به همت موسسه دارالاکرام و با همکاری نشر نی، در دومین نشست از سلسله نشستهای خیر و خرد، کتاب دیگردوستی موثر؛ رساندن بیشترین خیر چگونه فهم ما را از زندگی اخلاقی تغییر میدهد، معرفی و رونمایی شد. در این نشست که در پژوهشگاه فرهنگ و هنر جهاد دانشگاهی برگزار شد، مصطفی ملکیان، محمدرضا جلاییپور به صورت حضوری به عنوان نویسندۀ دو مقدمه بر کتاب و پیتر سینگر نویسنده و آرمین نیاکان مترجم کتاب به صورت ویدیویی به بیان نکات خود پرداختند.
.
.
ویدیوی اختصاصی پیتر سینگر نویسنده کتاب «دیگردوستی مؤثر» – نشست دوم خیروخرد
مشاهده در آپارات | مشاهده در یوتوب | دانلود در تلگرام
سینگر در ابتدای پیام ویدیویی خود، ضمن اظهار خوشحالی از برگردانی کتاب خود به زبان فارسی گفت: ایده دیگر دوستی موثر از دو عنصر تشکیل شده است. اول لزوم کمک به دیگران و دوم انجام این امور به موثرترین صورت. وی با اشاره به اینکه در اسلام هم توصیه شده است که بخشی از ثروت را به فقرا انفاق کنیم گفت: خیلی از اهل انفاق و خیرین فکر می کنند مهم نیست که کمکشان چقدر موثر باشد. این درست نیست. برخی کمکها ۱۰ برابر، برخی ۱۰۰ برابر و بسا بیشتر موثر است و برخی دیگر اینگونه نیستند. در منطق دیگردوستی موثر ما می اندیشیم که کمک ما چگونه بیشترین خیر را به جامعه خواهد رساند. به گونهای که حتی با مبالغ کم بتوانیم تاثیر زیادی بگذاریم. در این زمینه حتی گاهی کمک به حیوانات تاثیر بیشتری در خیرگستری ایفا می کند. وی در پایان سخنان خود اظهار امیدواری کرد که این قبیل آثار و کتابها در ایران، بستر تشکیل گروههای دیگر دوستی موثر باشد. گروههایی که با انتشار و هم رسانی اطلاعات درباره راههای موثر خیرخواهی و نیکوکاری به گسترش این ایده خیر مدد میرساند.
.
.
ویدیوی اختصاصی آرمین نیاکان، مترجم کتاب «دیگردوستی مؤثر» – نشست دوم خیروخرد
مشاهده در آپارات | مشاهده در یوتوب | دانلود در تلگرام
آرمین نیاکان مترجم کتاب که به صورت پیام ویدیویی در نشست شرکت بوده بود، گفت: سعادت امری گروهی و جمعی است و ما باید برای آن دست به تشکیل نهاد بزنیم. در فلسفه دیگردوستی موثر به تمرکز، انصاف و سواد رسانهای برای عمل کردن نیاز داریم. پس ما نیازمند آموزش هستیم. دنیای جدید به قول هانا آرنت دچار ابتذال شر است. چنانکه ما میتوانیم با تصمیمات کوچک و به ظاهر بی خطر شر تولید کنیم. یکی از دستاوردهای دیگردوستی موثر این است که به آسانی هم میشود خیر رسانید. در روانشناسی دیگر دوستی موثر گفته میشود که پناه بردن به پیچیدگی، عدم قطعیت باعث شده است که ما بیشترین خیر ممکن را نرسانیم. خَیر دیگردوستِ موثر اما با خیررسانی، روحیهای با نشاط و روانی سالم دارد. در دیگردوستی موثر گفته میشود که ما شیر فروش محله نیستیم، بلکه پدر و مادر فرزندی هستیم که باید شیر سالم به فرزندمان برسانیم. ما نیازمندیم روی پروژههای از جمله خطر جنگ هستهای و خطرات اقلیمی که تاثیراتی به مراتب بیشتر دارند، تمرکز کنیم.
.
.
سخنرانی مصطفی ملکیان در نشست دوم “خیر و خرد” با موضوع: خیراندیشی و خردورزی
صوت سخنرانی مصطفی ملکیان
عرض سلام و ادب خدمت خانم ها و آقایان و خوشحالی از اینکه در این مجلس که برای یک امر به تمام معنا خیر انعقاد پیدا کرده سهم اندکی خواهم داشت.
از همه دست اندر کاران انعقاد و تشکیل این جلسه، نشر نی و جناب آقای همایی رئیس محترم و فرهنگ دوست این نشر و موسسه دارالاکرام جناب آقای جلیالیان و همه همکاران و دوستدارانشان بسیار بسیار سپاسگزارم از این که بنده را هم دعوت کردند که در اینجا در خدمت سروران باشم. من واقعا بدون مبالغه بدون غلو بدون اغراق و انصافا گواهی میکنم که بهترین موسسه ای که در ایران مصداق همین دیگر گزینی موثر است فعلا موسسه دارالاکرام است.
من واقعا بدون سر سوزنی سوگیری عرض میکنم که تا الان موسسه ای با این درجه از پاکی و پیراستگی و پالودگی و با این همه از عقلانیت ورزی در امر خیر و در کمک رسانی به مردم ندیده ام واقعیت این است که من در عمر 63 ساله ام امروز اول بار است که از اینکه به موضوع سخنرانی خودم وفادار ماندم پشیمان شدم. من عنوان کرده بودم که درباره نیک خواهی و خرد ورزی سخنرانی خواهم کرد اما به دو جهت که یکی از این دو جهت خیلی مهمتر است پشیمان شدم از اینکه این موضوع را اعلام کردم یکی به این جهت که به گفته شاعر رستم چه کند در صف دسته گل و ریحان را در صف و در میدان جنگ یک دسته گل و ریحان بدست گرفتن مضحکه است در کشور من سخنان کاملا عقلانی و کاملا خیر خواهانه و اخلاقی گفتن به چیزی شبیه به مضحکه نزدیک شده.
در کشوری که دومین منبع گاز و جهان را دارد و چهارمین منبع نفت جهان را دارد در این کشور ما کارتن خواب داریم در این کشور ما گور خواب داریم. و در این کشور ما کول بر داریم. در کشوری که سرشار است از منابع عظیم زیر زمینی و روی زمینی ما هنوز فرهاد داریم و آزاد داریم و اگر کسی این واقعیت صریح و آزاد را به زبان آورد فورا گفته میشه که یا مسئول و مامور سازمان سیا است یا مامور سازمانی سری است یا مامور سازمان موساد است من نمیدونم در این کشور چه باید کرد به کی باید گفت به چی باید گفت که این کشور نباید کول بر داشته باشه اصلا و نباید گور خواب داشته باشه و نباید کارتن خواب داشته باشه خوب در این وضع سخن از عقلانیت و سخن از اخلاق به شوخی شبیه تر نیست؟ این اولا و ثانیا هر چه تامل کردم دیدم که مطالبی که در باب نیک خواهی و خرد ورزی میتوانستم بگم خود نویسنده پیتر سینگر دراین کتاب گفته و در سه یا چهار مقدمه ای هم که بر این کتاب افزوده شده آنچه سینگر نگفته افزوده شده و بنابراین چیز چندانی برای گفتن در اینجا نداشتم علی الخصوص که یکی از مقدمه ها را هم خود من نوشته ام و آنچه که گفتنی بوده در آنجا گفته ام به این لحاظ تصمیم گرفتم که خودم موضوع سخنرانی را عوض کنم و عوض هم کردم ولی قبل از اینکه اینجا در خدمت سروران باشم مسئولان و دست اندرکاران موسسه گرانقدر دارالاکرام به صلاح دیدند که من هم آن موضوع خرد ورزی و نیک خواهی را دنبال کنم و آن موضوع بعدی را ازش صرفنظر کنم خوب بنده هم اطاعت کردم و صرف نظر کردم.
خوب همونطور که عرض کردم چیز گفتنی که نگفته باشند خود نویسندگان و مقدمه نویسان این کتاب بسیار زی قیمت که از مترجمش و از آقای جلائی پور باید بسیار سپاسگذار بود که معرف و گرداننده این کتاب به زبان فارسی بوده اند. من در این کتاب چیزی که به نظرم میاد که بهش توجه کمتر شده رو فقط بهش می پردازم و سخنرانیم را به همون مختصر می کنم. یک نکته مهم در مسئله دگرگزینی یا دیگر گزینی موثر یا به تعبیر دیگر بیشترین خیر موثر را رساندن و نه فقط خیر رساندن این نکته است که اگر بنا براین است که خیر رساندن ما به دیگران از عقلانیت برخوردار باشه و واقعا بیشترین خیر موثر را به دیگران برسانیم تفکیک نیاز از خواسته بسیار مهم است اینکه انسان ها خواسته هایی دارند و اینکه انسان ها نیازهایی دارند سخن دوم است.
چنین نیست که من هر چه نیاز داشته باشم بخواهم و هر چه میخواهم بهش نیاز داشته باشم فراوانند انسان هایی چون من که چون به بلوغ روحی و فکر لازم نرسیده اند چیز هایی را میخواهند که بهش نیاز ندارند و چیزهایی را که بهش نیاز دارند نمی خواهند خلاصه خواسته ها و نیازهاشون بر یکدیگر انطباق ندارد این تفکیک نیاز از خواسته به نظر من در فلسفه اخلاق و اساسا در همه علوم انسانی امر بسیار مهمی است اینکه ما باور کنیم و تصدیق کنیم به اینکه چنین نیست که هر چه را بخواهیم بهش نیاز داشته باشیم و هر چه را بهش نیاز نداشته باشیم نخواهیم، نه خیلی وقت ها چیزی را بهش نیاز داریم و نمی خواهیم و خیلی وقت ها به چیزی نیاز نداریم و اون چیز را می خواهیم از اون طرف هم خیلی وقت ها پیزی را میخواهیم که بهش نیاز نداریم و خیلی وقت ها چیزی را نمیخواهیم که بهش نیاز داریم عقلانیت اقتضا می کنه که به سه جهت ما وقتی که بنا به این است که به هم نوعان خود کمک کنیم و البته اینجا کمک مادی و مالی محل بحث است چون اینجا همانطور که همه دوستان استحضار دارند ما اینجا به طور کلی در مورد قلمروی اخلاق سخن نمیگیم ما اخلاق انفاق را داریم بحث میکنیم فقط به سایر قلمروهای اخلاق کاری نداریم.
فعلا در قلمروی اخلاق مال بخشی اخلاق ایثار مالی اخلاق انفاق در این قلمرو به سه جهت باید توجه کرد که ما نیاز های طرف مقابلمون رو در نظر بگیریم یکی به این جهت که خواسته های آدمی انتها ندارد و بنابراین اگر که من متعهد و متکلف این بشم که خواسته های انسان دیگری رو برآورده کنم با دارایی های مالی که دارم هیچ وقت نمی تونم خواسته های اون انسان رو به صورت مستوفی و به صورت مثبت و کاملبرآرده کنم چون خواسته های آدمی بی انتها هستند فرقی نمیکنه که اون آدمی فقیر باشه یا غنی، فرهیخته باشه یا نافرهیخته، خواسته های ما بی نهایت هستند و بنابراین من هیچ وقت نباید متعهد و متکلف این باشم که خواسته های دیگری رو برآورده کنم.
اما نیازهای یک انسان بی نهایت نیستند نیازها چیزهایی هستند که اگر برآورده نشوند ساختار جسمانی ذهنی و روانی شخصی که نیازهاش برآورده نشده دیر یا زود دستخوش اختلال خواهد شد حالا بدون اینکه بخواهم وارد مباحث دقیق دراین باب بشوم که در جاهای دیگر گفته شده میخواهم عرض یکنم که این نیازها منتها دارند نیازها ته دارند و ما باید متکلف برآرودن نیازهای دیگران بشویم و نه متکلف برآوردن خواسته های دیگران که این خواسته ها حد یقف نخواهند داشت این نکته اول نکته دوم اینکه اساسا خواسته های دیگران را برآوردن خدمتی به دیگران لزوما نیست خیلی وقت ها هست که اگر من خواسته های دیگران را برآورده کنم نه فقط خدمت نکردم که خیانت کردم به او به زبان ساده تر به او کمک کرده ام ولی خدمت نکرده ام و کمک خیلی تفاوت دارد با خدمت.
چنین نیست که من هرکسی را در هر مقطع سنی که باشه و با هر درجه از فرهیختگی که باشه اگر تسلیم خواسته هاش باشم به او خدمت کرده باشم بسیاری از این خواسته اگر برنیاورده بمانند بهتر اند تا برآورده بشوند. و بنابراین دلیل ندارد بر این که من به ظاهر عمل انسان دوستانه ای انجام بدهم با این که با اینکه در واقع دارم تخطی میکنم از احکام و قواعد اخلاقی چون احکام و قواعد اخلاقی اقتضاشون اینه که اگر خوشایند کسی با مصلحتش ناسازگاره من حتما خوشایند او را فدای مصلحتش بکنم یعنی اگر خواسته هاش با نیازهاش سازگاری ندارند من باید حتما خواسته هاش رو قربان کنم به پای نیازهاش و تسلیم خواسته های او نشوم این تفکیک از این جهت هم مهمه اما نکته سومی وجود دارد و آن نکته سوم اینکه اساسا نه تنها کسی که از من کمک میکنه حتی خود من هم که کمک کننده هستم اگر به نیازهای خودم اکتفا میکردم و تسلیم خواسته های خودم نمیشدم اساسا چه بسا کمک گیرنده به اون وضع فقر دچار نمی شد اکثر قریب به اتفاق فقری که نوع بشر در طول تاریخ بهش گرفتارو مبتلا شده اند به جهت این بوده که کسانی به خواسته های خودشون تسلیم شده اند و به نیازهای خودشون اکتفا نکرده اند.
وقتی من به نیازهای خودم اکتفا نمیکنم و به دنبال خواسته هام میرم اون وقت زیاده طلب می شوم اون وقت در سرمایه گذاری میشوم طماع سرمایه گذاری میشوم سود جو رو میارم به کم کاری رو میارم به بد کاری رو میارم به احتکار رو میارم به اختلاس رو میارم به کم فروشی رو میارم به گران فروشی رو میارم به تقلب رو میارم فریب کاری و رو میارم به هزار کار دیگه و اون کارهای دیگه شما رو فقیر میکنه اون کارهایی که منی که می خواسته ام به نیازهای خودم اکتفا نورزم و میخواستم خواسته های خودم رو برآورده کنم به اقتضای اینکه میخواستم خواسته های خودم رو بر آورده کنم تبعا به زیاده طلبی کشیده شدم که اون زیاده طلبی برآورده نمی شده است مگر اینکه من از موازین اخلاقی عدول کنم و رو بیارم به کم فروشی و گران فروشی و اختلاس و تقلب و کلاهبرداری و این چیزها و اینها بوده که شما را فقیر کرده شما مقصر نبوده اید که فقیر شده اید من سرمایه دار زیاده خواه من ثروتمند زیاده طلب که نمیخواستم به حد ضروریات خودم اکتفا کنم منم که شما را به این وضع انداختم.
اگر همه کسانی که امکان های مالی دارند چه این امکان ها را از طریق کشاورزی بدست آورده باشند چه از طریق دامپروری چه از طریق صنعت چه از طریق تجارت چه از طریق خدمات از هر کدوم از این پنج طریق بدست آورده باشند اگرکسانی که از این پنج طریق به ثروتی رسیده اند به ضروریات زندگی خودشون اکتفا می کردند و به نیازهای خودشون اکتفا می کردند چه بسا این قدر موجب فقر و فلاکت دیگران نمی شدند تا بعد بخواهند به این دیگرانی که خودشون مسبب فقیر کردنشون بوده اند بخواهند دست کمک دراز کنند به طرفشون و بهشون کمک کنند و ازشون به حسب ظاهر دست گیری کنند.
عنایت می کنید خوب این بحث البته دارای مخالفی هستند کسانی گفته اند که اتفاقا زیاده طلبی انسان ها و حرص انسان ها و طمع انسان هایی است که قافله بشریت رو به اینجا رسونده این فرهنگ و تمدن رو ایجاد کرده که البته بر این سخن بنده کاملا مخالفم و من معتقدم که اگر همه کسانی که دستشون به دهنشون میرسه و بیش از اینکه دستشون به دهنشون میرسه می توانند دارایی داشته باشند اگر اینها به نیازهای خوشون اکتفا می کردند مجبور نبودند برای بدست آوردن این دارایی این همه ظلم و تعدی و تجاوز بکنند که بر اثر اون ظلم و تعدی و تجاوز اخلاقی پدیده ی اقتصادی و پدیده اجتماعی به نام فقر بوجود بیاد به این سه جهت من معتقدم که خیلی مهمه که ما به لحاظ عقلانی ببینیم فقرا و مستمندان جامعه ما به چه چیزهایی نیاز دارند اون چیزها را برآورده کنیم ممکن است.
واقعا کمک هایی که من به دیگری میکنم اون دیگری به جهت توجه نکردن به این نکته کمک های من رو صرف خواسته هایی بکنه که اصلا به صلاحش نیست اون خواسته ها برآورده بشود و نیازهاش کماکان برنیاورده بماند مسلم است که یک کودک شیر را و یک دونه سیب را به اندازه یک پفک دوست نداره اما من اگر شفیقش و مشفقش باشم حتما پیگیری میکنم که کمکی که من به این کودک کرده ام صرف سیب یا شیربشود نه پفک اما خوب مسلما این تفکیک دیگه نمیتونه فردا فرد انجام شود باید به صورت جمعی یک عقلانیتی در این جهت سامان بگیرد و گفته بشود که ما آمده ایم که نه فقط نیازهای فقرا را حتی نیازهای خودمون را هم فقط در حد نیاز اکتفا کنیم و نه در حد برآورده کردن خواسته ها که حد یقف ندارد.
از همین جا به نکته بعدی انتقال پیدا میکنم و اون اینکه متاسفانه واقعیت اینه که فقر مادی فقر فرهنگی هم کمابیش ایجاد میکنه و از این لحاظ بسیاری از کسانی که فقر مادی دارند از لحاظ فرهنگی هم اون فرهیختگی را ندارند که بهترین استفاده را از کمک جامعه به خودشون بکنند این هم یک فرهیختگی میخواد به قول قدما یک عقل معاشی میخواد که من بدونم که کمکی که شما به من مستمند کرده اید خودم باید صرف چه اموری بکنم و صرف چه اموری نکنم خرج چه چیزهایی بکنم و به مصرف چه چیزهایی نرسونم این ی فرهیختگی می خواد یک عقل معاشی میخواد که اگر من فقیر باشم به لحاظ مادی علل قاعده اون فرهیختگی فرهنگی را هم ندارم عنایت می کنید.
از این لحاظ ما فراوان دیده ایم به چشم خودمون که کسانی بوده اند که کمکی هم دریافت می کردند اما این دریافت کمک بالمعال به سودشون تموم نمیشده چون خودشون کمکی که دریافت کرده بودند در وجه بی محلی مصرف میکردند خوب از این لحاظ میخواهم به نکته دومی هم انتقال بکنم و اون اینکه یکی از بزرگترین کارهای خیریه ای که ما میتوانیم بکنیم بعد از اینکه کمک مالی کردیم روش از استفاده از مال روش استفاده از مایملک روش استفاده از کمک هایی که از دیگران را می گیرند را به مستمندان یاد بدهیم به حال خودشون رهاشون نکنم به جهت اینکه وقتی به حال خودشون رهاشون میکنیم یک پیش فرضی داریم و اون پیش فرض اینه که خودشون بهتر از ما میدانند صرف چه چیزی باید بکنند ولی این پیش فرض مسلم نیست این به این معنا نیست که مداخله جز به جز بکنیم عنایت می کنید؟
اصلا و ابدا این با عزت نفس اون شخص فقیر منافات داره نه به این معنا که یک آموزش هایی باید دید که به فقیر و حتی به من کمک کننده به فقیر گفته بشود که تو از غذا و خوراک و نوشاک به بیش از این نیاز نداری تو از پوشاک به بیش از این احتیاج نداری تو از خواب به بیش از این نیاز نداری که بدونه که هرچه بیش از این صرف کرد تا ی حدی داره دیگه بیش از حد نیازش صرف میکنه واز یک حدی که دیگه بالاتر رفت داره درست خلاف جهت نیازهاش عمل می کنه در واقع اگر من از حد ضروریات زندگی خودم بالاتر رفتم تا ی مدتی که از حد نیازها رفتم بالاتر فقط دارم مالم رو از بین می برم چون دارم صرف چیزی میکنم که نیازی بهش نیست اما اگه پیش روی کردم و بازهم رفتم بالاتر دیگه کم کم دارم مالم رو صرف چیزی میکنم که نه فقط بهش نیاز ندارم که درست در خلاف جهت نیازهای من است عنایت می کنید.
این فرهیختگی متاسفانه در مستمندان جامعه نیست و این فرهیختگی چیزی است که باید همیشه الغا شود که بهترین مکان لزوما شیک ترین مکان نیست متخصصان مکان و مسکن میدانند که مکان و مسکن مناسب چه ویژگی هایی باید داشته باشد این ویژگی ها چندان بستگی ندارد به مصالحش و زیبایی و تجملاتی که داره همونطور که یک متخصص تغذیه به من میگه تو با توحه به سنت و با توحه به جنسیت، طول قد و وزنی که داری در هر شبانه روز این مقدار کلسیم پروتئین و ویتامین نیاز داری و این معناش اینه که هرچه قدر بیش از این مصرف کنی داری بی جهت مالت رو از دست میدی والبته اگر این مصرف دیگه بیشتر از این هم شد کم کم داری دیگه به خودت ضربه میزنی و این نکته از نکاتی بود که به نظر من پیتر سینگر در این نوشته بهش توجه نکرده است که این فرهیختگی هم باید وجود داشته باشد به تعبیر دیگری آنچه به من می دهید روش بهتر وبهینه مصرفش رو هم باید به من فقیر بیاموزید این هم نکته بعدی نکته سومی که میخواهم عرض کنم:
اینه که خود من هم برای اینکه بتوانم کمک کنم به دیگران و هم برای اینکه اصلا دیگران به این وضع دچار نشوند باید ساده زیستی رو تمرین کنم بیاموزم عنایت می کنید؟ آقای جلائی پور اشاره ای کردند به این نکته ساده زیستی دو ویژگی بزرگ داره وقتی که نهضت ساده زیستی و خصوصا سورو در اواخر قرن نوزدهم در آمریکا پیشنهاد شد و یک جنبشی پدید آورد اونجا مقصود کسانی مثل سورو از ساده زیستی این بود که اگر تو ساده زیست نباشی نمیتونی به نیازهای عمیق ذهنی روانی و روحانی خودت برسی نمیتوانی.
چون وقتی من ساده زیست نیستم و اهل زندگی تجملاتی و اشرافی هستم خود تبعا این زندگی تجملاتی و اشرافی رو کسی به رایگان به من نمیده من باید درآمد داشته باشم تا بتوانم این زندگی را اداره کنم برای درآمد باید کار کنم و چون مصرفم زیاده پس درآمد زیاد میطلبم و چون درآمد زیاد می طلبم باید بیشتر اوقات شبانه روزم را صرف شغل و حرفه خودش میکنه دیگه مطلقا نمی تونه به نیازهای ذهنی خودش بپردازد نمیتواند به نیازهای روانی و روحانی و معنوی خودش بپردازد.
می گفت برای اینکه نیازهای ذهنی و روانی و معنوی و روحانی شما مغفول واقع نشوند و عملا برنیاورده باقی نمانند بیایید و در مورد نیازهای بدنتون به حد ضروریات اکتفا کنید به حد ضروریات بیولوژیک و فیزیولوژیک اکتفا کنید بدونید چقدر مسکن، خواب، خوراک، نوشاک، پوشاک و چقدر ارضای غریزه جنسی و چقدر استراحت و تفرج میخواهید به حدش اکتفا کنید چون تو فقط جسمت نیستی تو نیازهای ذهنی روانی و روحانی و معنوی هم داری اونا غرضشون این بود می گفتند ساده زیستی اگر بهش التزام جدی عملی نداشته باشیم فقط و فقط یک جسمی یعنی یکی از ساحت های وجود خودمون رو فربه کردهیام ولی دیگر ساحت های وجود خودمون را به دست فراموشی سپرده ایم اما ما بعد از این جنبش مخصوصا از 1924 به این طرف که یک جنبش عمومی شد در دنیا و کسانی طرفداری از سورو رو در پیش گرفتند.
کم کم به نکته دومی توجه پیدا کردیم و آن اینکه فارغ از اون مطلب ی بحث دیگه وجود داره ساده زیستی فقر زدا هم هست به چه جهت ساده زیستی فقر زدا است نه به جهت فقط اینکه اگر من ساده زیست باشم اضافه درآمدم رو میتوانم به فقرا بدم این که هست اما به جهت دومی و اون اینکه من اگر ساده زیست باشم اصلا نمی گذارم فقر در جامعه پدید بیاد نه اینکه فقر پدید میاد و من کمک می کنم اونایی که ساده زیست هستند چنان سبک زندگی در پیش می گیرند که نفس سبک زندگی اونها جلوی پیدایش طبقه ای قشری لایه ای به نام فقرا رو میگیره اینم باید بهش توجه بکنیم این توحه کردن به این نکته که ساده زیستی علاوه بر نکته ای که امثال سورو بهش توجه کردن یک وظیفه اخلاقی است نه در جهت فقر زدایی بالاتر از اون در جهت جلوگیری از پیدایش فقر انسانی که ساده زیست است چنان سبک زندگی در پیش می گیره که لااقل به اندازه ای که خودش در جامعه تاثیر داره کسانی از قبل او به فقر نمی افتند توجه می کنید کسانی از قبل او به گرفتاری های مادی و معیشتی دچار نمی شوند این هم یک نکته بود که میخواستم عرض کنم و اما نکته آخری که می خواهم عرض کنم اینه ما ظرفیت خودمون رو در اخلاق همیشه باید در نظر بگیریم.
همیشه من باید اخلاقی زیستنم ظرفیت میخواد حالا من بقیه بخش های اخلاقی رو می گذارم کنار می خواهم اخلاق انفاق رو بگم اخلاق انفاق هم ظرفیت میخواهد و من باید ظرفیت اخلاق انفاق خودم رو نظر بگیرم یعنی چه؟ یعنی ممکن است من از لحاظ روانی و ذهنی آمادگی پرداخت فلان تومان مبلغ را به فلان موسسه خیریه داشته باشم و چون این توانایی را به لحاظ ذهنی و روانی دارم ولو ده ان تومان ثروت دارم که می توانم به این موسسه بپردازم اما توانایی و قابلیت ذهنی روانیم بیشتر از ان تومان نیست.
خوب اگر این ان تومان را من بپردازم برای کمک به فقرا از لحظه ای که این پرداخت را می کنم تا لحظه ای که زندگی می کنم و تا لحظه ای که هستم و حیات دارم سود معنوی می برم از این کمکی که به مستمندان کردم اما اگر من ظرفیت انفاق مالم ان تومن باشد ولی به جهتی بیام سه ان تومان ببخشم مثلا به جهت اینکه شما ناظر عمل من هستید به جهتی که دیگران باخبر می شوند که من چقدر پرداخته ام یا بر هر جهت دیگه منی که پتانسیل و ظرفیت روانی انفاق ان تومان را دارم اومدم سه ان تومان پرداختم از لحظه ای که اون سه ان تومان را پرداختم دارم تدنی معنوی پیدا می کنم چرا؟ چون از اون لحظه پرداخت نیست دو ان تومانش فوق ظرفیت من بوده اون وقت از اون لحظه من به این موسسه فحش میدم به فقرایی که من کمکشون کردم فحش میدم به خودم فحش میدم خودم رو تف و لعن می کنم سرزنش و نکوهش می کنم.
ما فراوان دیده ایم افرادی که ظرفیت و قابلیت یک عمل اخلاقی را نداشته اند و کرده اند و به زیان خودشان عمل اخلاقی تمام شده عمل اخلاقی باید در آزادی هر چه تمام تر صورت بگیرد من بارها گفته ام بر خلاف عمل حقوقی و قانونی که باید در کانتکس و زمینه جبر و قوه قهریه عمل بگیرد یعنی قانون همیشه باید یک قوه قهریه ای مدافعش باشه بر عکس اخلاق و اخلاقی زیستن باید در کانتکس آزادی مطلق صورت بگیرد وقتی در کانتکس آزادی مطلق صورت می گیرد من ارتقای معنوی پیدا میکنم با عمل اخلاقی توجه میکنید؟ خیلی ساده برای شما بگم من همیشه از این مثال استفاده کرده ام من اگر فقیری در خیابان دستشو دراز کنه و من پتانسیل و ظرفیت پرداخت هزار تومان را داشته باشم و هزار تومان بهش بدم از وقتی که این عمل را انجام بدم از خودم شادم از این فقیر هم شادم که یک فرصت و امکانی برای انفاق برای من فراهم کرده و خوشم شادم از اینکه این عمل را انجام دادم اما چون شما دنبال من بوده اید و نگاه می کرده اید.
من چقدر می خواهم بدهم به فقیر خودم اگر شما نبودید می خواستم هزار تومان بدهم ولی چون شما می بیند به جای هزار تومان ده هزار تومان می دهم نه هزار تومان اضافه بر ظرفیت روانی و ذهنیم می دهم از اون لحظه که این ده هزار تومان را میدهم به شما فحش میدهم به فقیری که از من کمک گرفت فحش میدهم به خودمم فحش میدهم به شما فحش می دهم که خوب نمیشه چشمتو اون طرف بکنی حتما باید زل بزنی به دست من که دست من که تو جیبم میره چقدر در میاره فلان فلان شده خوب نگاهتو اون طرف کن به اون فقیر فحش میدم که حالا نمیشد دو دقیقه صبر کنی تا این همراه من از من جدا بشه بعد تنها بشم بیای جای من دستتو دراز کنی به خودم فحش میدهم که خوب حالا اونا نگاه می کردند تو باید کار خودتو می کردی چرا کار خودتو نکردی؟
ببینید من نه هزار تومن اضافه داده ام اما هیچ حض معنوی نبرده ام چون پتانسیل خودمو بهش توجه نکرده ام ما متاسفانه چون به این پتانسیل توجه نمی کنیم و بعضی وقتها به جهاتی که معمولا جلوه فروشی ها و خود نمایی ها یکی از علل عمده آن است میام کارهایی می کنیم در جهت کمک به دیگران که فوق پتانسیل ماست فوق ظرفیت ماست نه فوق ظرفیت مالی و امکانات مالیمون نه، امکانات مالی داریم فوق ظرفیت روانی و ذهنی مان است ما اینقدر ایثارگر نیستیم اینقدر از خود گذرنده نیستیم خوب به اندازه ای که ایثارگر هستم و می توانم از خودم بگذرم باید کمک بکنم وقتی کمک می کنم.
ارتقا معنوی پیدا میکنم رشد و استکمال معنوی پیدا می کنم ولی وقتی به این توحه نمی کنم اون وقت از خودم بیزار می شم یواش یواش میلم به عمل اخلاقی کم می شود چون اون حض معنوی را از عمل اخلاقی نبرده ام که اون حض معنوی انگیزه مند می کرد برای عمل اخلاقی بعدی و بعدتری و الخ عنایت می کنید؟ از این لحاظ این نکته خیلی مهمه که ما هر کداممان در عین حال که آنا باید ظرفیت اخلاقی خودمون رو بالا ببریم اما در هر آنی به ظرفیت اخلاقی که در اون لحظه داریم باید اعتنا کنیم.
این مثل این می ماند که من به شما بگویم که در عین حال که آدم باید لحظه به لحظه به علم و معلومات خودش اضافه کنه ولی در هر لحظه به اندازه معلوماتت حرف بزن دوست دارم که معلوماتت افزایش پیدا کنه تو هم باید دائما معلوماتت رو افزایش بدی اما به خاطر معلوماتی که در آینده داری الان نمی تونی دهن وا کنی و حرف بزنی الان دهن باز می کنی به اندازه معلومات کنونیت حرف بزن به همین ترتیب من میتوانم اینو بگم که خوبه آدم قابلیتش رو از لحاظ انفاق چنان بکنه که به گفته حضرت عیسی می گفت چنان ببخشی که دست راستتون که می بخشه دست چپتون با خبر نشه از بخشیدنتون اونقدر من باید قابلیت پیدا کنم که اصلا دست چپم با خبر نمیشه که دست راستم چه کرده.
باید به اونجا برسم ولی تا وقتی که به اونجا نرسیدم در هر لحظه قابلیت اون مختصه زمانی ومکانی ووضع و حالی رو باید در نظر بگیرم و گرنه آهسته آهسته تلخ کام می شوم و دیگر انگیزه مند برای فعالیت های بعدی نیستم از این لحاظ می خواستم این را عرض بکنم که موسسات باید دقت بکنند که دیگران را در اوضاع و احوالی قرار ندهند که دیگران فوق پتانسیلشان داوطلب بشوند وقتی فوق پتانسیلشون داوطلب میشوند امر مال اضافه ای از دامن و دستشون خارج شده هیچ ارتقا معنوی هم پیدا نکرده اند میشه با مال کمتر ارتقا معنوی پیدا کرد و با بخشیدن مال بیشتر اتفاقا انحطاط و سقوط معنوی پیدا کرد.
این نکته را به این جهت عرض می کنم که به حق کسانی گفته اند که اگر با خبر شوند دیگران از بذل و بخشش های دیگران خود این تشویقشون میکنه و خوبه که ما نیکوکاران بزرگ رو در منظر و مرا دیگران قرار بدهیم و بگیم که این آقا و خانم این بذل و بخشش را انجام داده و به حق هم این نکته درسته این آدم را انگیزه مند می کند ولی به شرط اینکه این روی صحنه آوردن باعث نشود که شخص فوق پتانسیلش داوطلبی بکنه و این فوق پتانسیل داوطلبی کردن به او ضرر برسونه. این یعنی اخلاقی زیستن فقط برای بهبود یک زندگی اجتماعی نیست برای آبادان کردن روح خود شخص اخلاقی زینده هم هست من اگر ده برابر کمک کنم چامعه را بهتر کردم اما چه بسا روح خودم رو در جهت آبادانیش کمک نکردم در جهت ویران کردنش قدم برداشتم اخلاق یک اخلاق دیگر گزینانه است و یک اخلاق خود شکوفایانه همین طور که فیلسوفان اخلاقی اشاره کرده اند بارها که در اخلاق ما فقط نمی خواهیم دیگر گزینی کنیم می خواهیم خودمون هم شکوفا بشویم بنابریان دیگر گزینی باید به صورتی شکل بگیره که با خودشکوفایی من منافات نداشته باشه.
همانطور که شما احساس کردید من فقط چند نکته ای رو اشاره کردم که احساس کردم در کتاب پیتر سینگر بهش توجه نشده وگرنه همه نکات به عالمانه ترین صورت دقیق ترین صورت و انسانی ترین و خیر خواهانه ترین صورت در نوشته های پیتر سینگر وجود داره واقعا پیتر سینگر کتاب هایش فقط کتاب های فلسفه اخلاق نیست اولا یک صداقتی یک انسان دوستی در این کتاب ها موج می زند که در کتاب لزوما یک فیلسوف آکادمیک نیست و نکته دوم هم اینکه شما دیگه نمی توانید کتاب را بخوانید و دیگر عوض نشوید بنابریان اگر میخواهید عوض نشوید باید کتابش رو نخوانید اگر خواندید دیگه کم کم از ارزش زندگی کنونی تان احساس شرم می کنید و چقدر خوبه که کتاب هایی ما در دسترسمون قرار بگیره که وقتی تمام می کنیم یک کمی از زندگی کنونی خودمون حالت تهوع بهمون دست بده بلکه به سوی یک تحولی پیش برویم تا تهوعی نباشه به نظر من تحولی نیست کتاب های پیتر سینگر نه فقط این کتاب کتاب های دیگرش هم همینطور است آدم وقتی تمام می کند از خودش بدش می آید میگه اگر اینها آدم هستند ما چی هستیم؟
.
.
سخنرانی محمدرضا جلائیپور در دومین نشست خیر و خرد
صوت سخنرانی محمدرضا جلائیپور
به نام خدای مهربان وعادل
سلام وعرض ادب خدمت حضار گرامی وسپاس ازبرپا دارندگان این نشست انشاالله نیک اثر
این روزها همه ما سوگوار مرگ فرهاد و آزاد خسروی و تحت تاثیر این داستان غم بار این دو برادر هستیم که به نظرم اگر تعداد شهروندان بیشتری در ایران دیگر دوستانه و موثر برای امثال اینها مداخله می کردند چنین سرنوشتی پیدا نمی کردند شاید زبان حال بسیاری ازما این باشد که سینه مالا مال درد است دریغا مرهمی اما اگرچه سینه همه ما مالا مال این درد است ولی به نظرم از قضا مرهمی هم هست واحتمالا نشر ایده وفعالیت های فردی وجمعی دیگر دوستانه موثر هم از این نوع مرهم ها است.
در همین مورد خاص درباره مسایل مرتبط با کول بران، بورسیه کردن کودکان کول بر که خیریه دارالااکرام در این زمینه قدمهایی می خواهد بردارد وکمکهای شما به نحوی موثر وشفافی به اونها تعلق خواهد گرفت از جمله اقدامات دیگر دوستانه موثری است که همه ما میتوانیم انجام بدهیم یا فعالیتهای حمایتگری یا ادوکیسی برای اجرای سیاستهایی که به نحو ریشه ای این مسئله رو حل می کنند از جمله برای پیمان تجارت آزاد بین ایران وعراق یا طرح کارانه یا اشتغال عمومی که پیشنهاد شده بیمه کول بران وانواع دیگری از سیاست های رفاه عدالت گستر که توسعه را عادلانه ومتوازن می کنند در ایران از جمله اقداماتی هستند که ما با مداخله های جمعی ونهادی در این زمینه می توانیم جلوی قربانی شدن فرهاد وآزاد ها را بگیریم .
اما حالا به موضوع همین نشست بپردازم
دیگردوستی موثرهم یک فلسفه هست هم یک جنبش یا پویش اجتماعی استاد عزیزم جناب آقای ملکیان در جایگاهی هستند که به بعد فلسفی اش بسیار بهتر می توانند بپردازند تخصص شان هست من دیگه به این بعد نخواهم پرداخت ودر اجابت امر دعوت کنندگان بیشتر در مورد پویش دیگر دوستی موثر تا جایی که به چشم من آمده در کشورهای در حال توسعه یافته لااقل قویترین جنبش خیریه ای بوده که در دهه گذشته شاهد بودیم من این پویش را معرفی می کنم که در مقدمه کتاب هم انجام دادم واگر احیانا فرصتی باشد چند ارزیابی انتقالی در باره این فلسفه وپویش را در انتها عرض می کنم .
ایده ایی که این فلسفه و پویش دیگر دوستی موثر مبتنی بر اون هست خیلی ساده است اینکه همه باید تلاش کنیم بیشترین خیر ممکن را برسانیم پیتر سینگر هم اینجا توضیح داد و برای اینکه چه کار خیری بیشترین تاثیر خیر را داره باید سنجش گری عقلانی بکنیم مبتنی برشواهد تجربی به تعبیر دیگه ازنظر حامیان این ایده و پویش دزدی نکردن و آزار نرساندن و نکشتن دروغ نگفتن و اجتناب از باورها و رفتارهای غیر اخلاقی برای زندگی اخلاقی کافی نیست ما علاوه بر اینها باید تا جای ممکن خیر رسانی هم بکنیم.
خود این عنوان دیگردوستی موثراولین بار توسط ویلیام مک… در سال ۲۰۱۲ استفاده شد یعنی خود سینگر اولین بار این تعبیر را استفاده نمی کرد سال ۲۰۱۳ که من در کلاس اخلاق عملی ایشون شرکت می کردم در پرینستون از این عنوان استفاده نمی کرد ولی در کتابی که در سال ۲۰۰۹ منتشر کرده بودند به عنوان زندگی که می توانید نجات دهید اونجا ایده های محوری این جنبش دیگر دوستی موثر را طرح کردند وقبل از اون هم در سال ۱۹۷۲ در مقاله ای تحت عنوان قحطی فراوانی و اخلاق به نظرم مبنای اصلی این نظریه را لااقل در عرصه آکادمیک طرح کردند جمله ای که در این مقاله گفتند این بود که :
اگر می توانیم جلو اتفاق بدی را بگیریم {بیماری وگرسنگی و…} بدون اینکه خودمان چیزی که اخلاقا مهمتر است را فدا نکنیم اخلاقا موظفیم چنین کنیم
اما به هر حال از سال ۲۰۱۲ ویلیام مکسکیل که استاد فلسفه دانشگاه آکسفورد بود خیلی هم جوان بود متولد سال ۱۹۸۷ بنیادی را درست کرد که فعالیتهای دیگر دوستانه موثر و نهادهای مرتبط با این نوع فعالیت ها را سامان بدهد وبعد از اون خود سینگر هم شروع کرد از این تعبیر استفاده کردن.
پرسش دیگر دوستی موثر در درجه اول این هست که چطور می توانیم از منابعمون اعم از پول وقت توانمون… بیشترین خیررسانی ممکن انجام بدیم که دو پیش فرض اصلی داره یکی اینکه ما وظیفه داریم بعد از تامین نیازهای غیر تجملاتی مان از درآمد و وقت و توانمون برای تامین نیازهای دیگران استفاده کنیم ودوم اینکه همه کمکها وخیررسانی ها ارزش برابر ندارند وما موظفیم به اهداف نیکی کمک کنیم که به شکلی موثر بیشترین خیر ممکن را می رسانند تا جایی که حالا می توانیم سنجش گری عقلانی بکنیم خوب خیلی از مکاتب اخلاقی روی ضرورت نیکی کردن تاکید داشتند ولی ضرورت سنجش گری عقلانی برای رتبه بندی این اهداف خیر بیشتر از میوه های این جنبش خیریه است که در دهه گذشته رشد قابل توجهی داشته در دفاع از این پیش فرض اول اینکه ما موظفیم خیر رسانی بکنیم و حتی از هزینه های به تعبیر اون تجملاتی خودمان هم بگذریم علاوه بر استدلالهایی که سینگر میاره در کتابهایش دو آزمایش ذهنی به طور خاص خیلی فراگیر شدند و توان اغنایی قابل توجهی داشتند خیلیها الان سینگر واین جنبش فکری رو با اون دو آزمایش ذهنی می شناسند.
در همان کتاب سال ۲۰۰۹ طرح شده من خیلی سریع مرور میکنم احتمالا شنیدید اولیش این است که میگه فرض کنید دارید در پارک قدم میزنید می بینید کودکی در حال غرق شدن هست در دریاچه کم عمق پارک اگر شما زود تصمیم بگیرید وبپرید در آب نجاتش بدید او نجات پیدا می کند و هیچ خطری هم براتون نداره اما کفش گران قیمتی که پوشیدید خراب می شه. بعد سوال میکنه که آیا ما در اینجا وظیفه داریم اون کودک رو نجات بدیم یا نه؟ دوستانی که در اینجا فکر میکنند که ما وظیفه داریم علی رغم اینکه کفشمون خراب میشه بپریم تو آب و بدون اینکه خطر خاصی کنیم اون بچه نجات پیدا کنه دستاشون بالا… به نظر میاد تقریبا همه حضار همنظر هستند با سینگر که ما وظیفه داریم اینچنین کنیم.
سوال بعدی که میپرسه اینه که چه تفاوت ماهوی وجود دارد بین اون کودکی که جلوی چشم شما افتاده توی آب و شما به راحتی می توانید نجاتش بدید با کودکان دیگری که ما می دانیم با هزینه بسیار کمتر از اون کفش لوکسمون میتوانستیم جانشون نجات بدیم. الان خیریه های موثری هستند هم در ایران هم در سطح جهانی که میدانیم این کار را می کنند. اگر نجات نمیدیم در واقع انتخاب کردیم که کفشمون خراب نشه. و بعد جغرافیایی و اینکه جلوی چشممان نیستند و تاثیر عاطفی روی ما نمی گذارند دلایل کافی و عقلانی نیست برای اینکه این مسئولیت از روی دوش ما برداشته شود.
آزمایش ذهنی دومی که بیان می کند و آن هم به نظرم قدرتمند هست می گوید فرض کنید که قطاری با سرعت در حال حرکت است و شما می بینید که به چند کودک اصابت خواهد کرد که در حال بازی روی ریل قطار هستند. شما کنار سوزن قطار هستید. شما عامل کشته شدن آنها نیستید ولی میتوانید این سوزن را حرکت بدهید و قطار به جای اصابت به آن چند کودک و کشتن آنها، به ریل جانبی می رود و به ماشین لوکس شما اصابت می کند که روی ریل قطار است. در این وضعیت وظیفه شما چیست؟ دوستانی که فکر می کنند در این وضعیت ما وظیفه داریم سوزن ریل را جا بجا کنیم و به جای کشته شدن کودکان، ماشینمان را از دست بدهیم دستاشون بالا. خوب، این تبعات بسیار سنگینی دارد. اگر شما این را قبول دارید آن وقت پیتر سینگر از شما می پرسد که چه فرقی می کند با بقیه هزینه های لوکس شما.
شما هر بار که ماشین، خانه لوکس، بلیط صف اول کنسرت، بلیط بیزینس کلس هواپیما و هر نوع هزینه تجملاتی، جواهرات، ماشین و خانه های گران قیمت می خرید در واقع انتخاب کردید که آن کودکان بمیرند، چون با هزینه بسیار کمتر از آن ماشین لوکس می شود دهها بلکه صدها کودک را از طریق شیوه های مداخله موثر که الان در دسترس ماست نجات داد. از جمله این شیوه ها خیریه های چند دلاری است که بسیاری از کودکان را نجات می دهند. علاوه بر این آزمایش های ذهنی مثال های ملموسی که در کتاب مورد اشاره قرار گرفته است در کنار استدلال هایی که به کار می برند در مجموع خیلی روی مخاطب تاثیر می گذارند. و برای من همیشه سوال بوده که چرا چنین استدلال هایی و کتاب هایی که شما نمی توانید بخوانید و تغییر نکنید در ایران توسط مترجمان و فلاسفه چندان طرح نمی شود.
بسیاری از کتاب هایی که به فارسی ترجمه می شود در حوزه اخلاق عملی و هنجاری چندان تاثیری روی مخاطب نمی گذارند، من ارزشش را منکر نیستم ولی برایم سوال است که چرا کتابهایی که اولا پر مخاطب تر است و ثانیا نشان داده شده که در کشورهای دیگر تاثیر بیشتری در تغییر رفتار مخاطب داشته ترجمه نمی شوند. و این کتاب یکی از آن کتاب هاست. خود سینگر در فلسفه اخلاق حامی فایده گرایی عمل محور است. و به تمام نتایجش هم شجاعانه تن می دهد ولی اگر شما هم مثل امثال من با فایده گرایی عمل محور یا نظریه های نتیجه گرایی محض همراه نیستید و احیانا به انواعی از فضیلت گرایی، فایده گرایی قاعده محور و نظریه های ترکیبی دیگر و وظیفه گرایی تمایل دارید باز می توانید از ادعای اصلی سینگر دفاع کنید و از جنبشی که برآمده از این ایده هاست هم حمایت کنید.
خیلی از بصیرت ها و استدلال های سینگر حتی از منظر فضیلت گرایان و وظیفه گرایان و نتیجه گرایان قاعده محور هم قابل دفاع و ارزشمند است و لااقل می توانیم یکی از عواملی باشید که در داوری و تصمیم اخلاقی ما مورد توجه قرار بگیرد برای همین هم خیلی از فلاسفه ای که مبانی فکریشان متفاوت است با سینگر از جمله نیگل و درک پارفیلد هم از این کتاب و این جنبش استقبال کردند با این که حامی فایده گرایی نیستند.
این ایده دیگر دوستی موثر از حول و حوش ده سال پیش تبدیل می شود به یک جنبش که از دلش نهاد های زیادی برآمده و رو به گسترش هم هست. و با همین شیوه ادامه پیدا کند احتمالا در اغلب کشورهای دنیا دیگر نهاد هایی خواهد داشت الان بیشتر در دانشگاه کشورهای توسعه یافته و پاره ای از شهر های پر جمعیت اروپای غربی و آمریکای شمالی فعاله و ده ها هزار حامی جذب کرده ولی همین الان در بسیاری از پایتخت های کشورهای توسعه یافته هم در حال گسترش است و می شود امید داشت که به ویژه پس از انتشار این کتاب در ایران و برای شروع در تهران هم بشود نهاد هایی را برای گسترش و نشر این ایده و تقویت و هماهنگی دیگر دوستانه موثر آغاز کرد کسانی که به این جنبش پیوستند روی سبک زندگی دیگر دوستانه موثر هم خیلی تاکید دارند در این سبک زندگی ساده زندگی کردن خیلی مورد تاکید است این که بخش بزرگی از درآمدتان را به یکی از این اهداف خیر در اولویت که با سنجش گرایی های عقلانی انتخاب شده اند بپردازید خیلی مهم است.
اینکه اگر این کار را نمی توانید بکنید لااقل تلاش بکنید خودتان شغلی داشته باشید که خودش خیر زیادی می رساند و یا درآمد زیادی دارد برای کمک به آن اهداف خیر و اینکه بخشی از بدنتان را برای دیگر دوستی موثر هزینه بکنید از جمله بخشش خون یا مغز استخوان هم از جمله مواردی است که در این سبک زندگی بسیار به آن توجه می شود. یک سری مطالعات تجربی هم نشان داده شده که اغلب فعالان این جنبش گزارش می کنند که معناداری و شادکامی زندگیشان هم بعد از پیوستن به این جنبش افزایش پیدا کرده است. به تعبیر سعدی “نعیمان از طعام لذت برند و کریمان از اطعام”.
از بین نهاد ها و سازمانی هایی که از دل این جنبش برآمده من شخصا به چند موردش خیلی رجوع می کنم و می خواستم پیشنهاد بکنم تا حتی الامکان اینها را گوگل بکنید و سایت هایشان را ببینید خیلی به کار می آید و عملا در تقویت سبک زندگی دیگر دوستانه موثر در شما خیلی می توانند کمک بکند. یکیش خود درس دیگر دوستی موثر توسط خود پیتر سینگر که خوشبختانه در سایت کورسرا رایگان در اختیار همگان است اگر احیانا آن کلاس را آنلاین بگذرانید خیلی تشویق می شوید برای اینکه این تغییرات را در سبک زندگی روزانه تان اعمال کنید.
یک سازمانی به نام “زندگی که می توانید نجات دهید” پیرو انتشار همان کتاب ۲۰۰۹ سینگر و توسط خودش ویک سری از شاگردانش راه اندازی شد که تا الان ۲۰ هزار نفر از طریق این سایت تعهد دادند که بخشی از درآمدشان را به طور منظم به اون اهدافی در اولویتری که همین سایت معرفی کرده تعلق بدهند یک محاسبه گر داره که من شخصا خیلی پیشنهاد کردم به دوستانم که شما میرید به سایت و می گوئید که چه درآمدهایی ومنابعی دارید وخود محاسبه گر یک مبلغی را پیشنهاد میده یک درصدی را پیشنهاد میکند برای بخشش منظم هر چه درآمدتان بیشتر باشه درصد بیشتری رو پیشنهاد میکنه مشابه این نظام های مالیاتی تصاعدی ویک بازیهای بخشش هم داره که آنها را می شود در دانشگاه ها و باشگاهها اجرا کرد در کشورهای اروپایی وآمریکایی خیلی شایع شده
شما این بازیها را می کنید به طور طبیعی در پایان بازی میلتان برای پیوستن به این جنبش وانتخابهای دگر دوستانه موثر افزایش پیدا میکنه وخیلی انگیزه بخش هست.
سازمان سنجیده ببخش به نظرم بهترین سازمانی است که از دل این جنبش بر آمده برای اولویت بندی اهداف خیر.
همه خیریه های مشهورتر به تاثیر گذاری خیر توسط این نهاد مورد مطالعه قرارگرفته اند واز بین خیریه های شفاف وموثر آنهایی که براساس آزمونهای خیلی سخت گیرانه ای عملا خیر بیشتری می رسانند معرفی شده اند .
بیشترشان یا دارند به کاهش بیماریهای پر رنج و اجتناب پذیر کمک کنند مثل کرم زدایی از بدن کودکان وپیشگیری از نابینایی ومالاریا که با هزینه خیلی کمی میشه از آنها پیشگیری کرد و یا درمانشون کرد یا از خیریه هایی کمک می گیرند که مستقیم پولی که شما میدید را به دست فقیرترین انسان ها می رسانند و همه آنها شفافیت کامل مالی دارند واگر احیانا حساب غیر ریالی دارید به نظرم توجه به پیشنهادات این سایت خیلی قابل تجویز هست .
یک سازمان دیگه هست به نام بخشیدن آنچه می توانید که علاوه بر خود سینگر توماس پروگه هم از حامیان جدی اش هست خود درک بارفیلد هم در کتاب آن وات مترز (در مورد آنچه اهمیت دارد) استدلال می کند که لااقل ده درصد درآمدمان را باید ببخشیم واین سایت تلاش میکنه این را عملی کند وکسانی که عضو این سایت می شوند ده درصد کل درآمدشان به طور منظم از حسابشون خارج میشه وبه اهدافی که همین سایت تعیین میکنه اختصاص میده تا حالا بیش از ۵۰ هزار نفر به این سایت پیوستند وبه طور منظم ده درصد از درآمدشان از طریق این سایت به آن اهداف اختصاص پیدا میکنه؛ سازمان ۸۰ هزار ساعت از سایتهایی که من خودم شخصا به سوال خیلی از دوستان جوان پیشنهاد میکنم ببینند هر کسی سوال کند چه کاری کنم بیشترین خیر برسونم یا چه رشته ای بخونم من پیشنهاد میکنم به این سایت سر بزنید شما یک پرسش نامه پر می کنید از بین هزاران شغلی که این سایت بررسی کرده آن مواردی که از نظراین سایت خیررسانی شده هر کدوم یک پروفایل دارند بر اساس این تست که شما پاسخ میدید میگه که کدومش مناسبتره برای شما ومسیر انتخاب هر شغل چیه .
ایده هم اینه که ما ۸۰ هزار ساعت کار میکنیم ودرطول زندگیمون براساس فلسفه دیگر دوستی موثر موظفیم ۸۰ هزار ساعت را صرف کاری کنیم که خیر بیشتری برساند واین سایت تلاش کرده ازبین هزاران شغل ۳۰۰ یا ۴۰۰ شغل که خیررسان موثر هستند شناسایی کند وکمک کند اگر می خواهیم این شغلها را داشته باشیم مسیر را پیدا کنیم هزاران نفر از طریق این سایت مسیر شغلشان را عوض کردند حتی در دهه های۲۰ و ۳۰ و ۴۰ یا۵۰زندگیشان جالبه که براساس پژوهش های سخت گیرانه این سایت که با همکاری صدها متخصص انجام شد خیر رسانترین شغلها بدون توجه به علایق و سوابق واستعدادهای شما این موارد هست اولش خود پژوهش درباره این که کدام اهداف خیر رسان تر هستند.
دو سازماندهی پویش گری یا کمپینی برای تقویت جنبش دگر دوستی موثر چون نشان دادند که کمی تلاش جمعی در این زمینه منجر به افزایش قابل توجهی کمک به خیر دیگران می شود برای همین که شما کمک می کنید همین ایده بیشتر نشر بشودو در این زمینه کمپین بکنید از موثرترین شغل ها خواهد بود.
سوم بروکرات موثر شدن یا رهبر سیاسی در جهت کمک به افزایش ظرفیت سیاست گذاری تصمیم گیری خادم خیر همگانی هم در دولت ها و هم نهاد های بین المللی
بعدی پژوهش و سازمان دهی در حوزه ریسک های وجودی که خود انقراض بشر رو شاید باعث شوند از جمله هوش مصنوعی کاهش ریسک های زیستی و ویروسی امنیت هسته ای و تغییرات زیست محیطی بعدی فعالیت برای بهبود سلامت در کشور های فقیر بسیار فقیر خیلی موثره و فعالیت برای کاهش مصرف گوشت و کاهش رنج خیوانات در همه کشورها به ویژه در پرورش گاه های صنعتی که متاسفانه در ایران هر دوش بسیار ضعیفه ما فعالان حقوق محیط زیست و حیوانات داریم ولی فعالان حقوق حیواناتمون هم بیشتر روی حیوانات خانگی توجه دارند نه کاهش مصرف گوشت و کاهش رنج حیوانات پرورشی در پرورش گاه های صنعتی و آخریش هم فعالیت در جهت کاهش مصرف سیگار در کشورهای در حال توسعه که یکیش هم ایران است در این زمینه هم ما فعالیت چندان موثری در ایران نداریم.
مجموع مطالعاتی که پژوهش گران این سایت داشتند نشان می دهد که این اهداف بیش از بقیه شغل ها خیر موثری می رساند پیشنهاد میکنم اگر که خودتان یا دوستان و آشنایانتان هستند که فکر میکنید چه مسیر شغلی و تحصیلی انتخاب میکنید به این سایت رجوع کنید.
یک نهاد دیگه ای که شخصا می پسندم سازمان سنجش گران خیریه حیوانات است که تلاش میکنه بهترین فعالیتها و خیریه هایی که رنج حیوانات را کاهش می دهد را شناسایی و معرفی بکنند حتی اگه تو ایران ما نداریم نمونه های خوب غیر ایرانی آن هست و در حالی که ما ۶۰ میلیارد خوک و گاو و گوسفند و مرغ رو سالانه میکشیم برای اینکه از گوشتشون استفاده کنیم آن هم در شرایط پرورشی پر رنج بسیاری از فعالان دیگر دوستی موثر معقدند کاهش این میزان رنج از هر هدف خیر دیگری در اولویت تر است حتی از کاهش رنج انسان ها سازمان بی واسطه ببخش هم یکی از سازمان هایی است که کمک می کند که پولی که شما می دهید به دست فقیرترین انسان ها در جهان که در سه کشور کنیا اوگاندا و روندا زندگی می کنند برسد.
بر اساس مطالعات دیگر دوستانه موثر و بر خلاف تصور خیلی ها در ایران اینکه شما به فقیرترین شهروندان پول بدید از هر نوع مداخله حکومتی رنج بیشتری رو می کاهد و بیشتر به زندگیشون کمک میکند حتی کاراترین دولت ها هم به اندازه خود فقیر ترین سهروندان نمی دانند که کجا این پولو هزینه کنند بهتره و از این جهت این نهاد راه افتاده و پولی که شما می دهید مستقیم به فقیرترین ها میرسه و هیچ بخشیش صرف بروکراسی و خیریه نمی شود می دانید که بخش بزرگی از کمک های خیریه ای که ما می کنیم صرف بروکراسی خیریه ها می شود.
مرکز دیگر دوستی موثر هم همون ویلیام مکسویل مدیریتش می کند و تمام این فعالیت ها از جمله کنفرانس سالیانه و خبرنامه و همین سایت هشت هزار ساعت رو مدیریت میکنه من وقتم تموم شده به نقد ها نمی رسم اگر احیانا در بخش پرسش و پاسخ فرصت شد چهار پنج نقدی که به این جریان وارد شد و البته اصلش رو زیر سوال نمی بره برای افزایش اثربخشی اونجا طرح میکنم اینجا در این حد بگم که ما در ایران متاسفانه با اینکه میزان کمک های خیریه ای که می کنیم قابل توجه است با استاندارد های جهانی به سنجش گرایی عقلانی برای انتخاب خیریه وهدف خیر چندان توجهی نداریم و مجموعه خیریه ها محلی و خانوادگی و ملی که داریم اغلب شفاف نیستند و به این اهداف موثر به موثرترین شکل نمی پردازند خیریه دارالاکرام به نظرم یکی از خیریه موثر هست در ایران که به شکل شفاف پولی که شما می پردازید را صرف یکی از اهدافی میکند که طبق همین مطالعات دیگر دوستانه موثر از در اولویت ترین اهداف خیریه هست یعنی کمک به تحصیل کودکان بازمانده از تحصیل این کار حتی از مدرسه سازی هم موثرتر هست طبق این مطالعات و امیدوارم با توجه به اینکه دفتر کردستان هم در حال بازگشایی است برای کمک به تحصیل مجدد لااقل نوجوانان و کودکانی که الان کولبری می کنند دوستان این جمع و کسان دیگری که باهاشون در ارتباطید به کمک به دارالاکرام برای این هدف کمک بکنند.
خیلی متشکر
.
.
صوت کامل دومین نشست خیر و خرد
.
.
معرفی کتاب «دیگردوستی موثر» پیتر سینگر در دومین نشست خیر و خرد
با سخنرانی مصطفی ملکیان و محمدرضا جلاییپور – 2 دیماه 98
.
.
کانال تلگرام خیر و خرد
کانال تلگرام دارالاکرام
کانال تلگرام نشر نی
کانال تلگرام مصطفی ملکیان
کانال تلگرام محمدرضا جلائیپور
.
.
پیترسینگر فیلسوف پرآوازه ایی است که مدافع سرسخت حقوق حیوانات است و خوردن گوشت حیوانات را اخلاقی نمی داند ,در صورتیکه کشتن” جنینِ انسان و نوزاد “را اخلاقی میداند؟!
اینجاست که به جای محکوم کردن یا اثبات کردن افواهی باید به استدلال های او و عمقش پی برد و اگر هم نقدی است به استدلالاتش نمود .
پیترسینگر یک فیلسوف خداناباور است,که آثاری بسیاری از او منتشر شده است.از نظر او موجودی دارای منزلت اخلاقی است که “شخص”به شمار آید و برای آن ویژگیهایی در نظر می گیرد.
از نظر او چون جنین و نوزاد انسان هنوز “شخص” محسوب نمی شود,در نتیجه حق حیات هم ندارد.
به نظرم مهمترین نقدی که به سینگر می توان داشت ,این که او معیار” شخص بودن” را فقط بر اساس جهان بینی خودش مطرح کرده است.
با این دستور اخلاقی او عملاً نوزادکُشی در جهان رواج پیدا می کند.
خب شما هم معیار شخص بودن را براساس جهان بینی خودتان مطرح می کنید .
من سخنم این نیست که حرف او درست است سخنم این است که به جای تمسخر آمیز صحبت کردن خوب است استدلالات را نقد کنیم و در ثانی بر فرض هم حرف خطایی در یک جایی زده دلیل نمی شود کتابش درباب دیگر دوستی مؤثر را نخوانیم یا توجه به دیگر استدلالاتش در مباحث دیگر نکنیم .
اتفاقاً به نظرم این کتاب “دیگردوستی موثر” را باید خواند.این کتاب به ما می آموزد که از” فردگرایی و خوددوستی”مطلق به نوعی خارج شویم .
مخصوصاً این کتاب برای اشخاصی مفید است که حاضرهستند میلیونها تومان برای حیوانات خانگی خود هزینه کنند, ولی حاضر نیستد مقداری از اموال خود را برای افرادی که در فقر مطلق, در مناطق آسیب دیده کشور نظیر سیستان و بلوچستان هستند ,هزینه کنند.
سینگر یک فیلسوف” فایده گرا “است.
او متاثر از بنتام و نظرات اوست.
فیلسوفان اخلاقِ فایده گرا معتقد هستند که تنها لذت است که باعث می شود انسان به حیات خود ادامه دهد.
فایده گرایان اعمالی را درست و منطقی می دانند که مبتنی بر “سود و لذت” این جهانی باشد.
فایده گرایان با توسل به احساس “خیرخواهی عام”تلاش می کنند که موضع خود را اثبات کنند.
به نظرم انتقادی که می توان به افرادی نظیر پیتر سینگر داشت ,اینکه این افراد به” ارزش ذاتی در لذت” اعتقادی ندارند.
اولاً:این افرادِ فایده گرا معیار “کیفیت” را در لذات در نظر نمی گیرند؟
ثانیاً:طرفداران اخلاق فایده گرایی “شهودهای اخلاقی”را اصلاً منظور نمی کنند؟
ً همین “حق حیات” را فقط از نظر خودشان تعریف می کنند.
مثلاً فرض کنید که یک انسان در حالت کما و نیمه هوشیاری در تخت خوابیده است ,ناگهان سگی به او حمله می کند.
حال پرسش:آیا نجاتِ جان سگ اهمیت دارد یا آن انسان؟
اگر بنا به استدلال سینگر مبنی بر معیار “شخص بودن” عمل کنیم ,قاعدتاً نجات سگ بر نجات آن انسان” مقدم” است.
چرا که سگ درحالت “هوشیاری” و آن انسان در حالت” ناهوشیاری” است.
سینگر معنای انسان را معادل( عضو انسان هوشمند) به کار می برد.
پیتر سینگر 3 ویژگی را برای انسان بودن در نظر می گیرد.
1/خودآگاهی,,2/استعداد داشتن خواسته ها,,3/توانایی برنامه ریزی
پیتر سینگر از طرفداران “اتانازی” و ” سقط جنین و کشتن نوزاد” می باشد. از نظر سینگر چون نوزادان و انسانهای در حالت کما فاقد این سه ویژگی هستند, در نتیجه شخص محسوب نمی شوند.
کشتن و نابودن کردن نوزادان و افراد در حالت کما وناهوشیاری عملی اخلاقی است؟!
سلام کاربر نیایش از نظرات شما استفاده کردم.فقط یک سوال از نظر سینگر چرا ما باید به فقرا کمک کنیم؟ صرف لذت؟ لذت از چی؟
با سلام
متشکرم از شما
فایده گرایان اعمالی را درست و منطقی می دانند که مبتنی بر “سود و لذت” این جهانی باشد.
بنا بر استدلال سینگر که “معیار شخص بودن” را در کمک کردن به دیگران (معیار اصلی) می داند.
و ما به انسانهای فقیر کمک می کنیم که اولاً:هم سود و هم لذت به خودمان و هم به فقرا برسانیم چون هم ما یک (شخص) محسوب می شویم و هم فقرا .
در واقع حسِ بخشندگی و کمک کردن به دیگران از لحاظ روانشناختی موجب می شود که خودِ شخص کمک کننده نیز احساس ارزشمندی و “لذت” داشته باشد.
ثانیاً:فیلسوفان اخلاقِ فایده گرا معتقد هستند که تنها( لذت) است که باعث می شود انسان به حیاتِ خود ادامه دهد.
با کمک کردن به فقرا موجب می شود که امید به زندگی و لذت بردن از زندگی ,, در فقرا نیز افزایش پیدا کند..
در واقع ( لذتِ دوسویه) هم در ما و هم در فقرا ایجاد می شود..
ممنون که متن کامل نوشتاری و صوتی این نشست رو منتشر کردید. برقرار باشید.
بسیار اموزنده بود گفتارهای جلایی پور و ملکیان.
کاش ناشربه برشهای کوتاهی ازکتاب که برای ایجاد انگیزه کاربرد دارد دسترسی می داد. هم برای کار نیک وهم برای خواندن کتاب.