داشته های خود را تحقیر نکنیم

داشته های خود را تحقیر نکنیم

?این گونه نوشتن و با این لحن حرف زدن، نادیده گرفتن خود و نگاه تحقیر آمیز بر داشته های خود، مبتنی بر این پیش فرض است که جهان مدرن و انسان جدید نسبت به دنیای ما قبل مدرن به کمال رسیده و پیشرفت کرده است. همه ما اگر نه بالجمله که فی الجمله این پیش فرض را داریم و تا وقتی چنین است دوستانی چون آقای بابایی می توانند این گونه سخن بگویند اما آنان که به عمق ویرانگر و بحران زای تمدن مدرن اعم از علم و تکنولوژی و فلسفه و علوم انسانی و همه چیزش رسیده باشند و از شرّ صورت مساله ویرانگر عقب ماندگی شرق و پیشرفتگی غرب، عقل و دلشان را رها کرده باشند، خوب می دانند که بخش مهمی از گرفتاریهای امروز ما هم ناشی از رسوخ مدرنیته در اندیشه و روح و زیست ماست.

?آنچه آقای بابایی به عنوان دستاورد چهار قرنه فلسفی غرب می خواند چیزی جز نسبیت انگاری و نیهلیسم و اصالت لذت و فردگرایی ویرانگر و سودپرستی نیست و محصول علوم و تکنولوژی جدید هم چیزی ظهور بحرانهای عدیده جهانی که هر کدامش برای نابودی بشر ظرف یکی دو قرن آینده کافی است، نمی باشد.

?آقای بابایی و کسانی که اینگونه فکر مکنند این روزها هرگز به این موضوع اشاره نمی کنند که یکی از زشت ترین رویدادهای این روزها که منجر به تحقیر دین و مذهب و عقیده و آرمان نزد عده ای شده است، یعنی پدیده اسلام و تروریسم تکفیری و داعش، بر اساس ادله انکار ناپذیر و اعترافات، محصول خود غربیها و دولت ـ ملتهای های مدرن بر آمده از فلسفه ها و علوم انسانی مدرن می باشند. آیا جز این است که عربستان و ترکیه و قطر و امارات همه دوستان و متحدان دولتهای غربی اند و هزینه هنگفت ماشین ترور اسلام تکفیری را تامین می کنند؟

?چرا نباید این جنایات ـ حداقل بخشی مهم از آن- به حساب علوم و تکنولوژی و فلسفه ها و نظامهای سیاسی مدرن و نو گذاشته شود؟ چرا حرف زدن از سنتها و مرزهای عقیدتی و دفاع از استقلال سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و فریاد زدن علیه امپراطوری جهانی غرب درشت گویی است اما هر بیست دقیقه یک بمب بر سر مردم بیگناه عراق و یمن و افغانستان و لیبی و سوریه و …. ریختن توسط دولت هشت ساله اوباما مبتنی بر مدارا و نرمی و علمی و همه ارزشهای انسانی است؟

?البته تا وقتی که حوزه های ما و انقلابیون ما و جوانان ما به عمق ویرانگر و بحران زای تمدن مدرن در همه ابعاد مادی و معنوی اش وقوف پیدا نکرده اند و موسای غرب را پذیرفته اند، مقالات آقای بابایی و برخی از همفکران می تواند مخاطبان زیادی داشته باشد و اندیشه و دل عده ای را بلرزاند و کسانی را منفعل و مساله دار نسبت به دین و آیین و سنتهایشان کند.

?البته مقصود من دفاع از هر آنچه که نام سنت بر خود دارد نیست و نیز نمی خواهم همه مشکلات را ناشی از مدرنیته و غرب بدانم و بر اشکالات عدیده خود چشم ببندم اما هرگز موافق تحقیر خود و سنتها به بهای تعظیم غرب و دنیای مدرن نیستم و آن را مغالطه و خطا می دانم.

و اما اشاره ای به موسای غرب داشتم. قصه آن چیست؟ می گویند روزی مسلمان و یهودی ای تصمیم به مناظره درباره حقانیت اسلام و یا حقانیت دین یهود می گیرند و اجتماعی را تشکیل می دهند. طرف یهودی که زیرک و زرنگ بود در ابتدا از مسلمان می پرسد: آیا شما حضرت موسی را قبول دارید؟ مسلمان بلافاصله و بدون تامل می گوید البته و صد البته. یهودی می پرسد: این که کتاب آسمانی یهود تورات است را نیز قبول دارید؟ مسلمان می گوید: بله حتما. یهودی می گوید: خب پس در حقانیت موسی و دین یهود هر دو مشترکیم و تردیدی در آن نیست. حالا باید بحث را از حقانیت محمد (ص) و دین اسلام شروع کنیم و ببینیم آیا چنین پیامبری مبعوث شده یا نه و …

?در میان جمعیت فردی مسلمان که می فهمد یهودی چه کلاهی بر سر مسلمان گذاشته و عن قریب است که مناظره را ببرد، رو به مسلمان فریاد می زند، چرا موساشو پذیرفتی؟ موساشو قبول نکن! بزن زیر موساش. بله و امروز حکایت ما با غرب و غربزدگان همین است که ما در این نزاع و دعوای تمدنی و اندیشه ای، موسای غرب را پذیرفته ایم و به کمال و پیشرفتگی غرب حد اقل در عرصه مادی و معیشتی و عقب ماندگی خود اعتراف کرده ایم و همیشه بحث را از اینجا پی می گیریم که ادله کمال مادی غرب چه بوده و چه اموری در این کمال نقش داشته و ادله عقب ماندگی و بدبختی ما چه بوده است؟ و اینجاست که طبیعتا غرب زدگان میدان دار و فعال خواهند بود و سنتی ها و متدینین منفعل و …

.


.

داشته های خود را تحقیر نکنیم

نقد مهدی نصیری بر یادداشت ‘قدمای معاصر‘ نوشته رضا بابایی

.


.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *