درس‌گفتارهای «براهین اثبات خدا» از مصطفی ملکیان

درس‌گفتارهای «براهین اثبات خدا» از مصطفی ملکیان

مدخل ورود به مباحث استدلالی در باب گزاره های دینی

سخن رسید به نقطه مشترك بین نظریه دوركیم و فروید وفروم ویونگ. گفتیم كه ما وقتی به دنبال انگیزه های روانی و اجتماعی اعتقاد به وجود یك شیئ می رویم كه وجود آن چیز قابل اثبات عقلانی نباشد. آیا واقعا اعتقادات دینی را نمی توان عقلانی كرد ؟ عمده ترین و مهمترین اصل اعتقادی، قضیه «خدا وجود دارد» می باشد.

بحث دوم: اثبات وجود خدا

از اینجا وارد بحث دیگری بنام اثبات وجود خدا می شویم.
اقوال درباره ی وجود خدا
درباره وجود خدا فیلسوفان دین به سه دسته تقسیم می شوند :
1-وجود خدا اثبات شده است.
2-وجود خدا اثبات نشده است.
3-وجود خدا اثبات نشدنی است.
سخن درباره قضیه «خدا وجود ندارد» نیست بلكه «خدا وجود دارد» محل كلام است.

طریق استدلال بر هریک از اقوال سه گانه

قول اول: بیان حداقل یک دلیل بر وجود خدا

اجمالا، اگر كسی قائل شود به قول اول، این شخص باید لااقل یك دلیل عقلانی عرضه كند كه نه به لحاظ منطق صوری و نه منطق مادی اشكال نداشته باشد.

قول دوم: خدشه در تمام استدلالات بر وجود خدا

و اما قائل به قول دوم باید تمام استدلالات بر وجود خدا از ناحیه ادیان و فیلسوفان را خدشه كند. و اما قائل به قول سوم باید راه دیگری را طی كند.

قول سوم:

كسانی كه می گویند وجود خدا قابل اثبات نیست دو راه طی كرده اند :

طریق اول: محدودیت قوای ادراكی ما

چگونه عقلی كه محدود است می تواند احاطه علمی پیدا كند بر خدایی كه علی الفرض نا محدود است. تا وقتی كه عقل بشر محدود است و خدا نا محدود فرض می شود، وجود خدا ثابت نشدنی است. این راه در فرهنگ بشری بسیار سابقه دار است. كما اینكه بعضی از عرفا چنین سخنی گفته اند.

طریق دوم: متنافی الاجزا (Paradoxical)  بودن مفهوم خدا

مفهوم متنافی الاجزاء، مفهومی است كه در دل خودش بعضی از اجزاء با یكدیگر تناقض دارند. مثل مفهوم یخ مایع. باید توجه كرد كه اثبات وجود یك چیز یعنی اثبات مصداق داشتن یك مفهوم. بنابراین راه اثبات وجود یخ مایع بسته است. چون یخ آن است كه جامد باشد و مایع آن است كه جامد نباشد. پس وجود چیزی را باید ثابت كنیم كه، هم جامد است و هم جامد نیست. و این مستلزم تحقق تناقض است. این راه دوم سابقه چندانی ندارد.

طرفداران طریق دوم:

بعضی از فیلسوفان در باب خدا چنین ادعایی دارند. اینها می گویند خدای ادیان و مذاهب ویژگیهایی دارد. مثلاً عالم مطلق است، قادر مطلق است، خیر خواه علی الاطلاق است. یا مفاهیم دیگری كه در متون مقدس نیامده است. ولی متدینان به آن معتقد هستند. مثلا خدا واجب الوجود است، لایتناهی است و بدون زمان و مكان است.
بعضی گفته اند كه علم مطلق متنافی الاجزاء است و بعضی قدرت مطلق را و به همین ترتیب. از میان شش صفت مذكور، بیشتر از همه روی قدرت مطلق اشكال شده است.

برخی لوازم منطقی قول سوم

1-عدم تلازم میان قول به عدم اثبات یا عدم توانایی اثبات خدا با قول به عدم وجود خداوند

نكته : اگر كسی قائل شد وجود خدا اثبات نشده است و یا اثبات نشدنی است، معنایش این نیست كه خدا وجود ندارد. بلكه بسیارند كسانی كه می گویند خدا وجود دارد، ولی وجود خدا تاكنون اثبات نشده است و یا اثبات نخواهد شد. پس ملازمه ای بین این دو معنا نیست.
ممكن است كسی از راه فطرت و دل یا … به وجود خدا قائل شود ولی آن را عقلاً اثبات نشده بداند. مثلا كیركگور فیلسوف و عارف بزرگ مسیحی می گوید وجود خدا عقلاً ثابت نشده است.

2-تلازم میان قول به متنافی الاجزاء بودن خداوند و نفی خداوند

بله، اگر كسی بگوید وجود خدا اثبات نا شدنی است، چرا كه خدا مفهومی است متنافی الاجزاء، در این صورت بین این سخن و انكار وجود خدا ملازمه می باشد.
این سه قول، هر كدام قائلین متعددی دارد.
قبل از پرداختن به اقوال، ذكر چند مقدمه لازم است.

بحثی منطقی و معرفت شناسانه در مدخل مباحث استدلالی در باب وجود خداوند

راه های اثبات یک قضیه

مقدمه اول : « xوجود دارد» این قضیه چه وقت اثبات می شود ؟
راه اول: محسوس بودن متعلق گزاره(x)
راه اول برای اثبات این قضیه این است كه بگویم : « xمحسوس من است» در این صورت می توانم بگویم كه : «x وجود دارد» «چون اگر معدوم باشد، قابل حس نیست. حس و محسوس در اینجا به معنای اعم از حس ظاهر و باطن است.
محسوس به حس ظاهر مثل رنگها، بوها، طعم ها، و محسوس به حس باطن مثل : خشم، امید، محبت، حسد و …»
منكر این راه فقط شكاكان افراطی هستند كه ما فعلا از رای آنان صرف نظر می كنیم.
اما آیا راه دومی هم وجود دارد یا نه ؟ اگر راه دیگری در كار نباشد، ما باید اولاً دست از قول به وجود جواهر برداریم.
یعنی جوهری بنام صندلی، در، دیوار، گربه، انسان و … وجود ندارد.
ماده و صورت و جسم و عقل و حتی احتمالا نفس وجود ندارد، اعراض نسبی هم وجود ندارند. اعراض نفس یعنی كم و كیف هم محدود می شوند.

راه دوم

راه دوم را به دو تعبیر بیان می كنیم :

طریق اول: لااقل یكی از آثار و خواص Xمحسوس باشد.

اول اینكه – لااقل یكی از آثار و خواص Xمحسوس من باشد.
طبق راه اول می گویم Aوجود دارد چون محسوس من است. و چون Aاثر و خاصیت Xاست، پس Xهم وجود دارد.

طریق دوم: امری كه در ارتباط با xاست، محسوس باشد.

تعبیر دوم اینكه : گاهی چیزی محسوس من واقع می شود، لذا می گوییم وجود دارد، و بعد می بینیم وجود او قابل توجیه نیست، مگر اینكه به وجود شیئی دیگر قائل شوم، پس به وجود شیئی دیگر هم قائل می شوم.
مثال : فرض كنید كه شما دفعتا در بیابانی لم یزرع و خالی فرود آیید. بعد از قدم زدن ناگهان كاسه آش داغی در وسط بیان ببینید. فرض می كنیم محسوس شما وجود كاسه آش است. اما قول به وجود كاسه آش متوقف است بر اینكه قائل شوید در این حوالی، انسانی وجود دارد، آن شخص آشپزی بلد است، آب داشته است،نمك داشته است، نخود و لوبیا داشته است، نیازی به پختن آش داشته است. وسیله پختن داشته است، این ظرف تا چند دقیقه قبل روی آتش بوده است و … اما هیچكدام از این امور محسوس شما نبوده است، اما شما از راه دوم قائل به این امور می شوید.
در اینجا امری محسوس است كه جز با فرض وجود Z,Y,Xوجود او قابل توجیه نیست.
حال آیا راه سومی هم وجود دارد یا نه ؟ خیر.

تیغ اكام و نفی راه سوم

یكی از فلاسفه و اسقف های قرون وسطای مسیحی در اینجا كلامی دارد. ویلیام اهل اكام یكی از شهرهای اروپا می گوید : اگر انسان ادعای وجود Xرا كند و بعد نه خود او و نه اثری از او را حس نكرده باشد، این شخص از دایره انسانیت خارج است.
ما راه سومی برای قائل شدن به وجود Xنداریم. اگر كسی این حرف را منكر شود، باید هرامر لاطائلی را قبول كند.
مثلا باید بپذیرد كه اسب دو سر و شش دم وجود دارد. فلان و بهمان چیز هم وجود دارد. یعنی وجود هر شیئی دیگری در بیابانها زیر هر بوته ای، غولی خوابیده است. در حمام ها و انباری ها جن وجود دارد. در بیابنها آدم ربا وجود دارد.
در دریاها نسناس وجود دارد و …
اما اگر كسی این قاعدة دو لبه را بكار برد، جهان خلوت و سترده می شود. لذا به این قاعده دو لبه، تیغ اكام یا استره اكام می گویند.

تفاوت عارفان و فیلسوفان در قول به وجود خداوند

تنها گروهی كه از راه اول، می گویند خدا وجود دارد، عرفا هستند. آنان می گویند كه با علم حضوری و حس باطنی خدا را می یابند. اما غیر عرفا از راه دوم قائل به وجود خدا می شوند. یا از راه حركت و یا نظم و یا امر و نهی اخلاقی كه مثبت آمر و ناهی است است و یا …

.


.

PDF چهل و نه جلسه درسگفتارِ براهین اثبات خدا

دانلود از سرور اول | سرور دوم | سرور سوم | سرور چهارم

.


.

سلسله جلسات درسگفتاری براهین اثبات خدا
موسسه امام صادق | 49 جلسه | سال1371

.


.

4 نظر برای “درس‌گفتارهای «براهین اثبات خدا» از مصطفی ملکیان

  1. سلام
    اگر ممکن است درسگفتار براهین نفی واثبات خدا استاد ملکیان را در سایت قرار دهید در دهه80 در دانشگاه تربیت مدرس تدریس شده.
    ممنون

  2. سلام و با تشکر فراوان از سایت بسیار خوبتون که بنده زندگیم را به مقدار قابل توجهی وامدار سایتتون هستم….
    از شما خواهشمندم صوت درسگفتار براهین اثبات خدا استاد ملکیان را قرار دهید چون به علت جامع بودن درسگفتار های ایشان انسان دیدگاه بسیار شاملی به بحث پیدا میکند و این بحث از اموری بسیار تاثیر گذار در زندگی من و امثال من است…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *