی”

نقد و بررسی کتاب «تئاترکراسی در عصر مشروطه» با حضور سپهران، اباذری و توفیق

نقد و بررسی کتاب «تئاترکراسی در عصر مشروطه» با حضور کامران سپهران، یوسف اباذری و ابراهیم توفیق

هفته گذشته نشست نقد کتاب «تئاترکراسی در عصر مشروطه» اثر کامران سپهران در سالن کنفرانس تئاتر شهر برگزار شد. در این نشست یوسف اباذری و ابراهیم توفیق در حضور نویسنده به نقد و بررسی کتاب پرداختند. حواشی نشست از خود آن جنجالی‌تر بود. اباذری به سیاق همیشگی خود نقدهای تند‌و‌تیزی به برخی جریان‌های فکری مطرح کرد و ازجمله به گرایش پسااستعماری ابراهیم توفیق تاخت. صرف‌نظر از داوری درباره محتوای این نقد، آنچه مشهود بود نادیده‌گرفتن آیین جدل از سوی اباذری بود. توفیق البته در واکنش جز چند جمله‌ای نگفت. می‌توان با نقد اباذری موافق یا مخالف بود، همان‌طور که می‌توان با مطالعات پسا‌استعماری موافق یا مخالف بود. چه این و چه آن، بی‌توجهی اباذری به شرایط بحث و فضای موجود موجه‌بودن محتوای نقد را خدشه‌دار می‌کند. آنچه در ادامه می‌آید گزارشی از سخنان اباذری و توفیق است بدون اشاره به جدال‌های آن. ادامه مطلب “نقد و بررسی کتاب «تئاترکراسی در عصر مشروطه» با حضور سپهران، اباذری و توفیق”

خدا و امر متعالی در نگاه کریستین بوبن

خدا و امر متعالی در نگاه کریستین بوبن

کریستین بوبن به دنبال باورهای یقینی و ارائه‌ی تعاریف مشخص از خدا و امر متعالی نیست. تعاریف پژمرده می‌کنند. عقیده، می‌خُشکاند. خدا، امر متعالی یا امر مقدس در نگاه کریستین بوبن امری است که به تجربه در می‌آید، احساس می‌شود، بساویده می‌شود، اما تن به منطق عقیده و قرنطینه‌‌ی تعریف نمی‌سپارد. خدا دانستنی نیست، دوست داشتنی است. گفتنی نیست، زیستنی است:

ادامه مطلب “خدا و امر متعالی در نگاه کریستین بوبن”

آنجا که حق با فروید بود

آنجا که حق با فروید بود

زیگموند فروید تأثیر چشم گیری بر دانش ما از ذهن و روان انسان داشته است. او قصّه ای برای ما می‌گوید که اغلبمان چندان رغبتی به شنیدن آن نداریم: “اینکه  خودمان را نمی شناسیم، از بسیاری از اشتیاق هایمان بی خبریم و بسیاری وقت‌ها نمی‌دانیم چرا کاری را می‌کنیم”. فروید این پیام آشکار را به ما داد که افکار آگاهانه ما تنها نوکِ کوه یخ روانمان هستند. اکنون صد سال از زمانی که فروید مقالات تأثیرگذارش را در آغاز روانکاوی می‌نوشت گذشته است و برخی مدعیات فروید به طور کلّی و برخی به طور ضمنی رد شده اند. با این همه، در بسیاری مسائل حق با فروید بود و بیان روشن و قاطع او باعث شد این موضوعات جای خود را در روانشناسی مدرن پیدا کنند. در ادامه( و در چندین مطلب) بر اساس مقاله ای از بلیک فیلت وود[1] ( منتشر شده در هافینکتون پست) به 12 مورد از موضوعاتی می‌پردازم که فروید بر آن‌ها انگشت تأکید می‌گذاشت و امروزه هم پذیرفه شده اند. نویسنده آن مقاله تنها به اشارات کوتاه و گذرایی در هر مورد بسنده کرده است. سعی کرده ام این اشارات کوتاه را به تناسب تفصیل بیشتری بدهم. به همین دلیل، این مطلب، صرفاً ترجمه اثر فوق نیست[2].

ادامه مطلب “آنجا که حق با فروید بود”