
مفهوم پلورالیسم در معرفت شناسی، دو روایت از پلورالیسم
این دیدگاه دیدگاهی معرفتشناختی است و واقعاً نه نسبیانگار است و نه به طریق اولی پوچانگار. بنابر این دیدگاه، واقعاً ممکن است نحوه زیستی بهتر از بقیه باشد و حقیقی هم باشد، اما، به یکی از دو روایتی که خواهم گفت، چارهای جز این نیست که همه نحوه زیستها را تحمل کنیم؛ یکی به این روایت که جهان هستی ذاتاً چنان است که تحمل تفسیرهای متعدد را دارد و با بیش از یک تفسیر سازگار است؛ اگر طوری تفسیر کنید همه چیز به سود آن تفسیر تمام خواهد شد و اگر طور دیگری تفسیر کنید همه چیز به سود این تفسیر تمام خواهد شد. جهان واقعاً یک آزمونپذیری قاطع ندارد که خود را عریان نشان دهد؛ همیشه چیزهایی هست که اجازه دهد همه گرایشها، مکتبها، ایدئولوژیها، ایسمها، ادیان و مذاهب بر حرف خود باقی بمانند. به تعبیری، جهان نوعی ابهام درونذاتی دارد. پس بنابر این روایت، تفسیر هیچ کس بر دیگری رجحان ندارد تا بخواهد تفسیر بقیه را تعطیل کند.
روایت دوم پلورالیسم به این نتیجه میرسد که در عالم ابهام ذاتی وجود ندارد که قابل تفسیرهای متعدد باشد، بلکه یک تفسیر بیشتر برنمیدارد، ولی هر جزء این تفسیز نزد کسی است، بنابراین چارهای جز نوعی تشریک مساعی نیست. به تعبیر دیگر، جهاننگریای هست که چهبسا یگانه نگرش مطابق با واقع باشد، اما این جهاننگری نزد یک نفر نیست و مثل آینه منکسری است که هر تکهاش نزد کسی هست و اگر به همه مجال بروز و ظهور دهیم روزی به کل آن خواهیم رسید؛ ممکن است نکتهای را کسی درست فهمیده باشد و نکته دیگری را شخص دوم و نکته دیگر را شخص ثالث و اگر مانع دیدگاههای دیگر شویم از یکی از اینها محروم خواهیم شد و دچار ترجیح بلامرجح میشویم. این نوعی نگرش مکانیکی به معرفت ما به هستی است.
صوت فایل صوتی
مشاهده فتوکلیپ در یوتوب
منبع: جلسه ۵۳ درسگفتار روانشناسی اخلاق